تغییر شعارهای مردم ایران علیه جمهوری اسلامی؛ از سال ۸۸ تا امروز

جسارت جوانان ایرانی و به‌ویژه زنان در خیزش اخیر با تمام تجمع‌های اعتراضی پیش از آن متفاوت است

با ورود به دومین هفته اعتراض‌های گسترده مردم ایران به قتل مهسا امینی، شعارهایی که در دل خیابان‌ها و از پنجره خانه‌ها شنیده می‌شوند، باعث اتحادی کم‌سابقه میان مردم شده‌‌اند.

مردم از طریق شعارهایی که سر می‌دهند در دل هر جنبشی بخشی از هویت فکری خود و خواسته‌هایشان را به نمایش می‌گذارند. به نظر می‌رسد طی یک دهه گذشته، پس از چندین اعتراض سراسری، درک مطالبات مردم از طریق شعارها و سرودهایشان در خیابان بسیار روشن است.

در اعتراض‌های سال ۸۸ شعارهای مردم ابتدا با اعتراض به رئیس‌جمهوری منتخب وقت و ارکان تصمیم‌گیرنده و بیشتر حول محور مطالبات سیاسی بود، اما کمی بعد با حمایت رهبر جمهوری اسلامی از نتیجه انتخابات، شعارهای سیاسی برای نخستین‌بار مستقیما راس نظام را نشانه گرفتند. حاصل آن روزها شعارهایی جدید است از قبیل: «خامنه‌ای یزیده، یزید روسفیده» و «خامنه‌ای حیا کن مملکت رو رها کن»‌.

در اعتراض‌های سال ۹۶، آنچه از روزهای نخست در خیابان‌ها شنیده می‌شد بیشتر شعارهایی در نقد عملکرد دولت حسن روحانی بود. شعارهایی مانند «مرگ بر روحانی» و «شعار هر ایرانی، مرگ بر گرانی» نشان می‌داد خواسته اصلی معترضان معطوف به گسترش گرانی در جامعه است.

در آن سال، با توجه‌ به اینکه تنها چند روز از انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته بود، جامعه خسته از دوقطبی اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، تلاش می‌کرد نقطه پایانی بر این مسیر بگذارد و به همین دلیل، مشهورترین شعار آن سال شکل گرفت: «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا.»

اما در روزهای بعد، شعارها با لحنی تند راس نظام را هدف قرار دادند و «مرگ بر دیکتاتور»، «سیدعلی حیا کن، مملکت رو رها کن» و «خامنه‌ای قاتله، ولایتش باطله» پیامی روشن برای رهبر جمهوری اسلامی بود که این بار نمی‌توانست در نقشی به‌ظاهر فراجناحی خود را از انتقادهای مردم در امان بدارد.

اما در اعتراض‌های سال ۹۶ برخلاف سال ۸۸، مسئله اقتصادی نقطه اتکای شعارها بود، شعارهایی که تلاش می‌کرد یادآور شود فساد نظام‌مند اقتصادی و سیاسی دستاوردهای ۴۰ ساله نظام است و این انقلاب مسبب وضعیت بغرنج اقتصادی است. «ملت گدایی می‌کند، آقا خدایی می‌کند» و «جوون بیکار نشسته، آخوند تو کاخ نشسته» و «کشور ما دزدخونه است، توی جهان نمونه است» به‌خوبی خواسته معترضان در سال ۹۶ و دلیل خیزش آن سال را روشن می‌کند.

یکی دیگر از شعارهایی که در دی‌ماه سال ۹۶ ساخته شد، در تاریخ اعتراض‌های بعد از انقلاب بی‌سابقه بود. «رضاشاه روحت شاد» به نظر می‌رسید بازگشت نام خاندان پهلوی به عرصه سیاسی ایران بود، شعاری که سلطنت‌طلبان آن را نشانه‌ای از تمایل مردم به ساختار سلطنت دانستند و ازاین‌رو، خواستار همبستگی دیگر گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی با این جریان سیاسی شدند.

البته این شعار محل اختلاف نیز شد، چرا که دیگر نیروهای سیاسی مخالف معتقد بودند اگر قرار است به پشتوانه شعار «ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره» جامعه را مایل به تجدید سلطنت نامید، پس شعارهایی مانند «نان، کار و آزادی» نیز نشانه تمایل جامعه به حکومتی سوسیالیستی است.

آنچه در میان اختلاف‌نظر مخالفان نظام نادیده گرفته می‌شد این بود که برای جامعه هرآنچه برابر تفکر حاکم بر جمهوری اسلامی است بدل به شعار می‌شود و مردم نیازمند اتحاد فکری و عملی برای تغییر شرایط‌اند.

در آن سال، نقد تفکر اسلامی با شعارهایی مانند «عزا عزاست امروز، حقوق ملت ما زیر عباست امروز»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» تا شعارهایی که به‌روشنی سیاست خارجی نظام را زیر سؤال می‌برد، مانند «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»، «مرگ بر روسیه»، «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» که موجب خشم رهبر حکومت نیز شد، همگی حاصل خستگی چشمگیر جامعه از تحمل شرایط موجود بودند.

آبان ۹۸ شعارها در حقیقت تداوم همان شعارهای سال ۹۶ بود. باز هم حکومت دینی، رهبری علی خامنه‌ای، اصل نظام و اعتراض به وضعیت معیشتی جامعه‌ محور شعارها بودند. شاید دلیل اصلی خیزش مردمی یعنی گرانی بنزین، سبب شد محوریت شعارها در ادامه اعتراض‌ها ۹۶ مسائل اقتصادی باشد. «بنزین گرون‌تر شده، فقیر فقیرتر شده»، «فقر، کشتار، گرانی، مردم شدن قربانی»، «پول نفت گم شده، خرج بسیجی شده» شعارهایی تازه در میان معترضان بود که در کنار شعارهای پیشین علیه علی خامنه‌ای، دولت حسن روحانی و خواسته سرنگونی نظام بار دیگر اساس حکومت را زیر سؤال می‌برد.

همچنین شعار علیه هزینه‌ کردن حکومت در سوریه و فلسطین و لبنان نیز در کلام معترضان استمرار داشت. اما در آن سال، شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی نیز در خیابان‌ها بیش از گذشته شنیده می‌شد، هرچند بخشی از معترضان تلاش می‌کردند با شعارهایی از قبیل «حکومت مطلقه نمی‌خوایم نمی‌خوایم» اختلاف خود را عیان کنند.

در فاصله آبان ۹۸ تا اعتراض به قتل مهسا امینی، چند واقعه بار دیگر مردم را به خیابان‌ها کشاند. از شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی تا اعتراض به بی‌آبی در خوزستان، اصفهان و شهرکرد که به شهرهای دیگر نیز کشیده شد سبب شد مردم با شعارهایی تازه به خیابان بیایند.

بهره‌ بردن از سخن بانوی خوزستانی که گفته بود «مظاهرات سلمیه» و کلیدی شدن مسئله محیط‌ زیست به‌ویژه کم‌آبی در شعارهایی همچون «ملت تشنه اینجاست، دروغ نگو کربلاست» و «کشور آب نداره، فشار (کشتار) ادامه داره» نقطه تمایز شعارها در این دوره بودند.

در این اعتراض‌ها نیز «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنه‌ای» و «مرگ بر اصل ولایت‌ فقیه» نشان از آن داشت که راس نظام از شعار و خشم ملت در امان نیست و هر روز تیغ اعتراض مردم به اصل نظام تیزتر می‌شود.

شهریور ۱۴۰۱ و در فاصله یک سال پس از اعتراض‌های تابستان ۱۴۰۰، قتل مهسا امینی موجی تازه از خیزش‌های خیابانی به راه انداخت که مهم‌ترین وجه تمایز آن‌ها همبستگی شگفت‌انگیز جامعه در انتخاب شعارها است.

این بار اکثریت قاطع شعارها حول محور آزادی حقوق شهروندی و خواسته تغییر نظام متمرکز شده است و به‌نوعی بازگشت به شرایط اعتراض در سال ۸۸ در آن دیده می‌شود، اگرچه مسئله نقد و رد ایدئولوژی نظام و سرکوب زنان محور مطالبات است.

در این سال، دیگر خبری از شعارهایی که در حمایت از یک تفکر خاص باشد شنیده نمی‌شود و مردم اتحاد و یکپارچگی بیشتری در بیان مطالبات خود دارند. شعار «زن، زندگی، آزادی» و «مهسا نماد شده است» فرصتی ویژه برای مخالفان حکومت اسلامی فراهم آورد که دیگر به دور از اختلاف نظر، حامی معترضان در ایران باشند.

جسارت جوانان ایرانی و به‌ویژه زنان در خیزش اخیر با تمام تجمع‌های اعتراضی پیش از آن متفاوت است. حتی اگر هنوز هم شعارهایی علیه علی خامنه‌ای و حکومت اسلامی در خیابان‌ها شنیده شود، معترضان دیگر نه خواسته خود را محدود به رفع مشکلات اقتصادی کرده‌اند و نه به‌دنبال نمایش تفکر سیاسی خود برای فردای سرنگونی جمهوری اسلامی‌اند. حالا بن‌مایه شعارها ایران، آزادی، حقوق انسانی، حقوق زنان، عدالت و کنار رفتن اصل نظام‌ است.

شعارهای «جمهوری اسلامی، نمی‌خوایم، نمی‌خوایم»، «ملت چرا نشستی، منجی خودِ تو هستی»، «می‌جنگیم می‌میریم، ایران‌ رو پس می‌گیریم» جایی برای اختلاف نظر میان مردم در مطالبه اصلی باقی نمی‌گذارد. از سوی دیگر، آنچه در شعارهای تجمع‌های اخیر باید مورد توجه جدی قرار بگیرد خشم نهفته در شعارها است که حاصل زخم‌های التیام‌نیافته از سرکوب سال‌های قبل است که حتی کار را به فحاشی مستقیم معترضان به رهبر حکومت کشانده است.

شعارهایی که استفاده از ناسزا در آن‌ها نشان می‌دهد مردم دیگر از شعار توقع بیان خواسته ندارند و دارند میزان خشم خود را نشان می‌دهند، خشمی که در جسارت جوانان و زنان در برابر نیروهای امنیتی نیز به‌خوبی دیده می‌شود. «وای به روزی که مسلح شویم»، «خامنه‌ای ضحاک، می‌کِشیمت زیر خاک»، «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه»، «این آخرین پیامه، هدف خود نظامه»، «تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود»، «حکومت ضدزن، نمی‌خوایم نمی‌خوایم» و «نه روسری نه توسری آزادی و برابری» از جمله شعارهای تاریخی این اعتراضات‌اند.

همچنین به گفته اکثر تحلیلگران، شعارهایی از قبیل «اگه با هم یکی نشیم، یکی‌یکی تموم می‌شیم»، «رهایی حق ما است، قدرت ما جمع ما است» و شعارهایی که قومیت‌های مختلف در حمایت از یکدیگر سر داده‌اند و تلاش برای حفظ یکپارچگی ایران بلوغ سیاسی جامعه را به رخ کسانی کشید که طی یک دهه گذشته، همواره حضور مردم در خیابان را خطری برای از دست‌ رفتن یکپارچگی ایران می‌دانستند.

موج خیزش‌های مردمی اخیر به‌واسطه میزان گستردگی آن در جامعه، جسارت عمومی و از جمله شعارهای آن سبب شده است که بسیاری از فعالان سیاسی از آن به‌عنوان آغازی برای انقلاب یاد کنند، انقلابی که حالا هیچ‌کس در لزوم آن اختلاف‌ نظر ندارد و شعارهای انقلاب هم‌ نشان‌دهنده آن‌اند که جامعه تنها به‌دنبال اشتراک نظر است، اشتراکی که مهسا امینی بدل به نمادی تاریخی برای آن شده است، نمادی که در کلمه آزادی و آزادی‌خواهی خود را به‌وضوح میان شعار معترضان نشان می‌دهد.