جفای دنیای ورزش در حق کاستر سمنیا

یکی از برجسته‌ترین دوندگان دوی استقامت نسل حاضر به خاطر تصوری از زنانگی، در مقابل چشم ما قربانی می‌شود.

روز هفدهم سال دو هزار و نه، سمنیا در مسابقات نیمه نهایی قهرمانی دوی جهان در برلین پیروز شد.

در بازگشت به رختکن، یک خبرنگار ورزشی تلویزیون آلمان جلویش را گرفت و پرسید:«شهرت شما بالا گرفته و همراه آن شایعاتی که می‌گوید شما مرد متولد شده بوده‌اید. چه دارید بگوئید؟»

روز بعد، روز تعطیل سمنیا، به دستور فدراسیون بین المللی ورزش، مجبورش کردند آزمایش تعیین جنسیت بدهد. طبیعتا قرار بود این آزمایش خصوصی و درخفا انجام شود، اما شب بعد و تنها سه ساعت مانده به رقابت نهایی و در شرایطی که هنوز در هاله ابهام پیچیده، خبر آزمایش سمنیا به خارج نشت کرد. او، اما، در میان آتشفشانی از هیاهوی رسانه‌ها مدال طلا را با فاصله دو ثانیه از رقیبش ربود.

البته رقبای سمنیا با متانت و حسن رفتار شکست خود را پذیرفتند!

الیزا کوسما که در مسابقه نفر ششم شده بود گفت:«این جور آدم‌ها نباید با ما مسابقه بدهند. از نظر من او زن نیست مرد است.»

دونده روس، ماریا ساوینوا که در مقام پنجم قرار گرفته بود، از این هم بد زبان‌تر گفت:«فقط نگاهش کنید!»

این، به نوعی تنها به گوش رساندن نظری بود که به هر حال همه از آغاز بازی‌ها بطور خصوصی درباره آن حرف می‌زدند. اما یک چیز روشن بود. پیروزی چشمگیر سمنیا خدشه‌دار شد وموجی از خصومت، خشم، تعصب، نادانی و بیرحمی جای آنرا گرفت. سمنیا تنها هجده سال داشت، اما از لحظه‌ای که در صحنه ظاهر شد، ورزشکاران یک نگاه به او انداختند و پشت یک هدف موضع گرفتند: باید به هر قیمت جلوی سمنیا را گرفت.  

تقریبا ده سال طول کشید، اما دنیای ورزش سرانجام به هدف خود رسید. روز چهارشنبه، دیوان داوری ورزش در لوزان به نفع مقررات جدید انجمن بین‌المللی فدراسیون‌های ورزشی رأی داد. طبق این مقررات، ورزشکارانی مثل سمنیا از حق بازی و رقابت محروم می‌شوند مگر به مصرف داروهایی که میزان تستوسترون طبیعی خونشان را کاهش می‌دهد، رضایت بدهند. سمنیا، دو بار قهرمان المپیک و سه بار قهرمان دوی هشتصد متر، تنها گفت این مقررات تبعیض آمیز است. دیوان داوری هرچند در ابتدا دفاع سمنیا را پذیرفت، اما سرانجام حکم کرد که مقررات انجمن بین‌المللی فدراسیون‌های ورزشی در مورد اجبار به مصرف داروهای کاهش تستوسترون برای رقابت‌های منصفانه لازم است.

تنها سمنیا و وکلایش نیستند که از رأی دادگاه ناامید شده‌اند. انجمن جهانی پزشکان که نماینده پزشکان دنیاست اعلام کرده است که اعضایش هیچگونه دخالتی در وضع مقررات جدید که مصرف هورمون را به ورزشکاران سالم تجویز می‌کند، نداشته است. لئونید آیدلمن، مدیر انجمن جهانی پزشکان می‌گوید:«ما قویا نسبت به اعتبار اخلاقی این مقررات تردید داریم. این مقررات  اساس محکمی ندارد و تنها بر مبنای گزارشی وضع شده که در حال حاضر در جامعه علمی مورد بحث و مطالعه است.»

اما دانشمندان درباره دانش چه می‌دانند؟ احتمالا نگران کننده‌ترین جنبه ماجرای سمنیا این است که چطور تمام عبارات و درک‌های روشن از قبیل «علوم»، «حقوق»، «انصاف» و «بازی منصفانه» تغییر ماهیت داده و به نفع انگیزه‌هایی که خواهان حذف سمنیا از رقابت‌ها هستند، به خدمت گرفته شده‌اند؛ انگیزه‌هایی که ریشه آن به هویت، تعصب و منافع بر می‌گردد.

بسیاری هم می‌گویند مورد سمنیا بسیار پیچیده است. مورد سمنیا هم پیچیده است و هم ساده. علم پزشکی در مورد اینکه آیا ورزشکارانی که رشد جنسی متفاوت دارند بر رقبایشان برتری دارند یا نه، پیچیده است؛ به همین گونه رابطه میان هورمون تستوسترون و قابلیت‌های ورزشی. دو شخص با مقدار مشابه تستوسترون در خونشان، می‌توانند عملکرد بسیار متفاوتی داشته باشند. هرکه تلاش کند عملکرد یک ورزشکار را در هر زمینه ورزشی با توسل به مقدار تستوسترون خونش کاهش دهد، نه تنها علم را خدشه دار کرده بلکه باید به انگیزه‌اش شک کرد.

البته، تستوسترون مهم است. اگر به خاطر تستوسترون نبود، رکورد جهانی دوندگان مرد نسبت به دوندگان زن ده درصد جلوتر نمی‌بود. به همین دلیل، جای تعجب است که مقررات انجمن بین‌المللی فدراسیون‌های ورزشی تنها رقابت‌های میان دوی چهارصد تا یک کیلومتر را شامل می‌شود. اگر سمنیا می‌خواست یکشبه راهش را به رقابت در پنج هزار مترعوض کندِ، هیچگونه مانعی قانونی بر سر راهش قرار نمی‌گرفت.

انجمن بین المللی فدراسیون‌های ورزشی می‌گوید این رقابت‌ها تنها مواردی هستند که شواهد تأثیر سطح بالای تستوسترون بر آنها ثابت شده است. اما حتی این نظریه هم جای سئوال دارد: شواهدی که برای آن ارائه شده تنها مبتنی بر یک آزمایش بوده که آنهم اعتبار ندارد. (راس تاکر، دانش پژوه ورزشی، گزارشی به مراتب مبسوط تر در این مورد منتشر کرده است).

اما حتی اگر منطق انجمن بین المللی فدراسیون‌های ورزشی را بپذیریم، پژوهشی که تنها بر پنج رقابت مبتنی باشد نمی‌تواند اساس و مقررات یک ورزش را تغییر دهد؛ اساسی که تغییر آن می‌تواند پیامد‌هایی فرای مرزهای ورزش داشته باشد.  راس تاکر در مورد قضات پرونده سمنیا می‌گوید:«کیفیت مدارک و شواهد برای آنها چندان اهمیتی نداشت و ما نتوانستیم آنها را در مورد {ضعف شواهد} متقاعد کنیم.»

نظر شخصی من این است که تصمیمی که در مورد سمنیا گرفته شده، هم محافظه کارانه است و هم انگیزه سیاسی دارد. محافظه کارانه، به این دلیل که از سنت و عادت سرچشمه گرفته و به اصل پیچیدگی جنسیت و هویت جنسی توجهی نکرده است. علی الاصول، اگر در دنیای رقابت‌های ورزشی زن و مرد از هم جدا نمی‌بودند، موردی برای ایجاد شرایط جنسیتی کنونی هم وجود نمی‌داشت.

این تصمیم، تصمیمی سیاسی است زیرا تنها درصد اندکی از ورزش زنان را شامل و تنها متوجه یک فرد می‌شود. نه تنها حق سمنیا به خاطر این رأی پایمال  بلکه حرفه‌اش تحت عنوان «انصاف» که تعبیری متغیر دارد، نابود شده است. این سئوال مطرح است که چرا سمنیا را هدفی آسان تلقی کردند؟

نحوه رفتار با سمینا در سال دو هزار و نه مهم است. دنیای ورزش ده سال نهایت تلاش خود را کرده است که آینده حرفه‌ای سمنیا را به هر نحوی که می‌تواند از بین ببرد. هرتلاشی را که در حال حاضر بخواهد در انزوا گذاشتن سمنیا توجیه کند، باید به ابتدای کار ارجاع کرد. از همان ابتدا در پی بهانه‌ای برای جنگی بیرحمانه و غیرانسانی علیه او بوده‌اند؛ جنگی علیه اینکه یک زن و یک زن ورزشکار باید چه شمایلی داشته باشد.

از همان ابتدا، دنیای ورزش نمی‌دانست سمنیای سیاه پوست، عضله‌ای، با صدای کلفت، هم جنس‌گرا و با استعداد شگرف را در چه رده‌ای قرار دهد. این مهم نبود که سمنیا خود رده‌اش را تعیین کرده بود: خود را زنی می‌دید که وارد رقابت‌های زنانه می‌شد. اما از استعداد ورزشی‌اش نه مثل همتایان مردش با احترام و ستایش، بلکه با نوعی تهدید و انگیزه شیطانی و پدیده‌ای غریب گفته می‌شد. این همان رفتاری است که ورزشکاران سیاه پوست از جمله خواهران ویلیامز و سیمون بایلز با آن به خوبی آشنا هستند.

حتی امروز، در جامعه‌ای که دو جنسیتی در آن بیشتر به تعامل گذاشته می‌شود، تعیین عامدانه جنسیت امری معمول است. در هفته‌ای که گذشت، تلویزیون فاکس نیوز به سمنیا به عنوان ورزشکاری اشاره کرد که تغییر جنسیت داده است، که البته صحت ندارد. این نمایانگر این است که چگونه راست گراهای افراطی در آمریکا با فمینیست‌های رادیکال در بریتانیا همخوان شده و با موفقیت مورد ورزشکارانی چون سمنیا را به بحثی گسترده‌تر علیه تغییر جنسیت تبدیل کرده‌اند.

واقعیت این است که یکی از بزرگترین دوندگان نسل ما جلوی دیدگان ما قربانی یک اسطوره از هویت زن و زنانگی می‌شود. رأی دادگاه لوزان اخلاق پزشکی، حقوق بشر، أصول علمی و پایه‌های کرامت را نادیده گرفته است. آخرین حرف، متعلق به یک وکیل یا مدیری در لباس مدیریت نیست بلکه به یک ورزشکار تعلق دارد: یک ورزشکار زن که تنها چیزی که همیشه خواسته این بوده که به سرعتی که می‌تواند بدود.

درزمانی نوشت:«من موکگادی کاستر سمنیا هستم. من یک زن هستم، و من سریع هستم.»

ویدئو: سمنیا در دوبار احراز مدال طلای المپیک برای دوی هشتصد متر.

ویدئو: کاستر سمینای اهل آفریقای جنوبی در فینال دوی هشتصد متر بانوان در بازی های المپیک ریو در سال دو هزار و شانزده در استادیوم ریو دو ژانیرو در روز بیستم اوت سال دو هزار و شانزده.

ویدئو: سردر و ساختمان دیوان داوری که در اول ماه مه سال دو هزار و نوزده علیه اعتراض سمنیا در مورد مقررات میزان هورمون تستوسترون در بدن ورزشکاران زن رأی داد.

© The Independent

بیشتر از ورزش