کودکان افغانستان؛ نان‌آوران کوچک خانه

هزاران کودک در سن مدرسه مجبور به انجام کارهای سخت در خیابان‌ها شده‌اند

واشنگتن پست به تازگی گزارشی از افزایش کودکان کار در افغانستان منتشر کرد- JAVED TANVEER / AFP

هرچند در گذشته نیز بازارهای افغانستان از کودکان کار خالی نبود و هزاران کودک به ‌جای رفتن به مدرسه در خیابان‌ها کار می‌کردند، اما در ۹ ماه گذشته شمار کودکان کار در افغانستان بسیار افزایش یافته است.

یکی از این کودکان کرزی بلوچ خیل است که به گفته روزنامه واشنگتن پست تا ۹ ماه پیش در کلاس دهم (اول دبیرستان) درس می‌خواند، ولی حالا مجبور است برای امرار معاش خانواده‌اش در خیابان دستمال کاغذی بفروشد. بلوچ خیل در ۱۶ سالگی مانند هزاران کودک دیگر مجبور شد تا درس و مدرسه را رها کند و در کنار بقیه اعضای خانواده مشغول به کار شود تا بتواند زنده بماند.

فقر و تنگدستی در افغانستان هرچند از گذشته وجود داشت؛ اما در ۹ ماه گذشته چنان افزایش پیدا کرده است که همه اعضای خانواده باید کار کنند تا بتوانند شکم‌شان را سیر نگه دارند. واشنگتن پست به تازگی گزارشی از افزایش کودکان کار در افغانستان منتشر کرد. در این گزارش آمده است که بلوچ خیل و هزاران کودک مانند او در خیابان‌ها، توقفگاه‌ها و حتی سطل‌های زباله در جست‌وجوی نان و زندگی‌اند؛ حتی کودکانی که مدرسه را رها نکرده‌اند نیز پس از پایان مدرسه تا پاسی از شب در خیابان‌ها کار می‌کنند.

وزارت آموزش‌وپرورش طالبان که مدارس را برای دختران بالاتر از کلاس ششم تعطیل کرده است، پسران را به مدرسه رفتن تشویق می‌کند. عزیز احمد رایان، سخنگوی وزارت آموزش‌وپرورش طالبان به واشنگتن پست گفت در حال حاضر حدود شش میلیون پسر و ۲.۷ میلیون دختر در مدارس درس می‌خوانند. اما نمی‌توان به آمار طالبان اعتماد کرد؛ زیرا بسیاری از کودکانی که به مدرسه می‌روند، می‌گویند بیشتر صندلی‌های کلاس‌های درس خالی است و تعداد کمی از کودکان در مدرسه حاضر می‌شوند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بلوچ خیل می‌گوید این روزها کارش کساد شده است، زیرا وقتی غذایی وجود نداشته باشد که بخوری، با دستمال کاغذی چه چیزی را می‌خواهی پاک کنی. او می‌گوید در گذشته بیمارستان‌ها بیشترین خریداران دستمال کاغذی بودند؛ اما یا بیمارستان‌ها دیگر بیمار ندارند یا از دستمال کاغذی استفاده نمی‌کنند، زیرا حالا به سختی دستمال کاغذی می‌فروشد. یکی از خریداران او بشیر احمد است که یک بسته دستمال کاغذی را به قیمت ۱.۱۰ دلار می‌خرد.

بشیر احمد که روزگاری در بانک جهانی در سمت هماهنگ‌کننده امنیتی کار می‌کرد، می‌گوید: «موقعیت من نیز شبیه این‌ کودکان است. من حقوق خوبی داشتم، اما با سقوط افغانستان به دست طالبان کارم را از دست ‌دادم و حالا دستمزد روزانه‌ام چهار دلار است، این کافی نیست و از دست من هم کاری برنمی‌آید، گرفتن ویزا برای خودم، همسر و چهار فرزندم مانند یک آرزو شده است.»

بلوچ خیل و برادرش که او نیز دستمال کاغذی می‌فروشد، بالاخره پس از چهار ساعت پیاده‌روی با فروشی معادل چهار دلار منطقه را ترک می‌کنند. این پول اصلا کافی نیست، اما چاره‌ دیگری وجود ندارد. به باور بلوچ خیل ثروتمندان دستمال کاغذی می‌خرند، اما حالا ثروتمندان در افغانستان بسیار کم شده‌اند و کمتر کسی تمایل به خرید دستمال کاغذی دارد و فروش او ۷۰ درصد کاهش یافته است.

او می‌گوید که پدر و مادرش با این پول نمی‌توانند چیزی برای خوردن بخرند. یوسف، پدر بلوچ خیل زمانی افسر پلیس بود و ماهانه ۲۰۰ دلار حقوق می‌گرفت. او می‌گوید با این حقوق زندگی خوبی داشتند و کودکانش به مدرسه می‌رفتند؛ اما با آمدن طالبان او کارش را از دست داده است و حالا کل خانواده به کار دو فرزندش وابسته‌اند. داستان زندگی کرزی بلوچ خیل و برادرش، داستان ‌بخش بزرگی از کودکان در افغانستان است.

سقوط دولت جمهوری و سلطه طالبان به بیکاری شمار زیادی از افراد منجر شد و خانواده‌های زیادی به امید زندگی بهتر مهاجرت کردند. دو عموی بلوچ خیل به پاکستان فرار کردند، اما حالا در کشورهای همسایه هم امکان زندگی و کار به راحتی میسر نیست؛ یک عموی بلوچ خیل در پاکستان ماشین می‌شوید و دیگری لباس می‌دوزد.

در حالی که جامعه جهانی تلاش می‌کند کمک‌های بشردوستانه را به دست مردم نیازمند برساند، طالبان یا این کمک‌ها را به افراد نزدیک به گروهشان می‌دهند یا در بخش‌هایی از افغانستان مانع تحویل کمک‌های بشردوستانه می‌شوند.

چند روز پیش گزارشی منتشر شد که نشان می‌داد طالبان در استان بدخشان یک محموله کمک‌های بشردوستانه را چپاول کردند. فقر و بیکاری خانواده‌ها را مجبور کرده است که کودکانشان را برای کار به خیابان‌ها بفرستند یا حتی مجبور شوند از آنان برای تکدی‌گری استفاده کنند.

هر روز به تعداد کودکان بی‌سرپرست در افغانستان افزوده می‌شود و نهادهایی که در گذشته از این کودکان حمایت می‌کردند نیز فعالیت‌های خود را محدود یا متوقف می‌کنند.

یوسف نوابی، رئیس موسسه آشیانه که در گذشته از کودکان بی‌سرپرست حمایت می‌کرد، می‌گوید تمام کمک‌های مالی به نهادهای حامی این کودکان قطع شده است و آنان مجبور شده‌اند فعالیت‌های خود را متوقف کنند. در چنین وضعیتی کودکان غیر از خیابان جایی دیگری برای زندگی ندارند و بهترین هدف برای باندهای تبه‌کار در شهرها محسوب می‌شوند.