آیا جرگه مشورتی صلح به انزوای اشرف غنی پایان می‌دهد؟

کابل بار دیگر میزبان نشست بزرگان افغانستان است

پس از ماه‌ها رایزنی، اختلاف و کشمکش، سرانجام جرگه مشورتی صلح افغانستان امروز آغاز به کار کرد. این جرگه که با سخنرانی اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان افتتاح شد، قرار است تا چهار روز ادامه داشته باشد. اشرف غنی گفت انتظار دارد بیش از سه هزار شرکت‌کننده در این جرگه بتوانند با بحث و مشورت "چارچوب و حدود مذاکره با طالبان" را تعیین کنند؛ به تعریفی از صلح دست یابند و چگونگی دستیابی به آن را مشخص کنند. ظاهراً این‌ موارد، هدف‌های رسمی و اعلام شده جرگه مشورتی نیز هست.

اما مخالفان حکومت برگزاری این جرگه را "غیر ضروری" می‌دانند و حکومت را متهم می‌کنند که تلاش می‌کند زیر نام مشورت برای صلح، بر سر راه مذاکرات با طالبان و برگزاری گفتگوها میان افغان‌ها، که حکومت وحدت ملی نقش چندانی در آن ندارد، موانعی ایجاد کند. از همه مهم‌تر با نزدیک شدن برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در مهر ماه امسال، این گمانه نیز به میان آمده است که آقای غنی نیتی غیر از صلح دارد و جرگه مشورتی را پوششی برای اهداف انتخاباتی خود کرده است.  

و اما قصه جرگه از کجا آغاز شد؟

از آغاز تلاش‌های دولت ترامپ برای ایجاد توافق  منطقه‎ای و جهانی بر سر مسأله صلح افغانستان و شروع مذاکرات رو در رو با طالبان، در اواسط سال گذشته میلادی، این فکر در کابل شکل گرفت که آقای غنی صلح با طالبان را خطری برای بقای خود در قدرت می‌بیند و به همین دلیل با نحوه مذاکرات و نقش بسیار محدودی که آمریکایی ها برای او در این روند قائل‌اند، موافق نیست. در آغاز، این گمانه‌ها جدی به نظر نمی‌رسیدند، اما اندک اندک با پیشرفت‌هایی که در شش دور مذاکرات ایالات متحده با طالبان بدست آمد، معادله برهم خورد. اشرف غنی خود را خارج از متن مذاکرت مشاهده کرد و از همکاری همه جانبه برای برگزاری گفتگوها میان افغان‌ها خودداری کرد.

از سوی دیگر فرستادگان سیاسی ایالات متحده در گفتگوهایشان با سیاسیون افغانستان و طالبان به شکل‌گیری یک حکومت موقت پس از برقراری آتش‌بس و امضای پیمان صلح با طالبان چراغ سبز نشان دادند. معنای عملی چنین طرحی این است که اشرف غنی از قدرت کنار برود و زمینه را برای روی کار آمدن یک دولت انتقالی فراهم کند. موافقان این طرح مخالفان سیاسی حکومت‌اند که در چهار سال گذشته در نتیجه تک ‌رأیی و  اِعمال سیاست انحصار و تحقیر توسط آقای غنی، صفی فشرده و محکم تشکیل داده‌اند و از هر فرصتی که به براندازی حکومت آقای غنی بینجامد استقبال می‌کنند.

برای رئیس جمهوری اما برگزاری جرگه مشورتی آخرین امید برای ایجاد یک حرکت مردمی جهت حمایت از مواضع سیاسی او در قبال صلح است. او می‌خواهد توافق از هم گسیخته و توازن بر هم‌خورده مناسبات نخبگان سیاسی بر سر صلح را ترمیم کند و مطمئن شود که نتایج جرگه مشورتی تضمینی برای حضور مؤثرش در گفتمان صلح افغانستان است. غنی بر این باور است که وزنه سیاسی او پس از جرگه مشورتی، بر حریفانش که جرگه را بکلی تحریم کرده‌اند، سنگینی خواهد کرد و آمریکایی‌ها ناگزیر خواهند شد برای او در افغانستانِ پس از صلح احتمالی با طالبان نقشی در نظر بگیرند. درحال حاضر چانه‎زنی اصلی آقای غنی این است که آمریکایی‌ها به موازات مذاکرات صلح، از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری -که قطعا او طرحی برای اینکه به هر قیمتی پیروز آن خودش باشد ریخته است – حمایت کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

  "هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست"

آقای غنی تمام دار و ندار سرمایه سیاسی خود را هزینه جرگه مشورتی صلح کرده است. او به مخالفت هم پیمان‌های سیاسی خودش مانند حامد کرزی رئیس جمهوری پیشین، کریم خلیلی رئیس شورای عالی صلح و از همه مهم‌تر شریک حکومت ائتلافی اش عبدالله عبدالله اعتنایی نکرد و در سخنرانی امروز خود نیز با طعنه مخالفان جرگه را " اقلیت سیاسی" خواند. او گفت ترجیح می‌دهد به نظر مردم افغانستان، که آن‎ها را همچون "استادان سیاست" می‎شناسد، گوش بدهد تا حرف کسانی که به "منافع کوچک" می‌اندیشند.

غنی قطعا محاسبه‌های خودش را کرده است. او می‌داند که امکان و فرصت جلب اعتماد همه بازیگران داخلی را ندارد. در بیش از چهار سال گذشته او به اندازه‌ای مرتکب اشتباهات شده است که ترمیم آن‌ها در چند ماه باقی مانده از حکومت وحدت ملی عملی نیست. پشتون‌های حوزه جنوب در محوریت درانی‌های قندهار، اعتماد چندانی به او ندارند. غنی در آخرین مورد، در یک سخنرانی در ولایت شرقی کنر، تاریخ مبارزات سیاسی شاهزاده‌های درانی‎، پس از شکل‌گیری امپراتوری درانی را بی‌محابا به نقد گرفت و درانی‌ها نسبت به سخنان او اعتراض کردند.

  میانه غنی با حوزه سیاسی تاجیک‌ها به ویژه سیاسیون پنجشیری که نقش تأثیرگذاری در شکل‌دهی سیاست این حوزه دارند، هیچ وقت خوب نبوده است. عبدالله عبدالله نماینده سیاسی این حوزه که شریک حکومت او است، دل خوشی از او ندارد و بارها گفته است که فقط برای "حفظ ثبات افغانستان" از تقابل با غنی و خارج شدن از حکومت ائتلافی کنونی، خودداری کرده است. اُزبک‌ها که بیشتر از ملیون رأی به صندوق انتخاباتی غنی در ۲۰۱۴ ریختند، از ناراضیان اصلی حکومت او هستند. ژنرال رشید دوستُم، رهبر این حوزه سیاسی عملا در حصر خانگی به سر می‌برد. شماری از رهبران جوان هَزاره نیز خاطرات تلخی از سرکوب بی‌رویه تظاهرات "جنبش تبسم" و "جنبش روشنایی" دارند.

این ها و شمار دیگری از واقعیت‌ها باید بخشی از منطق محاسبه غنی در مورد آینده سیاسی خود باشد. دست‌کم آن‌هایی که او را به برگزاری جرگه مشورتی متقاعد کرده‌اند، می‌دانند که برگرداندن اعتماد جمعی بازیگران سیاسی افغانستان در مناطق مختلف، به اشرف غنی، ممکن نیست. او تیشه‎های بسیاری به ریشه خودش زده است. جرگه، کلید گمشده معضل سیاسی رئیس جمهوری نیست. نظرهای مشورتی و غیر اجرایی سه هزار شرکت‌کننده در جرگه نیز احتمالا چراغ راه آقای غنی در بحث صلح نخواهد شد. انزوای امروز در سطح داخلی و بین‌المللی متأسفانه نتیجه توهمات ذهنی است که او سال‌هاست در مورد استثنایی بودن و غیرقابل تعویض بودن خود در سر می‌پروراند. جرگه هیچ کمکی به آرامش یک ذهن متوهم و یک سیاستگر حریص و خود رأی نمی‌کند. غنی از داوری تاریخ می‌ترسد و می‌خواهد با برگزاری جرگه اتمام حجت بکند و گویا بنیاد محکمی برای دفاع از مواضع سیاسی خود در قبال صلح داشته باشد و اگر بشود بقای حاکمیت‌اش را تضمین کند.