رژه سالیانه نوروزی ایرانیان نیویورک، پیشرفت یا پسرفت؟

نوروز ۱۳۹۸

عکس از ایندیپندنت فارسی - ذکر منبع الزامی است

 ساعت پنج دقیقه از ۱۲ ظهر روز ۲۶ فروردین ۹۸ گذشته است و جمعیت پرچم به دست، در خیابان مدیسون شهر نیویورک بین خیابان های ۲۸ و ۲۹ دیده می شوند که پرچم های ایران و آمریکا را در دست می چرخانند و گفتگوهایشان به زبان فارسی در هوا پیچیده و به گوش می رسد. ولی این جمعیت اصلا با جمعیت سالهای اولیه این رژه قابل مقایسه نیست. امسال پانزدهمین سال رژه نوروزی ایرانیان نیویورک معروف به «پرشین پرید» است.

وضعیت هوا بر حضور مردم در این رژه تاثیرگذار است. رژه ای دو ساعته که در فضای سر باز از خیابان ۳۸ و مدیسون آغاز می شود و خیابان مدیسون را برای ساعاتی رنگارنگ می کند. این رژه بعد از خیابان ۲۶ و در پارک مدیسون به پایان می رسد. حوضچه پارک که خالی از آب شده، دو ساعت دیگر هم میزبان مردم مشتاقی می شود که به کمک یک دی جی محلی، غرق در سرور و شادمانی هستند و با آهنگ های فارسی به رقص و پایکوبی مشغولند.

مراسم افتتاح رژه ساعت ۱۱:۳۰ صبح است که معمولا تنی چند از شخصیت های سیاسی محلی نیز در آن شرکت می کنند. سال گذشته، چاک شومر، نماینده کنگره آمریکا از ایالت نیویورک در این مراسم شرکت کرد و امسال، آنا کپلان. کپلان با پیروزی در ناحیه هفت ایالت نیویورک وارد سنای ایالتی نیویورک شد. 

روز یکشنبه ۱۴ آوریل ۲۰۱۹ هوا بهاری و آسمان صاف است و سوارکاران، پرچمهای شهر نیویورک، ایالت نیویورک، آمریکا و ایران با نشان شیر و خورشید را حمل می کنند. نشان شیر و خورشید بر روی پرچم ایران، هم سایه بر سر این رژه افکنده و هم بر اعتبارش افزوده؛ هم مخاطب برایش جذب کرده و هم مخاطب از کف پرانده.

در سالهای نخست این مراسم با شور و استقبال بی نظیری روبرو و خیابانهای ۴۰ تا ۲۶ را مملو از جمعیت می کرد، رژه بر سر پرچم ایران به اختلاف برخورد و شرکت کنندگان دو گروه شدند. از آن پس رژه با تاخیر آغاز، از مقامات پلیس و شهر هشدار دریافت شده و ایرانی ها با تاخیر رسیده اند. به مرور و از همه مهمتر، تکراری شدن رژه باعث کاهش چشمگیر تماشاچیان شده  تا امسال که حتی نمایندگان افغانستان، تاجیکستان و آذربایجان که پای ثابت این برنامه بودند نیز حضور نداشتند.

این رژه از هر چیز بیشتر شکاف و اختلاف فکری بین نسل جوان و نسل پیشین مهاجران ایرانی را به رخ می کشد. در آغاز برنامه، سرود «ای ایران» نواخته می شود و اعضای هیات مدیره دست به سینه می ایستند. یک دختر جوان داوطلب با تعجب و کنجکاوی به صورت اطرافیان نگاه می کند و عکس العمل های آنان را واشکافی می کند. مرد مسن و عصا به دستی با مدالهای افتخار ارتش آویزان از سینه اش، در حال تکان دادن پرچم ایران، پیشتاز ماشین حامل کتیبه زرتشت و کوروش است. آنسوتر، دختر بچه ۵-۶ ساله ای که لباس محلی لرستان به تن دارد و پدرش با او انگلیسی حرف می زند، برای عکاسان ژست گرفته است و در وسط خیابان مردی که دو پرچم بزرگ ایران را در دست دارد، چشمها را بسته و لبخند به لب در حال رقصیدن در حال زیبای خویش است.

آمریکاییان بی خبر که از محل عبور می کنند با اشتیاق و کنجکاوی نظاره گر ماشین های حامل هستند. این ماشین ها ماکت های غول پیکر نمادهای فرهنگی و تاریخی ایران را حمل می کنند؛ حافظیه، برج آزادی، باغ فین و تخت جمشید. سال گذشته، این رژه بر روی نقشه گوگل نشان داده شد که در جذب مخاطب غیر ایرانی به این برنامه بسیار مفید بود ولی امسال این اتفاق نیفتاد.

جمعیت با رسیدن ماشینهای موسیقی و حاجی فیروز و رقصنده ها جان می گیرند؛ دست می زنند و داد می کشند. زنان و مردانی که در وسط خیابان و یا بالای ماشین ها می رقصند و انرژی می بخشند.

رقصنده هایی که از گروه های حرفه ای هستند، تقریبا پای ثابت همه این سال ها بوده اند. همینطور قیامه که ساکن نیویورک است و همه این ۱۵ سال به تماشای این رژه آمده است. او به خبرنگار ایندیپندنت فارسی می گوید: «یک مراسم ایرانی بیشتر در نیویورک نداریم. معلوم است که برای دیدنش می آیم. می آیم که حمایت کنم و به بچه هایم نشان بدهم. آنها باید ببینند و با فرهنگ شان آشنا شوند. در خونشان است. البته اگر بچه ها هم نبودند، باز می آمدم» و بعد بلند می خندد.  

اما، شایان، پسر ۱۴ ساله قیامه می گوید: «مامانم مجبورم می کند وگرنه نمی آمدم. دوست ندارم. بعدش که می رویم رستوران، صفش طولانی است و اعصابم خورد می شود. برای من باحال نیست. هیچکدام از دوست هایم اینجا نیستند».

ماشین خطه گیلان در حال عبور است و قیامه که اهل لاهیجان است، با اشتیاق مشغول گرفتن فیلم و عکس می شود.

ساعت ۱۲:۴۰ دقیقه است و جمعیت بیشتر شده اند.

دختری موفرفری از ساختمان آکادمی آمریکایی هنرهای دراماتیک بیرون می آید و به تماشا می ایستد. نامش جکی است. می گوید: «در مدرسه بودم که سر و صدا را شنیدم. آمدم بیرون ببینم چه خبر است». وقتی می پرسم می دانی چه خبر است، می گوید: «یک رژه است» ولی نمی داند چه رژه ای. برایش توضیح می دهم. لبخند می زند و می گوید: «هیجان انگیز است!»

رژه نظامی در حال عبور است. شایان به شانه ام می زند و می گوید: «من اینطور موسیقی و برنامه را دوست دارم». تشکر می کنم و برمی گردم. دختر محصل ایستاده و فیلمبرداری می کند. زرتشتی ها در حال عبور هستند و پرچم بلندی به دست دارند که به انگلیسی بر روی آن نوشته شده است: «کردار نیک - پندار نیک - گفتار نیک»

ماشین کردستان رد می شود و آن طرف خیابان، مادری بچه کوچکش را در آغوشش می رقصاند. آشنایی فرزندان با فرهنگ ایرانی یکی از دلایل اصلی ایجاد این رژه و حضور ایرانیان در این برنامه است ولی رضا که پدر دو فرزند است و در این مراسم شرکت نمی کند، به ایندیپندنت فارسی گفت: «اصلا هویت ایرانی را نمی شود در این رژه دید. درصد زیادی از رژه روندگان غیرایرانی هستند و هر سال همان برنامه تکرار می شود. من چیزی از سازهای ایرانی و یا خط و نقاشی ایرانی ندیدم».

مریم، دختر جوان ساکن نیویورک هم گفت: «من به مراسم امسال نرفتم چون می دانستم که برنامه شان با سال قبل و سالهای قبلتر فرقی ندارد ولی به دوستی که امسال به نیویورک آمده، توصیه کردم که برود».

بیشتر از زندگی