هایده؛ خواننده‌ای خاص با طنینی در اعصار

در هشتادمین سالروز تولد هایده، صدای او محبوب‌تر از گذشته به سفرش در اذهان ایرانیان و موسیقی‌دوستان ادامه می‌دهد

هشتاد سال قبل و در نخستین روز از دهه سوم فروردین، کودکی در محله آب‌سردار متولد شد که ربع قرنی بعد، صدایش حیرت بسیاری از استادان را سبب شد و اکنون که بیش از سه دهه از مرگش می‌گذرد، نه تنها از طنین این صدا کاسته نشده است، که اقبال به آن هر روز وسعت و فزونی می‌گیرد. این کودک به نام معصومه دده‌بالا و بعدها با نام هنری «هایده»، متولد شد و پس از ازدواجی زودرس (۱۳ سالگی) و به دلیل صدای خوشی که داشت، مورد توجه اهالی موسیقی قرار گرفت و از سوی علی تجویدی، با ترانه «آزده‌ام» به جامعه موسیقی معرفی شد.

در عمر بسیار کوتاه هنری‌اش که نیمی در ایران و نیمی در خارج از ایران گذشت، او چنان جایگاهی یافت که اکنون و به‌رغم گذشت سه دهه از درگذشتش، هر ساله هنرمندان ایرانی مقیم لس‌آنجلس در سالروز تولدش، در مزار او گرد هم می‌آیند. نکته جالب توجه این که در گزارشی که ۱۸ آوریل ۲۰۱۹ روی یوتیوب خبرنگار صدای آمریکا (پریسا فرهادی) آمده است، به این نکته اشاره شده است که شهرداری لس‌آنجلس با پیشنهاد مردم منطقه، برای قرار گرفتن نام هایده در تقویم رسمی شهر لس‌آنجلس موافقت کرده سات. توجیه شهردار شهر برای چنین تصمیمی این بود که در ارزیابی‌های‌ آن‌ها، پس از مریلین مونرو، بیشترین بازدید از مزار هایده صورت گرفته بود. این خود نشانی از میزان محبوبیت این بانوی آواز ایرانی دارد.

هایده و خواندن ترانه‌های مذهبی

نکته جالب توجه در زندگی هنری کوتاه هایده، نگاه خیام‌وار به زندگی و دم را غنیمت دانستن بود. او چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری کمتر به تقیدات و بند و زنجیر‌هایی که عادات و عرف به دست و پای آدمی می‌بستند، پای‌بندی نشان داد و این را حتی می‌توان در نوع گرایش او به خواندن ترانه‌ها و آوازهای مذهبی سراغ کرد. هایده از معدود خوانندگانی بود که باورهای خود را نه‌تنها  پنهان نکرد، که چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، با خواندن اشعاری در مناسبت‌های مذهبی، آن‌ها را بروز و ظهور اجتماعی داد.

 در سال‌های قبل از ورود به رادیو و شروع حرفه‌ای کار خوانندگی، در برخی از مجالس زنانه از او دعوت می‌شد تا نغمه‌های مذهبی را در همان فضای نوحه‌خوانی‌های مرتبط با ایام مذهبی بخواند. به رادیو هم که دعوت شد، در زمره معدود خوانندگانی درآمد که اذان خواند و حتی یکی از کارهای او درباره امام اول شیعیان، یکی دو بار پخش شد که با اعتراض برخی از منتقدان متعصب، از پخش آن خودداری کردند. شاهرخ نادری در کتاب خاطرات خود هایده را در کنار ذبیحی، علی بهاری، محمد احمدیان (مداح) و حسین قوامی (فاخته)، در زمره کسانی قرار می‌دهد که در ایام ماه رمضان، بدون موسیقی، اشعار مذهبی می‌خواندند. او حتی از روزی یاد می‌کند که علی تجویدی در بیمارستان میثاقیه تهران بود و به هایده خبر دادند که آقای تجویدی در بیمارستان است، و او وقتی این خبر را شنید، گفت:« به اسم علی حساسیت دارم، و شروع کرد به زمزمه کردن شعر «علی» از شهریار، گفتم خانم نخوان، اجازه دهید من با همین دستگاه معمولی ضبط کنم و از سیروس حدادی خواهش می‌کنم نی‌ بزند و سیمین آقارضی هم قانون، که بعدها «علی علی گویم» هایده به بازار آمد که یادگار همین بیمارستان شیر و خورشید تربت حیدریه است.»  (شما و رادیو، خاطرات شاهرخ نادری-ص ۲۱۸) 

بعدها و در سال‌های پس از انقلاب ۵۷، هایده یکی از ترانه‌های معروف خود به نام «دعای سحر» یا همان «صدای اذون میاد» را روی آهنگی از فریدون خشنود و شعری از لیلا کسری خواند؛ ترانه‌ای که نشان می‌داد باورهای مذهبی اموری شخصی است و رابطه با خالق، تنها در تعاریف بسته و خشک مذهبی تعریف‌شده از سوی گروهی خاص از مردم (روحانیان) نمی‌گنجد و عرصه آن فراخ است و به تعداد خلایق، راه‌های رسیدن به خالق وجود دارد.

نماینده نسلی از زنان که به دنبال شکستن عادات و عرف‌های کاذب بودند

در یک نگاه جامعه‌شناختی، هایده متعلق به نسلی بود که همراه با روند مدرنیزاسیون ایران و شکل‌گیری رسانه‌های جمعی و نیازهای جامعه به هنرها و سرگرمی‌های تازه، و از آن مهم‌تر، باور زنان کشور به حضور و فعالیت در تمامی عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و هنری و حتی سیاسی و بوروکراتیک، خود را نماینده قشری از این زنان می‌دیدند که می‌بایست مقابل تحجر و تعصب‌های مذهبی بایستند و به دنبال بروز و ظهور فردیت‌های خود باشند. اگر در نسل پیش از او چهره‌هایی چون قمر، ایران‌الدوله (هلن)، روح‌انگیز، و ملوک ضرابی، و بعدها دلکش و مرضیه و...، زنانی به شمار می‌آمدند که سردمدار بروز هنری خود در عرصه‌های اجتماعی بودند، در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، هایده، مهستی، پریسا، پوران، الهه، پری زنگنه، پروین، گوگوش، و …، می‌خواستند شکننده این سد باشند. هرچند، با انقلاب ۵۷ نگاه قشری و محتسب‌مزاجانه‌ای شکل گرفت که نه به عرفیات جامعه درباره فعالیت‌های زنان نگاه مناسبی داشت، و نه حتی به باورهای فقهی برخی از فقهای دیگر شیعه اعتنا می‌کرد؛ نگاهی که هم‌اینک برای نمونه در عراق و از جانب آیت‌الله سیستانی وجود دارد. در سال‌های قبل از انقلاب هم گروهی‌ از فقیه‌های برجسته به‌رغم برخی انتقادات، از موضع مقابله و به‌کارگیری خشونت در برابر فعالیت‌های زنان برنیامدند. نظری داشتند و اعتقاداتی و مقلدانی که به دستورات مذهبی آن‌ها عمل می‌کردند، و قرار نبود به دنبال انتقام‌گیری از کسانی در جامعه بر‌آیند که به باورهای آن‌ها اعتقادی نداشتند. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در سال‌های پس از انقلاب، صدای هایده باز هم تبلور نسلی از دختران و زنان ایرانی بود که به بروزدادن‌ صدای خود علاقه‌مند بودند. ترانه‌هایی که هایده، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن خواند، در ذهن و ضمیر صدها و هزاران زن ایرانی باقی ماند و روز و شبی نیست که در مهمانی و محفلی یکی از این ترانه‌ها زمزمه نشود و اثر خود را بر نسل‌های بعدی بر جای نگذارد. کافی ‌است سری به برخی از یادداشت‌های شبکه‌های مجازی بزنیم و صداهایی را بشنویم از دختران و زنانی که ترانه‌های معروف هایده را به یاد او می‌خوانند تا نشان دهند که هشت دهه پس از تولد او و بیش از سه دهه پس از مرگش، این جمله معروف درباره او مصداق یافته است که «تنها صداست که می‌ماند».

بیشتر از فرهنگ و هنر