انتخابات مجلس لبنان در آینده این کشور چه تغییری ایجاد خواهد کرد؟

حزب‌الله برای اینکه دولت را در اختیار داشته باشد، به اکثریت کرسی‌های مجلس نمایندگان نیازی ندارد

از سال ۲۰۰۵ تاکنون، لبنان بیش از هر کشور دیگری در جهان خلا قدرت و نقض مهلت‌های قانون اساسی را شاهد بوده است- Patrick BAZ / AFP

پیش از برگزاری انتخابات اخیر مجلس لبنان، مردم این کشور این پرسش را مطرح می‌کردند که در وضعیت فعلی چه تغییری ممکن است به وجود آید؟ و اگر قیام مردمی حتی با گذشت بیش از سه سال هنوز نتوانسته است تغییر مثبتی در جامعه ایجاد کند، پس چرا ملت لبنان در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹ تظاهرات کردند؟

اکنون که نتایج انتخابات روشن شد، بسیاری می‌گویند درست است که برخی چهره‌های جدیدی وارد مجلس شدند، ولی تنها ۱۳ نفر از آن‌ها نمایندگان قیام مردمی اکتبرند و اغلب کرسی‌های مجلس را همان چهره‌های سیاسی قبلی یا افراد تازه‌وارد دیگری پر کرده‌اند که ممکن است در ظاهر شخصیت‌های جدیدی به نظر برسند، اما در واقع به احزاب سیاسی سنتی حاکم وابستگی دارند.

پرسش‌های یادشده پاسخ واضح و روشنی ندارند و جواب آن‌ها را باید در سایه مطالعه دقیق وضعیت این کشور و تشخیص چالش‌هایی که لبنان را درگیر بحران کرده است، جست‌وجو کرد.

لبنان بین دو مفهوم متضاد تقسیم شده است: دولت و دولت موازی. در مورد اول، احزاب و گروه‌های مختلف انتخابات را روشی برای تحقق دموکراسی می‌دانند و با همه برنامه‌ها و توانایی‌های خود، در راستای ایجاد تغییر و تحول چنان به رقابت می‌پردازند که گویا در دولت هیچ نقص و مشکلی وجود ندارد. در حالی‌ که دولت موازی نه به انتخابات اهمیتی می‌دهد و نه در راستای دموکراسی گامی برمی‌دارد و تنها تلاش آن بهره‌برداری از یک بازی انتخاباتی است تا موقعیت خود در نهادهای تصمیم‌گیری را تثبیت کند.

حزب‌الله برای اینکه دولت را در اختیار داشته باشد، به اکثریت کرسی‌های مجلس نمایندگان نیازی ندارد و برای ترسیم ساختار دولت بعدی هم نیازمند پیروزی در انتخابات نیست. از سال ۲۰۰۵ تاکنون، لبنان بیش از هر کشور دیگری در جهان خلا قدرت و نقض مهلت‌های قانون اساسی را شاهد بوده است و حزب‌الله در ایجاد این ناهنجاری نقش اساسی را ایفا می‌کند. این حزب یا عامل خلا قدرت بود یا فردی را به‌عنوان رئیس‌جمهوری به قدرت می‌رساند که مطابق میل و اهدافش بود یا اینکه پیوسته شرایط را برای تشکیل دولت موقت فراهم کرد یا اینکه نخست‌وزیر و اعضای کابینه با اهداف و پروژه‌های حزب‌الله هماهنگ بوده‌اند.

در بازه زمانی ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹، حزب‌الله در مجلس اکثریت را در اختیار نداشت، اما در تصمیم‌گیری‌های دولت نقش اول را بازی می‌کرد. حزب‌الله با سلاح‌های غیرقانونی که در دست دارد، قدرت را در انحصار خود گرفته است؛ گاهی از این سلاح علیه ملت لبنان استفاده می‌کند و گاهی با تهدید سلاح، مفهوم دموکراسی و حق تعیین سرنوشت مردم را پایمال می‌کند.

اکنون در حالی‌ که حزب‌الله حاکم مسلح و استبدادی لبنان است، پس نتایج انتخابات مجلس که در آن حزب‌الله و متحدانش اکثریت را از دست داده‌اند، در تعیین سرنوشت ملت چه تاثیری می‌تواند داشته باشد؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تردیدی نیست که حزب‌الله از شرایط حساسی که در آن انتخابات برگزار شد، به‌خوبی آگاهی داشت و پیامدهای آن را می‌دانست. در غیر این صورت، حاضر نمی‌شد انتخابات برگزار شود؛ بلکه سعی می‌کرد با همکاری متحدان و مخالفان فاسد خود وضعیت ناهنجار فعلی را همچنان ادامه دهد.

بنابراین لبنان در چهار سال آینده با دشواری‌های بسیاری روبه‌رو خواهد شد و تحولات این دوره، در تاریخ معاصر لبنان نقش محوری خواهد داشت. از همین رو حزب‌الله ترجیح می‌دهد که خود را در این مدت از صحنه تحولات چالش‌برانگیز و پرماجرا دور نگه دارد؛ اما حزب‌الله باید به این حقیقت اذعان کند که ترفندها و موانعی که در گذشته به کار می‌برد، در آینده به تضعیف و تباهی خود این حزب منجر می‌شود؛ زیرا حزب‌الله دیگر مانند گذشته نمی‌تواند مانع از تشکیل دولت شود یا سمت ریاست‌جمهوری را خالی نگه دارد.

امروز لبنان در وضعیتی کاملا متفاوت قرار گرفته است و باید به هر شیوه که می‌شود، سرنوشت خود را تعیین کند. علاوه بر این، شرایط حساس بین‌المللی هم حزب‌الله را در موقعیت دشواری قرار داده است. حزب‌الله در سال‌های آینده موقعیت سیاسی خود در لبنان را از دست‌ می‌دهد و در این میان، رژیم ایران هم دیگر مهم‌ترین کارتی را که در مذاکرات از آن بهره‌برداری می‌کند، در دست نخواهد داشت.

البته سرنوشت این حزب در دست خودش نیست و رژیم ایران نمی‌خواهد منافع بین‌المللی خود را قربانی حزب‌الله و سرمایه‌گذاری‌های آن در آینده لبنان کند. تهران برای بررسی گام‌های خود در آینده زمان زیادی ندارد و گزینه‌های پیش روی آن محدود است. کارت لبنان نیاز امروز رژیم ایران است و بعید نیست که جمهوری اسلامی سیاستی را اتخاذ کند که در درازمدت به سود حزب‌الله نباشد.

اهمیت انتخابات اخیر مجلس لبنان در این امر نهفته است که حزب‌الله نمی‌خواست خود را در خط مقدم بحران‌ها ببیند. حزب‌الله اکثریتی را که در مجلس داشت، از دست داد و اکنون مجلس لبنان بین حزب‌الله، مخالفان آن و بخشی از جامعه مدنی تقسیم شده است. هرچند احزاب سیاسی و گروه‌های مخالف ایران دیدگاه‌های متفاوتی داشته باشند، آن‌ها برای نخستین بار در مجلس با یک‌صدا خواهند گفت: «نه به اشغال رژیم ایران!»

شاید ناسازگاری بین گروه‌های حاکم و جامعه مدنی بر سر جزئیات در حال حاضر قابل‌حل نباشد اما مسلم است که همسویی آن‌ها در مخالفت با نقش حزب‌الله و رژیم ایران می‌تواند ساختار مرحله بعدی را دگرگون کند.

انتخابات اخیر هسته‌ای را تشکیل می‌دهد که مردم لبنان می‌توانند برای نخستین بار از طریق نمایندگان خود در مجلس بگویند: «نه به حزب‌الله، وابسته به رژیم ایران، نه به سلاح‌هایش، نه به اقتصاد سیاهش، نه به راهبرد جدایی لبنان از محیط عربی آن، نه به دولت موازی، نه به طبقه فاسد متحد حزب‌الله و نه به افراد و گروه‌های رشوه‌گیر و فاسدی که در ظاهر خود را مخالف حزب‌الله نشان می‌دهند.»

 تردیدی نیست که دستیابی به این تغییر، بیانگر اهمیت محوری نتایج انتخابات اخیر مجلس لبنان است که می‌تواند این کشور را از چنگ حزب‌الله و متحدان فاسد آن بیرون کند.

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا همان‌گونه که تحولات سال ۲۰۰۵، ارتش سوریه را به ترک لبنان وادار کرد، انتخابات اخیر مجلس نیز در آینده نزدیک، در برابر اشغالگری رژیم ایران، جبهه مستقلی ایجاد خواهد کرد؟

در پاسخ می‌توان گفت که اگر احزاب حاکم بتوانند در همسویی با جامعه مدنی، به تسلط دولت موازی (حزب‌الله) پایان دهند، آنگاه می‌توانند بر سر برنامه‌های انتخاباتی خود آزادانه رقابت کنند. در غیر این صورت، همه‌چیز در دست حزب‌الله باقی خواهد ماند؛ صرف‌نظر از اینکه اکثریت را در مجلس از دست داده است و لبنان با بحران‌‌ها و چالش‌های بیشتری روبه‌رو خواهد شد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه