رشد دموکراسی در گرو وجود رسانه‌های اجتماعی است

جامعه باید خیلی دقیق باشد تا سریع با سرکوب قابلیت‌های مردم برای آزادی بیان در فضای مجازی مقابله کند

در سال ۲۰۱۶ که حکومت ایران ناگهان همسرم نازنین زاغری-رتکلیف را در تعطیلاتش دستگیر کرد و به زندان انداخت، زندگی خانواده ما به شکلی که هیچ‌یک فکرش را نمی‌کردیم، دگرگون شد.

من فورا خود را وقف یک چیز کردم؛ تلاش مدنی برای آزادی او. یکی از اولین اقدام‌های من ایجاد طوماری در فضای مجازی بود که در آن، از بریتانیا و ایران خواسته بودم برای تحقق این هدف هر کاری از دستشان برمی‌آید بکنند. حس می‌کردم شجاعت به خرج داده‌ام؛ چون هر دو دولت از ابتدا به ما گفته بودند ساکت باشیم.

من طومار خود و ماجرای نازنین را در رسانه‌های اجتماعی منتشر کردم. به لطف مردم عادی که ماجرای نازنین را به اشتراک گذاشتند، ظرف ۱۰ روز ۵۰۰ هزار امضا برای طومار جمع شد. سرعت رشد آن حرکت مدنی موجب شد موازنه قدرت به نفع ما تغییر کند. داستان نقل محافل شده بود و اینکه دولت ظاهرا در این مورد هیچ کمکی نمی‌کرد، مردم را حیرت‌زده کرد.

در نتیجه، از من دعوت شد تا در مورد حبس نازنین با وزارت خارجه صحبت کنم. برملا شدن پرونده نازنین در عرصه عمومی ایران موجب شد تا بالاخره نازنین اجازه داشته باشد برای اولین بار با خانواده‌اش ملاقات کند.

اخباری را که از این ماجرا در رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌کردیم، نه تنها هزاران نفر از مردم حمایتگر که مقام‌های ایران نیز می‌دیدند و از آن پس شروع به پاسخ دادن کردند. کم‌کم فهمیدم زندانی شدن او امری شخصی نیست؛ بلکه نبردی بین دو دولت است و نازنین در آن میان به گوشت قربانی تبدیل شده است.

رسانه‌های سنتی نیز اخبار ما را پوشش می‌دادند؛ اما فقط به صورت پراکنده و وقتی حرف جدیدی داشتیم. تا خبری منتشر و دست‌به‌دست می‌شد، ما از طریق رسانه‌های اجتماعی به هر دو دولت ایران و بریتانیا فشار می‌آوردیم و بدین ترتیب مطمئن می‌شدیم فهمیده‌اند که دست‌بردار نیستیم.

طبیعتا افراد مختلف چیزهای مختلفی در ماجرای ما می‌دیدند. برخی آزارواذیت‌های نظام حاکم در ایران را می‌دیدند، بعضی دورویی غرب را؛ بعضی بی‌مسئولیتی وزرا را می‌دیدند و برخی سوءگیری‌ آنان را در انتقادهایشان. هرکسی از ظن خود یار ما می‌شد.

نمی‌خواهم بگویم در طول کنشگری مدنی خود با آن روی زشت‌تر سکه رسانه‌های اجتماعی مواجه نشدیم. با رشد پروفایل ما در رسانه‌های اجتماعی، برخی افراد بخش‌هایی از ماجرای نازنین را دستاویزی برای تبلیغ دیدگاه‌های سیاسی خاص خود کردند. این موضوع در طیف وسیعی رخ داد و کار ما را به جاهای عجیبی کشاند. متوجه شدم چه جناح چپی‌ها و چه راستی‌ها ممکن است با وجدان راحت، بخش‌های مختلف تبلیغات دروغ‌پراکنانه ایرانی‌ها را که در جدال‌های داخلی در تایید سوءگیری‌هایشان است، منعکس کنند.

گاهی حس می‌کردم هدف گفت‌وگوها درباره نازنین در رسانه‌های اجتماعی، درک اتفاق‌هایی که برای او و سایرین می‌افتد یا بدرفتاری بریتانیا در قبال گروگانگیری‌ ایرانی‌ها نیست، بلکه بیشتر نوعی ماهیگیری میهن‌پرستان از آب گل‌آلود است. مثل این بود که هواداران دو تیم فوتبال رقیب سر بازیکن یا مسابقه‌ای کل‌کل کنند. ممکن است از هم امتیاز بگیرند اما هیچ‌کس تلاش نمی‌کند دیگری را متقاعد کند که هوادار طرف دیگر باشد.

پی بردیم حتی اگر بتوانیم چگونگی روایت کردن داستان خودمان را کنترل کنیم، نمی‌توانیم چگونگی شنیدن دیگران را کنترل کنیم. نکته مهم برای ما به هیچ وجه کنترل کردن نبود، منتشر کردن بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این دستاوردی بود که یک نسل قبل‌تر در اختیار نداشتیم. آن موقع وزارت خارجه کند عمل می‌کرد و به چالش کشیده نمی‌شد؛ چون اطلاع‌رسانی در مورد پرونده‌هایی مانند پرونده نازنین خیلی کمتر بود. اکثر اطلاعات را دولت یا مجموعه کم‌تعدادی از رسانه‌ها منتشر می‌کردند. رابطه گرفتن با مردم کشورهای خارجی هم عملا ناممکن بود.

اما اکنون رسانه‌های اجتماعی طوری انتشار نظرهای مردم را دموکراتیزه کرده‌اند که حتی بنیان‌گذارانشان هم به خواب نمی‌دیدند. من در برنامه‌هایی شرکت کردم که در اتاق‌ نشیمن‌های مردم تهران و کل منطقه پخش می‌شد. می‌توانستم مطالبی بنویسم که بازجوهای نازنین و روسایشان بخوانند. مثل شمشیر دودم است؛ اما قدرت چشمگیری است.

در ماجرای ما، این هم مشخص شد که رسانه اجتماعی نیز محدودیت‌های خاص خود را دارد. رسانه‌های سنتی با آنکه به نظر می‌رسد در روزگار اینترنت رو به مرگ باشند، در گزارش‌های تحقیقاتی بلندمدت همچنان جایگاه بسیار بهتری دارند. در دریای اطلاعات درست و نادرست که هر روز آپلود می‌شوند، ممکن است پیام‌های مهم گم شوند.

اما جامعه باید خیلی دقیق باشد تا خیلی سریع با سرکوب قابلیت‌های مردم برای آزادی بیان در فضای مجازی مقابله کند. رسانه‌های اجتماعی وجوه تاریک خاص خود را دارند اما وجوه روشن هم دارند. رویدادهای کنونی ایران تصویر روشنی از چگونگی زندگی در ظلمت به دست می‌دهد. در آن‌جا اینترنت را مرتب قطع می‌کنند. شما می‌توانید تداوم اعتراض‌هایی را که برخورد پلیسی با حجاب اجباری به پا کرده است، ببینید.

دولت در ایران به‌شدت تلاش می‌کند تا با قطع اینترنت و غیرقانونی کردن دسترسی به برنامه‌های مختلف، نگذارد اخبار کارهای زنان جوان منتشر شود. در آخرین اتفاق‌ها از این دست در سال ۲۰۱۹، بسیاری از مردم کشته شدند. بحث‌ها در فضای مجازی هم تندوتلخ بوده‌اند و مراتب متفاوتی از شرارت را می‌توان در رسانه‌های اجتماعی ایران دید که بازتابی از تنش‌های بیرون است.

با این حال به‌ویژه در همین‌جا، آفتاب رسانه‌های اجتماعی بوده که مردم را ایمن نگه داشته است. به همین دلیل است که اهمیت دارد همگی همچنان از رویدادهای ایران چشم برنداریم. رسانه‌های اجتماعی در بازگرداندن نازنین به خانه نقش مهمی ایفا کردند و برای حاشیه‌نشینان سراسر دنیا همچنان نقش مهمی ایفا می‌کنند. نباید این نکته را از یاد ببریم.

ریچارد رتکلیف، همسر گروگان سابق، نازنین زاغری- رتکلیف، است. او از چهارشنبه ۹ نوامبر تا جمعه ۱۱ نوامبر در کلیسای جامع کاونتری، در مورد چگونگی امکان برقراری و نابود کردن صلح با استفاده رسانه‌های دیجیتالی در هم‌اندیشی صلح جهانی فزاینده سخنرانی می‌کند.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه