کعبه؛ تاریخِ زمینی خانه خدا

حج یادآور ریشه‌های عمیق تاریخی اسلام و نقاط اشتراک آن با سایر مذاهب است

«کعبه» به معنای مکعب بودن است و گرچه این شکل کعبه قرن‌ها سابقه دارد، ساختمان مشخص آن بارها و بارها عوض شده است-ایندیپندنت فارسی

سفر زیارتی بخشی محوری از تقریبا تمام مذاهب دنیا است؛‌ یهودیان قرن‌ها است دل به دعا پای دیوار ندبهِ اورشلیم داشته‌اند، بودایی‌ها با سودای زیارتِ مکان زادگاه و رشد و نموِ گوتامای بودا به هند و نپال سفر می‌کنند، زرتشتی‌ها عزم «پیر»های یزد و کرمان می‌کنند و بهایی‌ها ۹ روز را صرف بازدید از آرامگاه‌های بهاالله و باب در عکا و حیفا. زیارت مسلمانان در کعبه از باشکوه‌ترین نمونه‌های اینچنینی جهان است؛ بخصوص در هفته مناسک «حج» که شاهد سفر همزمان صدها هزار مسلمان از سراسر جهان به جزیره‌العرب هستیم—رسمی که در طول تاریخ با مشقت‌های بسیار انجام می‌شد و در زمانه هواپیما و اینترنت نیز هنوز آرزوی بزرگ بسیاری است.

جای جای سفر حج ریشه در روایات تاریخی و اساطیری مسلمانان دارد و یادآور اشتراک ریشه‌های دین آنان با سایر ادیانی است که به یاد بنیانگذارشان «ابراهیمی» نامیده می‌شوند. سفر حج بدین‌سان هم اعلام ایمان مسلمانان به خداوند یگانه است و هم انگار یادآوری این تاریخ مشترکِ بشری. همین اشتراک باعث شده امروز کشورهای عربی صلح خود با اسرائيل را نیز «توافق ابراهیم» بنامند و حتی پیش از این رویداد دیپلماتیک اخیر هم سازمانی که درون اسرائیل برای همزیستی بین مردمان عرب و یهودی می‌کوشید «موسسه ابراهیم» نام داشت.

واجب بودن حج در قرآن آمده و در این کتاب مقدس، اشارات متعددی به کعبه و تاریخ آن نیز شده است. از جمله اسامی قرآنیِ کعبه بیت‌الله، بیت‌الحرام، بیت‌العتیق و بیت‌المحرم‌اند. در دل تاریخ اسامی دیگری همچون قادس، ناذر و القریه القدیمه نیز برای آن آورده‌اند.

در روایت مسلمانان، بنیانگذار کعبه، حضرت ابراهیم است که به همراه فرزندش، اسماعیل، و به اذن جبرئیل دست به برپایی این خانه برای پرستش خداوند زدند. در قصه تورات و قرآن، ابراهیم متولد سرزمین بین‌النهرین است و اما رویدادهای زندگی مسیر زندگی‌اش را به جزیره‌العرب، شامات و فلسطین می‌کشانند. بنا کردن کعبه مربوط به زمانی است که او نزد هاجر بازمی‌گردد، کنیزکی مصری که او با توافق همسرش، ساره، اختیار کرده بود تا نتیجه این وصلت، اسماعیل باشد؛ پسری که نیای تمام عرب‌ها محسوب می‌شود در مقابل اسحاق، فرزند بزرگ‌تر که نیای تمام یهودیان است. زندگی هاجر و اسماعیل موضوع برخی مناسک و اماکن حج است. مثلا دویدن او بین صفا و مروه برای یافتن آب برای فرزندش که در نهایت با معجزه جبرئیل منجر به پدید آمدن چشمه زمزم می‌شود — که هنوز نیز در ۲۰ متری کعبه قرار دارد و حجاج آب آن‌را که امروز لوله‌کشی شده به سوغات به کشورهای خود می‌برند.

اگر تاریخ‌هایی که روایت‌نویسان مذاهب ابراهیمی برپا کرده‌اند بپذیریم حضرت ابراهیم متولد قرن بیست و دوم پیش از میلاد در عراقِ امروزی است و متوفی حوالی سال ۱۹۷۵ قبل از میلاد در خلیل (هبرون)، جایی که مزاری که برای او برپا کردند امروز در کرانه غربی تحت اشغال اسرائیل است و صحنه تلخ‌ترین رویارویی‌های بین مسلمانان و یهودیان. طبق این روایت ابراهیم ۱۷۵ سال عمر کرده است که طبعا نمی‌تواند مورد پذیرش تاریخدانان علم‌بنیان باشد. بیشتر تاریخدانان باور دارند که آن بخش از تورات و قرآن که در آن داستان ابراهیم و فرزندانش آمده، همانند قصه کوچ یهودیان از مصر، افسانه‌ای بدون بنیان تاریخی است. سال‌ها تحقیقات باستان‌شناسی هیچ اثری از این‌که شخصیتی به نام ابراهیم وجود داشته باشد به دست نداده و بدین‌سان او را نیز همچون نوح و موسی (و بر خلاف عیسی و محمد) می‌توان شخصیت‌هایی خیالی دانست که با نیازهای تاریخی به وجود آمده‌اند.

بسیاری مسلمانان البته داستان کعبه را حتی فراتر از حضرت ابراهیم می‌برند. آنان می‌گویند حضرت آدم بود که پس از هبوط، این نیایش‌گاه را برپا کرد—روایتی که ابو ولید الارزقی در اثر مشهور خود «اخبار مکه» آورده است اما نویسندگان مسلمان معتبرتری آن‌را قابل شک دانسته‌اند، از جمله ابن کثیر در «بدایه و نهایه.»

با این حساب باید گفت از نظر تاریخ‌دانان نقطه آغاز کعبه در دل تاریخ گم‌شده است. واقعیت این است که این نیایش‌گاه نیز یکی از ده‌ها نیایش‌گاه جزیره‌العرب بوده است و بعدها این مطرح شدن اسلام و آیینِ محمد رسول‌الله است که به آن نیز مثل شهر مکه پیشینه‌ای چنین افسانه‌ای بخشیده است.

در روایت مسلمانان، پس از ابراهیم، فرزندان اسماعیل، کعبه را مرکز یکتاپرستی کرده‌ بودند. اول قبیله جرهم و بعد خزاعه و تا این‌که بالاخره قریش؛ در طی قرون اما یکتاپرستی زیر سوال رفته بود و در قرن هفتم میلادی که زمان تولد و مبعث محمد بن عبدالله است، کعبه دیگر نه مکان یکتاپرستی که بت‌کده‌ای بود برای پرستش خدایان مختلف. کارن آرمسترانگ، تاریخدان دین‌شناس، معتقد است که کعبه اساسا برای نیایش «هُبَل»، از خدایان مهم مکه بوده است و نظر مطرح دیگر این است که نیایش‌گاهی برای خدایی بوده که مکیان آن‌را بالاتر از سایرین می‌دانستند و «الله» می‌نامیدندش.

«کعبه» به معنای مکعب بودن است و گرچه این شکل کعبه قرن‌ها سابقه دارد، ساختمان مشخص آن بارها و بارها عوض شده است. معروف است که در زمان ابراهیم، سقف نداشته و مسقف کردن آن‌را منتسب به قصی بن کلاب،‌ سرطایفه قریش و جد چهارم پیامبر، می‌دانند. در طول سال‌های پیش و پس از اسلام، بر ارتفاع آن افزوده شده، از طول آن کاسته شده و  برای آن در و کلید گذاشته‌اند تا «کلیددار» کعبه شدن به مقامی مهم تبدیل شود.

در روایات، از پادشاهی یمنی به نام «تبع سوم» به عنوان کسی نام می‌برند که در اوایل قرن پنجم میلادی برای کعبه در ساخت. به نظر می‌آید او همان «اسعد الکامل» باشد که در برخی روایات اولین پادشاه حمیری‌های یمن دانسته می‌شود که به مذهب یهودیت گروید؛ گمانه‌ای که روایت‌گران مسلمان در طول تاریخ، بر حسب نظر وقت‌شان نسبت به یهودیان، گاه با شک و تردید روبرو کرده‌اند.

مشهورترین روایت اسلام از کعبه پیشا اسلامی البته به سال تولد پیامبر در قرن هفتم میلادی بازمی‌گردد؛ آن‌گاه که ابرهه حبشی از یمن به مکه لشکر کشید و با سنگ ابابیل از آن‌جا رانده شد. تاریخ‌دانان ابرهه را پادشاهی مسیحی از سلسله آکسوم دانسته‌اند که از شاخ آفریقا (اتیوپی و اریتره امروزی) برخاست و سال‌ها بخش مهمی از جزیره‌العرب را در سیطره داشت. ماجرای پرندگان را هم اگر باور نکنیم، لشکرکشی‌ بین یمن و آفریقا و نزاع بین یهودیان و مسیحیان از واقعیات تاریخی زمان تولد پیامبر است.

دیگر روایت پیشااسلامیِ مسلمانان از کعبه به پنج سال قبل از بعثت بازمی‌گردد؛ زمانی که کعبه را سیل ویران کرده بود و قریش بازسازی‌اش کردند و بر سر این‌که چه کسی سنگ مقدس حجرالاسود را بر آن بنهد اختلاف داشتند. در روایت اسلام، این اختلاف زمانی حل شد که این کار را به محمد ۳۵ ساله سپردند که «امین» نامیده می‌شد. البته اگر روایت شیعیان را بپذیریم، پنج سال پیش از این واقعه، کعبه شاهد رویداد بزرگ دیگری هم بود: ورود فاطمه بنت اسد به داخل آن و تولد علی بن ابی‌طالب. تولد علی در کعبه البته در بسیاری روایت‌های اهل تسنن نیز آمده اما فرق شیعیان این است که می‌گویند این تنها علی است که چنین افتخاری داشته و برخی روایات سنی اما چنین چیزی را در انحصار او نمی‌دانند.

به هر روی، محمد وقتی دین جدید خود را اعلام کرد در نزاع با قریش بود. او به یثرب رفت تا بنیان دین جدید را در مهاجرت و آغاز جامعه‌ای فاضله از نو بریزد. اولین قبله مسلمین، شهر مقدس ادیان اصلی یکتاپرستان وقت، یعنی یهودیان و مسیحیان،‌ بود: اورشلیم (بیت‌المقدس)، همان جایی که پیامبر از آن به معراج رفته بود. در سال دوم هجرت اما قبله جدیدی اعلام شد: کعبه. پیامبر قصد بازگشت به شهر آبا و اجدادی‌اش داشت و این بود که فتح صلح‌آمیز مکه از پی آمد.

محمد بخاری در کتاب ۵۹ام «صحیح البخاری» می‌نویسد: «پیامبر که در روز فتح وارد مکه شد، ۳۶۰ بت حول کعبه بودند. پیامبر شروع کرد به ضربه زدن به آن‌ها با چوبی که به دست داشت و گفت: «حق آمده و باطل از میان می‌رود».» (اشاره به آیه‌ای از سوره الاسرا.)

در برخی روایات آمده که تنها اشکال درون کعبه که از دست محمد در امان ماندند نقاشی‌هایی بودند که از ابراهیم، عیسی و مریم وجود داشتند؛ چهره‌های یکتاپرستی که در اسلام نیز آمده بودند. در برخی روایات حتی می‌گویند شاخ قوچی که حضرت ابراهیم در آن ماجرای مشهور به جای اسماعیل قربانی کرد بر دیوار کعبه بوده است. با فتح مکه، رسم حج نیز آغاز شد و یکی از تاریخی‌ترین حج‌های تاریخ را در سال آخر زندگی پیامبر دیدیم که در آن خطبه وداع را انجام داد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کعبه در دوران پس از اسلام

از اولین اشارات به کعبه در منابع غیراسلامی ‌پس از اسلام را در کتاب شگفت‌انگیزی از روایت‌گران مسیحی پیدا می‌کنیم: «رویدادنامه خوزستان» که متعلق به اواسط قرن هفتم میلادی است و به زبان سریانی نوشته شده است. در این کتاب می‌خوانیم: «و اما در مورد کعبه ابراهیم: ما موفق نشدیم چیستی آن‌را کشف کنیم مگر این‌که حضرت ابراهیم به ثروت رسیده بود و می‌خواست حسادت کنعانیان را دفع کند و تصمیم گرفت در بخش‌های دوردست و فراخ صحرا زندگی کند. چون در خیمه می‌زیست، آن‌جا را برای نیایش خدا و ارائه قربانی ساخت. نام کنونی‌اش را از نام پیشین گرفت چرا که خاطره آن در طی نسل‌های این تبار حفظ شده بود. نیایش در آن‌جا برای عرب‌ها تازگی نداشت و به زمان دیرین بازمی‌گردد.»

اسلام اما مثل بیشتر سایر مذاهب از همان آغاز شاهد جنگ‌های داخلی بود که مورخین مسلمان «فتنه» می‌نامند. این فتنه‌ها در طول تاریخ کعبه را نیز در امان نگذاشته و طرفه آن‌جا که بیت‌الله که باید نماد وحدت تمامی مومنین باشد صحنه نزاع‌های داخلی مسلمانان بوده است. اولین مورد مهم در این زمینه را در «واقعه حره» می‌بینیم که در اوت ۶۸۳ میلادی یعنی سه سال پس از واقعه کربلا صورت گرفت. پس از سرکوب حسین بن علی در عراق حالا جزیره‌العرب صحنه یورش علیه امویان شده بود. مهمترین چهره این شورشیان عبدالله بن زبیر بود، هم او که می‌گفتند اولین فرزند «مهاجرون» در مدینه بوده و چون در نوزادی پیامبر را دیده بود به «صحابه صغار» معروف بود. زبیریان مدتی در مکه و مدینه در قدرت بودند. در طی «واقعه حره» لشکر یزیدیان از شام به فرماندهی حصین بن نصیر به حجاز حمله برد و در مکه، با منجنیق به کعبه حمله کرد و آن‌را آتش زد. بسیاری شیعیان البته کم‌تر از این روایت می‌گویند چرا که بخصوص با آن تصویر انقلابی که بعدها از فرزندان حسین بن علی به دست داده‌اند نمی‌خواند. در زمان «واقعه حره» امام چهارم شیعیان، زین‌العابدین، در مکه زندگی می‌کرد اما به مبارزین علیه یزید نپیوست و آسایش و همخوانی با قدرت را به پیوستن به زبیریان ترجیح می‌داد.

در پی «واقعه حره» این ابن زبیر بود که کعبه آتش گرفته را از نو ساخت. اما وقتی او به دست حجاج بن یوسف ثقفی، فرمانده بدنام امویان در عراق و حجاز، که به شیعه‌کشی و نومسلمان‌ستیزی معروف بود، کشته شد، همین حجاج بود که به دستور خلیفه وقت، عبدالملک بن مروان، کعبه را از نو تخریب کرد تا آن‌را از نوع بازسازی کند. در همین زمان عبدالملک بود که یکی از مشهورترین بناهای مسلمانان یعنی قبه‌الصخره نیز در بیت‌المقدس، که در زمان خلافت عمر به دست مسلمانان فتح شده بود، بالا رفت. گفته می‌شود که در زمان خلافت ولیدِ اوموی در اوایل قرن هشتم میلادی، موزائیک‌هایی مشابه آن‌چه در بناهای این دوره درخشان معماری اسلامی در جاهایی مثل قبه‌الصخره و مسجد بزرگ دمشق می‌بینیم در کعبه نیز به کار رفته بود.

اختلافات درون مسلمانان اما هرگز خاتمه نیافت. در قرن دهم میلادی انشعابی از اسماعیلیون به نام «قرمطیان» که از طبقات زحمتکش عراق می‌آمدند و به همین سان نوعی تمایلات پیشاکمونیستی داشتند، علیه خلافت شیعیان اسماعیلیِ فاطمی‌ (با مرکزیت قاهره) شوریدند. آنان در یورش به کعبه، حجرالاسود را ربودند و ۲۰ سالی آن‌را در اختیار داشتند و گفته می‌شد برای توهین از آن به عنوان «سنگ خلا» استفاده می‌کردند. دولت مقتدر قرمطیان با محوریت بحرین از نمونه شورش‌های اجتماعی است که سال‌ها است تاریخدانان با شگفتی آن‌را مطالعه کرده‌اند.

در طول سالیان، مکه بارها بین خاندان‌های مختلف دست به دست شده و وجه مشترک این‌ خاندان‌ها تلاش برای کسب مشروعیت از طریق کلیدداری خانه خدا و احترام به آن‌ بوده است. از سال ۱۲۶۹ تا ۱۵۱۷، حجاز در سیطره مملوک‌های مصری بود. سلطان قایتبای از این سلسله در اواخر قرن پانزدهم میلادی دست به ساختن مدرسه‌ای در اطراف آن زد. در سال ۱۵۱۷ بود که سلطان سلیم، مصر و شامات و حجاز را فتح کرد تا امپراتوری عثمانی برای اولین بار اکثریتی مسلمان پیدا کند و از آن هنگام تا قرن بیستم نیز کلیدداری مکه بنیان مشروعیت خلافتی شد که مرکزش در شهری بود که پیشینه‌ای نه اسلامی که مسیحی داشت (قسطنطنیه یا همان استانبول.)

سلیمان اول و سلیم دوم در قرن شانزدهم بر شکوه و جلال کعبه افزودند. در سال ۱۶۳۰ بود که سیلی بزرگی وارد مسجد الحرام شد و بیشتر دیوارهای کعبه را نابود کرد. سلطان وقت، مراد چهارمِ عثمانی، دو نماینده فرستاد تا دیوارهای باقی‌مانده را هم تخریب کنند و کعبه از نو بنا شد؛ داستانی که زین العابدین بن نورالدین کاشانی در کتاب «مفرحه الانام فی تاسیس بیت‌الله الحرام» مفصل تعریف کرده است.

با سقوط عثمانی‌ها در پی جنگ جهانی اول، خاندان بنی هاشم که صدها سال بود کلیدداری مکه را می‌کرد امیدوار بود به ازای ائتلافی که با طرف پیروز جنگ، انگلیسی‌ها، داشته، پادشاهی وسیعی در سراسر جهان عرب برپا کند. عهدِ لورنس عربستان و گرترود بل اما پایدار نبود. ممالک عرب یک به یک از دست خاندان بنی هاشم خارج شدند تا امروز تنها پادشاهی کوچک «اردن» را در اختیار داشته باشند. حجاز اما به دست خاندانی افتاد که از اواسط قرن هجدهم میلادی با عثمانی‌ها درگیر بود و حالا بنی هاشم را کنار زد تا کلیددار مکه و مدینه شود: آل سعود.

ملک عبدالعزیز که بنیانگذار عربستان سعودی شد در سال ۱۹۲۶ کارگراه ام‌القری را مامور بافتن پارچه ابریشمی روی کعبه موسوم به «کسوه» کرد؛ پارچه‌ای که روزگاری از مصر می‌آمد حالا در خاک جزیره‌العرب تولید می‌شد و این خود نشان مشروعیت قدرت جدید بود. همین کارگاه تا سال ۱۹۷۷ این وظیفه را بر عهده داشت و در این سال کارگاه جدیدی به نام ام‌الجود این کار را بر عهده گرفت که تا امروز نیز آن‌را انجام می‌دهد. پادشاهان عربستان سعودی در طول دوران خود هر یک به کعبه افزوده‌اند که البته بازسازی‌های زمان ملک سعود در دهه ۱۹۵۰ و ملک فهد در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ احتمالا از مهمترین‌ها محسوب می‌شوند. در سال ۱۹۷۹ و در پی واقعه دلخراش «حصر مسجدالحرام» به‌دست افراطیون اسلا‌گرا شاهد موج جدیدی از تنزه طلبی در این کشور بودیم که متاسفانه باعث شد به بافت قدیمی مکه توجه نشود و با وجود اعتراض تاریخدانان محلی حجاز، بسیاری از بناهای تاریخی تخریب شدند و زرق و برق هتل‌های چهار و پنج ستاره امروز بیشتر به چشم حجاج می‌آید تا تاریخ باستانی. (کیم قطاس، روزنامه‌نگار لبنانی، در فصل اول کتاب «موج سیاه» روایتی بی‌نظیر از این ماجرا به دست می‌دهد.)

با این همه هنگام زیارت کعبه لزوما نیازی به جستن تاریخ در ابنیه و دیوارها نیست؛ خود آن مکعب اسرارآمیز و جای جای سفر حج یادآور سبقه چندین قرن یکتاپرستی در این گوشه از دنیا است—تاریخ زمینیِ سازه‌ای خدایی.

بیشتر از جهان