احیای برجام؛ آزمونی دشوار برای آمریکا و کشورهای عربی

جمهوری اسلامی ایران، اطمینان دارد بازگشت به برجام مانع فعالیت‌هایش برای تولید سلاح هسته‌ای نخواهد شد

آمریکا و ایران از برخی خواسته‌های خود صرف‌نظر کرده‌اند و بازگشت به برجام، به پرونده هسته‌ای منحصر شده است- AFP 

درحالی‌که ایالات متحده آمریکا بدون استفاده از تجارب گذشته و با اصرار بر تداوم سیاست ناکام خود در قبال حکومت ایران، مشغول فریب دادن خود است، جمهوری اسلامی با زیرکی به فریب دادن دیگران ادامه می‌دهد. دولت جو بایدن،رئیس جمهوری آمریکا، امروز همان سیاستی را در برابر تهران اعمال می‌کند که بی‌ثمری و ناکامی آن در عمل به اثبات رسیده است. استدلال دولت بایدن این است که سیاست دولت دونالد ترامپ مبنی بر خروج از برجام و وارد کردن فشار حداکثری بر تهران، نتیجه ملموسی نداشته است، درحالیکه با بازگشت به برجام می‌توان به سه هدف دست یافت: نخست جلوگیری از تهران برای دست یافتن به سلاح هسته‌ای، دوم مبدل کردن نظام جمهوری اسلامی ایران به یک نظام میانه‌رو از راه تعامل و مراوده با آن (گرچه کریم سجاد‌پور، تحلیلگر مسائل ایران و آمریکا، تحقق این هدف را توهمی بیش نمی‌داند)، و هدف سوم اینکه بازگشت به برجام و بهبود وضعیت اقتصادی ایران، جریان میانه‌رو را در نظام جمهوری اسلامی، که به دست تندروها از قدرت کنار زده شده است، تقویت ‌کند.  

در مقابل، جمهوری اسلامی ایران که اکنون در آستانه تبدیل شدن به قدرت هسته‌ای قرار گرفته است، اطمینان دارد بازگشت به برجام نه‌تنها مانع فعالیت‌هایش برای تولید سلاح هسته‌ای نخواهد شد، بلکه سه دستاورد مهم نیز برایش خواهد داشت: نخست، برداشته شدن تحریم‌ها، دوم، بازگشت سرمایه‌گذاری‌ها به ایران و صدور نفت، و سوم، توانایی بیشتر تهران به‌منظور پشتیبانی مالی از شبه‌نظامیان وابسته‌اش در خارج از کشور.

از سوی دیگر، از آنجا که آمریکا و ایران از برخی خواسته‌های خود صرف‌نظر کرده‌اند و بازگشت به برجام، به پرونده هسته‌ای منحصر شده است، سناریویی‌ که قرار است جمهوری اسلامی ایران و وابستگانش پس از آن در منطقه پیاده کنند، بسیار نگران‌کننده است. بر اساس این سناریو، تهران به همه خواسته‌هایش دست خواهد یافت و به فعالیت‌های همیشگی خود ادامه می‌دهد. دیگر مانعی بر سر راه برنامه موشکی تهران نخواهد بود، دیگر کسی نخواهد توانست نفوذ تهران را در منطقه محدود و رفتار بی‌ثبات‌کننده‌اش را متوقف کند، دیگر دلیلی وجود نخواهد داشت که رژیم جمهوری اسلامی ایران از تلاش برای بیرون راندن آمریکا از غرب آسیا دست بردارد، یا نیروهایش را از سوریه، عراق، و لبنان بیرون ببرد، یا از فرستادن موشک و پهپاد و سایر جنگ‌افزارها به حوثی‌های یمن، برای هدف قرار دادن عربستان سعودی و امارات متحده عربی، خودداری کند. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حال، پرسش این است که این کار چگونه ممکن خواهد بود؟ آیا واشنگتن از منافع حیاتی خود، متحدان، و دوستانش در منطقه دست برمی‌دارد؟ و آیا توافقی‌ که در آن، یک طرف برنده کامل است و طرف دیگر به همه خواسته‌های دیگری تمکین کرده، پذیرفتنی است؟ مگر بایدن در جده اقرار نکرد که انصراف کشورش از  [حمایت و همراهی با] خاورمیانه اشتباه بوده است، و نگفت که در پی تصحیح این اشتباه است تا خلائی ایجاد نشود که روس‌ها، چینی‌ها، و ایرانی‌ها آن را پر کنند؟ تحقق این وعده، درحالیکه همه چیز را به ایران واگذار کرده است، چگونه امکان‌پذیر خواهد بود؟ در چنین وضعیتی، او چگونه از ضرورت ایجاد یک نظام امنیتی منطقه‌ای نیز سخن می‌گوید؟ 

شتاب آمریکا برای بازگشت به توافق هسته‌ای با ایران و تمرکز بر منبع ثروت و قدرت، یعنی خاوردور، دو دلیل داشت: یکی این باور که هیچ خطر راهبردی از جانب روسیه متوجه اروپا نیست، زیرا این کشور تنها یک قدرت منطقه‌ای است، و دوم اینکه آمریکا می‌خواست از اخوان‌المسلمین در انقلاب‌های بهار عربی پشتیبانی کند تا این سازمان بر کشورهای تونس، مصر، سوریه، و لیبی تسلط یابد و یک محور سنی به رهبری اردوغان، رئیس‌ جمهوری ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه، در برابر محور شیعی ایجاد شود تا در منطقه توازنی امنیتی به وجود آورد و در نتیجه، نیاز به حضور نظامی و تعهدات امنیتی آمریکا در خاورمیانه کاهش یابد. 

اما شرایط در منطقه و جهان دگرگون شد و تمامی اهداف آمریکا نیز نقش بر آب شد. حمله روسیه به اوکراین، در اولویت‌های راهبردی در اروپا و جهان تحول ایجاد کرد و آمریکا ناچار شد بسیاری از امکانات خود را به اوکراین سرازیر کند، و در تقابل با چین، به چالش‌های موجود در تایوان بپردازد. از سوی دیگر، پیشرفت اخوان‌المسلمین نیز از سوی نیروهای ملی در تونس، انقلاب مردمی به رهبری ارتش در مصر، و مداخله نظامی روسیه در سوریه، متوقف شد. از این رو، جوبایدن اعلام کرد که خواهان بقای حضور آمریکا در خاورمیانه و بازگشت ایالات متحده به نقش رهبری جهان است. در واقع، او چاره‌ای هم جز این ندارد، زیرا نمی‌تواند در شرایط کنونی سیاست‌های خود را بر محاسبات دولت اوباما استوار کند و از همان راهی برود که اوباما رفته بود.

اما آمریکا پس از امضای توافق هسته‌ای با تهران، در برابر آزمون دشواری قرار خواهد گرفت که در پیوند با تعهدات خود در برابر متحدان و دوستانش در خاورمیانه چه کند و در برابر رفتار توسعه‌‌طلبانه ایران در منطقه و مبارزه با تروریسم، چه اقداماتی انجام دهد. در عین حال، کشورهای عربی نیز آزمون دشوارتری پیش رو خواهند داشت که صرف‌نظر از راهبرد و اقدامات آمریکا، خود آنان باید چه گام‌های راهبردی در مقابله با گسترش نفوذ ایران در منطقه بردارند؛ به ویژه که تجارب گذشته، از میزان اعتماد آنان به واشنگتن کاسته است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه