شورای راهبری انقلاب ۱۴۰۱؛ ضرورت‌ها، اهداف، ترکیب و کارکردها

هدایت فرایند ساقط‌کردن رژیم، مدیریت کشور در دوران گذار و به‌جریان‌انداختن دموکراسی و حکمرانی خوب، به نیروهای کارآمد، پا به‌ کار و همراه نیاز دارد

پس از پیام واحد تنی‌چند از چهره‌های شاخص و شناخته‌شده مخالفان رژیم کودک‌کش و منحط اسلامی در آستانه سال نو میلادی، بحث راهبری (و نه رهبری) و جهت‌دهی راهبردی این انقلاب از خارج کشور توسط یک گروه همسخن (و بعدا متحد یا موتلف) بالا گرفت. علت اصلی نیز این است که رژیم همه کسانی را که ظرفیت چنین کاری را در داخل دارند، به سلول‌های زندان افکنده است. 

پرسش‌های اساسی فعالان و ناظران این جنبش در ابتدای سال ۲۰۲۳ در این قلمرو مرتبط است با ضرورت، اهداف، ترکیب و ویژگی‌های اعضا و کارکردهای چنین جمعی؛ با طرح آن‌ها در این مطلب، تلاش می‌کنم بدان‌ها پاسخ دهم. در دو بخش ضرورت‌ها و اهداف، در این نوشته تلاش کرده‌ام به نوعی جمع‌بندی و صورت‌بندی نکاتی بپردازم که فعالان این جنبش در ماه‌های گذشته مطرح کرده‌اند. اما در دو بخش ترکیب و ویژگی‌های اعضا و کارکردها، پیشنهادهای این نویسنده مطرح شده است و افراد و گروه‌های دیگر می‌توانند ترکیب‌ها، اعضا و کارکردهای دیگری را مد نظر داشته باشند. 

ضرورت‌ها

شکی نیست که حرکت‌های اعتراضی در داخل کشور دارای رهبری میدانی‌اند. امکان ندارد یک حرکت سراسری همبسته با شعارهای واحد در خیابان و دانشگاه و بازار و کارخانه و آرامستان و دبیرستان و شب‌ها بر پشت‌بام‌ها برای چهار ماه در جریان و با ده‌ها هزار نیروی مسلح درگیر باشد و این حرکت به‌نوعی هدایت نشده باشد. رهبران میدانی این حرکت‌ها بهترین رهبران میانی و عالی‌رتبه در آینده خواهند بود. اما فقدان رهبری راهبردی در شرایط امروز به‌معنای تعیین جهت حرکت، تعیین اولویت‌ها و تمرکز نیروها در خارج و داخل کشور به چشم می‌آید و افرادی که مورد اعتماد و علاقه معترضان‌اند، می‌توانند گردهم آیند و کاری انجام دهند. این راهبری کاری جمعی است و نه فردی؛ کاری است طاقت‌فرسا و نه آسان؛ و کاری است طولانی و نه کوتاه‌مدت. هدایت راهبردی هم در دوران انقلاب و هم در دوران گذار ضرورت دارد.

اهداف

این شورا چهار هدف را باید برآورده سازد:

۱. دادن این امید به افراد کف خیابان در ایران که حرکات موردی و جزئی آن‌ها هدر نخواهد رفت و درجهت خاصی و روی نقاط خاصی متمرکز خواهد شد. یک جمع قابل اعتماد باید به جوانان بگوید که درصورت هماهنگی می‌توانند رژیم را بر زمین بزنند 

۲. ترسیم برنامه‌ای جامع برای معترضان در این جهت که گام‌های بعدی برداشته خواهند شد و آینده روشنی بعد از جمهوری اسلامی قابل ساختن است

۳. به‌حاشیه‌بردن اختلافات ایدئولوژیک نیروهای سیاسی مخالف و تمرکز این مخالفت‌ها بر براندازی رژیم

۴. هماهنگ‌سازی کارزارها و فراخوان‌ها

ترکیب و ویژگی‌های اعضا

اعضای این شورا باید مشخصات زیر را داشته باشند تا معترضان بتوانند به آن‌ها اعتماد کنند و همکاری دیگران را جلب نمایند:

۱. بر اداره دموکراتیک ایران در سطوح ملی، استانی و محلی، جدایی دین و دولت، مدارا، نفی هرگونه تبعیض و قانون‌مداری توافق داشته باشند. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

۲. حداقل در ده سال گذشته بعد از جنبش سبز به براندازی رژیم باور داشته باشند. نباید از این جهت علامت سوالی در برابر نام این افراد وجود داشته باشد. تلاش برای اصلاح تا جنبش سبز نیز می‌توانست قابل قبول به نظر آید، اما بعد از قلع‌وقمع آن و ناتوانی اصلاح‌طلبان برای استفاده از آن موقعیت، دیگر جایی برای پیگیری برنامه اصلاح‌طلبی باقی نماند. رژیم با سرکوب جنبش سبز به همه اثبات کرد که اصلاح‌ناپذیر است. مردم ایران حتی در شهرهای بسیار کوچک درک این موضوع را در دی‌ماه ۱۳۹۶ آشکار ساختند.

۳. برای عموم ایرانیان و افکار عمومی جوامع غربی چهره‌هایی مقبول و شناخته‌شده باشند. این افراد باید ظرفیت دعوت‌شدن به پارلمان‌ها و کاخ‌های ریاست جمهوری را داشته باشند. به همین دلیل، بازیگران سینما، بازیکنان فوتبال، زندانیان سیاسی، برندگان جایزه نوبل، دادخواهان شناخته‌شده، مدیران نهادهای مدنی و حقوق بشری، رهبران سیاسی شناخته‌شده و دیگر افرادی با دنبال‌کنندگان میلیونی در رسانه‌های اجتماعی که در این جنبش از آغاز فعال بوده‌اند، می‌توانند در این شورا حضور داشته باشند. 

۴. نماینده یک مجموعه مطالبات مثل مطالبات انسانی (عدالت قضایی)، قومی، دینی، منطقه‌ای، جنسیتی، طبقاتی یا صنفی باشند تا انواع معترضان با آن‌ها همذات‌پنداری کنند. وجود زنان، فعالان سندیکایی، نمایندگان ادیان ایرانی (بهایی، مسیحی، یهودی، دراویش، سنی و شیعه)، چهره‌های مورد قبول اقوام (کرد، بلوچ، عرب) و وکلا (به‌عنوان مثال) در آن ضروری است. 

۵. این افراد باید ظرفیت شنیدن و قدرت اقناع دیگران را نیز داشته باشند. برای شمول سیاسی، تعداد اعضای این شورا نمی‌تواند صدها نفر باشد، اما آن‌ها می‌توانند دغدغه‌های بسیاری از افراد را منعکس کنند و درنتیجه، بر مشروعیت این شورا بیفزایند. کار تیمی قبلی هم از ضرورت‌هاست، مثل عضویت در یک تیم ورزشی یا یک تیم رسانه‌ای یا یک تیم هنری یا اجرایی یا فعالیت در یک سازمان مدنی. 

۶. اعضا باید به گونه‌ای انتخاب شوند که چهره‌های شاخص این جنبش در داخل کشور (افرادی مثل نسرین ستوده، فاطمه سپهری، بهاره هدایت، حسین رونقی، مجید توکلی، عباس واحدیان شاهرودی، رسول بداقی و رضا شهابی) با آن مخالف نباشند. موافقت کامل ضرورت ندارد، چون امکان چنین چیزی نیست.

این شورا براساس ائتلاف احزاب قابل شکل‌گیری نخواهد بود، چون اگر احزاب و گروه‌های موجود می‌خواستند و می‌توانستند، تاکنون بر سر راهبری در دوران جنبش و گذار به نوعی ائتلاف رسیده بودند. البته چهره‌های حزبی، بدون نمایندگی از حزب خود، می‌توانند در این شورا حضور داشته باشند. اعضای شورا همچنین باید متوسط سنی زیر ۴۰ سال داشته باشند. پیرمردها و پیرزنان نمی‌توانند نمایندگان خوبی برای جوانان کف خیابان باشند.

کارکردها

شورای راهبری انقلاب ۱۴۰۱ در خارج کشور باید به‌صورت یک پل میان داخل و خارج عمل کند. این شورا باید در عین انتقال دیدگاه‌های مخالفان داخل به فضای عمومی خارج کشور (بدون ادعای نمایندگی) منبع جمع آوری منابع انسانی و مالی و توزیع آن در برنامه‌های لازم باشد. کارکردهای این شورا را می‌توان چنین خلاصه کرد: 

۱. تماس با دول خارجی و نهادهای بین‌الدولی (نهادهای سازمان ملل متحد) و نهادهای مدنی ملی و بین‌المللی و مذاکره و گفت‌وگو با آن‌ها در باب انزوا، تحریم و مهار بیشتر رژیم کودک‌کش. گروهی از اعضای این شورا باید پاشنه در پارلمان‌های اروپایی و آمریکای شمالی را درآورند تا آن‌ها دولت‌هایشان را در این امور تحت فشار قرار دهند. آن‌ها باید آماده تحصن در برابر پارلمان‌ها باشند، اگر به آن‌ها وقت ندهند.  

۲. هماهنگی میان فراخوان‌ها در مقاطع مختلف برحسب شرایط روز در داخل و خارج. فراخوان‌ها تا روز نهایی سقوط رژیم باید ادامه پیدا کند. برای موفقیت یک فراخوان صدها ساعت کار برای مشاوره، زمینه‌سنجی و بسیج نیروها لازم است.

۳. صدور بیانیه‌های لازم برای اخطارهای ضروری به حکومت جهت کاهش خشونت و جنایات، تهدید و ارعاب سرکوبگران در عین دعوت آن‌ها برای پیوستن به مردم، تقاضاهای عمومی و جلب همکاری از مردم. لازمه این کار صدها ساعت کار جمعی جهت شنیدن نظرهای مردم است.

۴. برساختن نهادهای حقوقی، روابط عمومی، تدارکاتی، مالی، پژوهشی و فکری برای پیشبرد جنبش. شبکه‌سازی و جمع‌آوری منابع مالی برای نهادسازی نیروی قابل توجهی می‌طلبد و این نیرو نیاز به سازمان‌دهی و جمع‌آوری پول دارد. شکل‌دادن به این شبکه و مسیرهای جمع‌آوری منابع مالی آن در خارج کشور نوعی سرمایه‌گذاری برای آینده است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه