تحلیلگر آمریکایی: راهبرد آمریکا در جهان بدون برجام

زوال برجام باعث شده است که تحلیلگران از اکنون به دنیای پس از آن فکر کنند 

تحلیلگر آمریکایی آمریکایی می‌گوید که ایران بیش از هر زمانی در تاریخ خود به بمب هسته‌ای نزدیک شده است- CARLOS BARRIA / POOL / AFP

کندال کارل، تحلیلگر سیاست خارجی آمریکا، در مقاله‌ای که روز دوشنبه، ۱۰ اکتبر (۱۸ مهر)، در مجله «هاروارد اینترنشنال ریویو» منتشر شد، به موضوع راهبرد آمریکا در جهانی بدون برجام پرداخت. در شرایطی که امکان احیای توافق برجام کمتر از همیشه است، گفت‌وگوها راجع به راه‌های بدیل سرعت گرفته‌اند. 

این مجله به صورت فصل‌نامه از سوی «شورای روابط بین‌المللی هاروارد» در دانشگاه هاروارد منتشر می‌شود.

نویسنده اشاره می‌کند که احیای برجام از اولویت‌های دولت بایدن بوده است و در سفر چهارروزه او به خاورمیانه در ماه ژوییه نیز در صدر نگرانی‌ها قرار داشته است. اما حالا که احیای این توافق ممکن نیست، واشنگتن باید برای تغییر ذهنیات راهبردی خود در منطقه و کنار آمدن با واقعیتی متفاوت آماده شود؛ واقعیتی که از ارکان مهم آن، فاصله بسیار کم ایران با دستیابی به سلاح هسته‌ای است. 

این تحلیلگر می‌گوید ایران بیش از هر زمانی در تاریخ خود به بمب هسته‌ای نزدیک شده است. در زمان انتخاب ترامپ به ریاست‌ جمهوری، زمان لازم برای توسعه مواد شکافای ضروری برای بمب، حدود یک سال بود. اما این میزان اکنون به چند هفته کاهش یافته است. این جدول زمانی محدود باعث می‌شود که اهداف دولت بایدن برای خلع سلاح هسته‌ای ایران، فوری‌تر از پیش باشند. اما همین امر به دشوارتر شدن مذاکرات نیز انجامیده است، چون آمریکا درگیر اختلافات داخلی در این مورد است و جمهوری اسلامی ایران اهرم قدرت نیرومندتری در مذاکرات دارد. به زعم این تحلیلگر، انتخاب ابراهیم رئیسی به ریاست ‌جمهوری نیز برای سرنوشت برجام مرگبار بوده است، چرا که حسن روحانی «اصلاح‌طلبی متفق با غرب» دانسته می‌شد، اما رئیسی «محافظه‌کاری رو به داخل است که علاقه‌ چندانی به آشتی با غرب ندارد». بدین سان، این تحلیلگر هم مثل بسیاری دیگر، ضعف‌هایی در تحلیل خود از سیاست داخلی ایران نشان می‌دهد و اشاره‌ای به این واقعیت نمی‌کند که چه در زمان روحانی و چه در زمان رئیسی، تصمیمات اصلی را علی خامنه‌ای می‌گرفت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اما اگر هم رئیسی سخنان قبلی خود را زیر پا بگذارد و شخصا با بایدن دیدار کند، به زعم این تحلیلگر، معلوم نیست دولت بایدن چطور می‌تواند به توافقی برسد که از توافق اصلی ضعیف‌تر نباشد. نویسنده در ضمن اشاره می‌کند که تهران اکنون از «نظام مالی زیرزمینی» برای همکاری با روسیه و چین برای دور زدن تحریم‌ها برخوردار است، و باور دارد که می‌تواند با برجام یا بی‌برجام، به کار خود ادامه دهد. 

نویسنده به موضع اسرائیل هم اشاره می‌کند و می‌گوید که از اهداف اصلی سفر تابستانی بایدن به اسرائیل، راضی کردن رهبری این کشور و یائیر لاپید، نخست‌وزیر، در مورد راهبرد آمریکا در قبال ایران بود. او می‌گوید، لاپید در قیاس با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر راست‌گرای دوره ترامپ، رویکرد نرم‌تری دارد و می‌خواهد روابط واشنگتن و تل‌آویو بهتر باشند، اما منافع اسرائیل عوض نشده است و لاپید همچنان حاضر است هر هزینه‌ای بپردازد تا جلو هسته‌ای شدن ایران را بگیرد. حتی در پی «بیانیه اورشلیم» که بایدن و لاپید صادر کردند که خبر از عزم جزم دو کشور برای مقابله با هسته‌ای شدن ایران می‌داد، همچنان شاهد اختلافات دو کشور در این زمینه‌ایم. 

به گفته کارل، حتی در صورت احیا نشدن برجام نیز این تصور که دولت بایدن مدافع دخالت نظامی است، خطر اخلال در ثبات منطقه را در بر دارد. او می‌نویسد: «به‌رغم خوش‌بینی لاپید درباره ظرفیت‌های نظامی اسرائیل، این کشور فاقد ظرفیت اطلاعاتی و عملیاتی برای انجام حمله ویران‌کننده علیه زیرساخت‌های هسته‌ای [ایران] است و این باعث می‌شود که احتمالا خواهان کمک آمریکا برای حمله گسترده، یا مشارکت در اقدام‌های مداوم نظامی باشد.» به گفته او، واشنگتن در این صورت دو گزینه خواهد داشت که هیچ یک از آن‌ها خوب نیست: نخست، زیر پا گذاشتن انتظاراتی که یک متحد کلیدی منطقه‌ای از آن دارد، و دوم، مجبور شدن به شرکت در یک عملیات نظامی بسیار خطرناک.

کارل چند پیشنهاد دارد که دولت آمریکا با عمل آن‌ها می‌تواند با واقعیت راهبردی جدید کنار آید. نخست، آمریکا باید شرکای منطقه‌ای خود را تقویت کند. اسرائیل در این زمینه نقش مهمی دارد، اما سایر کشورها هم مهمند. پیشنهاد نویسنده این است که آمریکا به شورای همکاری خلیج فارس به مثابه پیکره‌ای واحد سلاح بدهد و نه فقط دولت‌های جداگانه عرب مثل عربستان سعودی (شورای مذکور از عربستان سعودی و پنج کشور دیگر حاشیه خلیج فارس تشکیل شده است.) دوم، آمریکا باید بکوشد تا روابط خود را با ایران عادی‌سازی کند، چرا که دولتی که برنامه هسته‌ای پیشرفته داشته باشد، نیازمند مشارکت و گفت‌وگوی فعال است. بدترین وضعیت احتمالی از نظر نویسنده این تحلیل، این است که ایران در حکم دولت هسته‌ای شناخته شود و سایر کشورهای منطقه هم بخواهند در همان مسیر پیش روند. اما او می‌گوید که حتی اگر عربستان سعودی و امارات متحده عربی به سلاح هسته‌ای دست یابند، «خاورمیانه هسته‌ای، شاید در عمل قدرت‌های اصلی منطقه را آرام کند». به باور او، چون تخاصم هسته‌ای هزینه بالایی دارد، شاید بتواند به کاهش دامنه گسترش‌طلبی ایران در منطقه بینجامد. 

کارل در تحلیل خود به جنبش اخیر در ایران اشاره‌ای نمی‌کند و به نظر می‌رسد که آن ‌را در محاسبات خود نیاورده است. این در حالی است که این جنبش، تاثیر مهمی بر محاسبات دولت بایدن و کاخ سفید گذاشته است.