چرا واشینگتن در برخورد با مسائل خاورمیانه توسعه انسانی را نادیده می‌گیرد؟

امروز عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به‌عنوان بهترین الگوها برای مشارکت به شمار می‌روند

شی جین‌پینگ، شاهزاده محمد بن سلمان و احمد ابوالغیط دبیر کل اتحادیه عرب در جریان اجلاس سران کشورهای عربی و چین - ۹ دسامبر ۲۰۲۲

روزی نیست که در روزنامه‌های آمریکایی و گزارش‌های مراکز تحقیقاتی آن کشور مقاله‌ای در‌باره خاورمیانه و برخورد راهبردی و تاکتیکی بایدن با این منطقه منتشر نشود. اغلب این مقاله‌ها بر مسئله از سرگیری روابط ایران و عربستان سعودی با میانجی‌گری چین و انتقاد از نحوه عملکرد دولت بایدن با مسائل منطقه متمرکز است.

با این حال، در این مقاله‌ها که پس از یک دوره فتنه‌انگیزی، تبلیغات ناروا و ساده‌لوحی در درک ماهیت تحولات منطقه، در‌باره عربستان سعودی منتشر می‌شود، جنبه مثبتی نیز وجود دارد، اغلب تحلیلگران آمریکایی در مقاله‌های خود بر چالش خلأ ایجادشده به دست دولت آمریکا در منطقه که ناشی از حضور فعال دیپلماتیک نداشتن و قطع کانال‌های ارتباطی با متحدان خاورمیانه است، تمرکز دارند.

یکی از مهم‌ترین نکات مشترک در این مقاله‌ها که باعث شگفتی می‌شود این است که در این واکاوی‌ها در هیچ موردی به اهمیت توسعه انسانی و دغدغه‌های آینده ملت‌های این منطقه پرداخته نمی‌شود و آن‌ها با گستاخی و ساده‌لوحی در‌باره مبارزه با تروریسم و جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای صحبت می‌کنند، در حالی‌که هنوز هیچ راهبرد مشخصی برای تعامل با تهران وجود ندارد.

نکته قابل‌توجه در این پوشش تحلیلی که مردم منطقه و منافع آن‌ها را نادیده می‌گیرد، تمرکز پیوسته و آشکار بر صلح با اسرائیل است، به‌طوری که گویی دولت نتانیاهو دست صلح دراز می‌کند، در حالی‌که حقیقت آشکار این است که دولت کنونی اسرائیل حتی با شهروندانش نیز درگیر است.

من در حالی این موضوع را مطرح می‌کنم که خود طرفدار صلح و آشتی‌ام و مطمئنم که کارزار پسا‌صلح از کشمکش‌های امروزی شدیدتر است، زیرا در آن زمان هدف از مبارزه، پیشتازی در عرصه‌های علمی و اقتصادی خواهد بود و این واقعیتی است که پس از برقراری روابط تهران و ریاض و فراهم شدن زمینه ارتباط بین دو کشور، شهروندان ایران آن را عملا احساس می‌کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته مهم‌ترین امری که در همه زمینه‌ها اولیت دارد، زندگی مردم و حق آن‌ها برای داشتن زندگی آبرومندانه و با عزت است که در آن تمامی نیازها همچون امنیت، تحصیل، توسعه شاخص‌های انسانی، بهداشت، فرصت‌های شغلی و توانایی اقتصادی برای تامین مخارج زندگی خانواده‌ها و فرزندان آن‌ها برآورده شود.

مردم منطقه بیش از آن که خواستار تثبیت بهای نفت برای تبلیغات کارزارهای انتخاباتی باشند، می‌خواهند درآمدهای نفتی، زندگی آبرومندی را برای آن‌ها فراهم کند. مردم منطقه برای توسعه سبک زندگی خود و آینده فرزندانشان، به همگامی با فناوری‌های پیشرفته امروزی نیاز دارند و نیازمندی آن‌ها به این امر، از علاقه واشینگتن به پرونده هسته‌ای ایران بیشتر است.

ملت‌های خاورمیانه به زندگی خود اهمیت بسیاری می‌دهند و خواسته‌های آن‌ها در این راستا از نحوه برخورد دولت‌های ایالات متحده با این ملت‌ها فراتر است، به‌ویژه دوره اوباما و دولت کنونی که به چالش‌های زندگی مردم سوریه و آنچه رژیم بشار اسد با آن‌ها انجام داد یا روش برخورد دولت آمریکا با افغانستان، توجه و اعتنایی ندارند و با بی‌پروایی بسیاری به این بحران‌ها می‌نگرند.

به‌عنوان مثال، به‌رغم  این که دولت آمریکا از تلاش‌های سیاسی بین‌المللی و منطقه‌ای عربستان سعودی ستایش و قدردانی می‌کند، اما گفتمان مطرح در رسانه‌های آمریکایی بر موضوع‌های ثانویه متمرکز است و تحلیلگران آمریکایی تا‌کنون تحولات منطقه را با همان روش کهنه و فرسوده‌ای که با واقعیت‌های جدید و تغییرات ایجاد شده در منطقه ارتباط و هم‌خوانی ندارد، مورد بحث و بررسی قرار می‌دهند.

امروز عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به‌عنوان بهترین الگوها برای مشارکت به شمار می‌روند، به‌ویژه برای کسانی که به‌دنبال تغییرات مثبت‌اند. در حالی‌که این تغییرات مثبت در درجه اول به نفع مردم است، اما تحلیلگران و سیاستمداران در واشینگتن پیوسته این تحول بزرگ را نادیده می‌گیرند.

اگر دولت و نخبگان آمریکا در‌مورد آنچه مطرح می‌شود جدی‌اند، مهم‌ترین چیزی که باید برجسته شود، انسان غیر‌ایدئولوژیک است که به جای صحبت از انسان با تبلیغات واهی، به‌دنبال زندگی شایسته و آینده‌ای روشن است.

در واقع، امروز فرصت برای چنین مشارکت پایداری که ارزش‌های انسانی، همزیستی و فرصت‌های صلح را افزایش می‌دهد، وجود دارد، آیا برخی از مردم در واشینگتن از این واقعیت آگاهی دارند؟ این واقعیت تنها با یک سفر به عربستان سعودی یا یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس روشن می‌شود. آیا اکنون واشینگتن الگوی عربستان سعودی را می‌پذیرد، یا الگویی که کشورهای اطراف ما را به نابودی می‌کشاند؟

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه