مناقشه برجامی ایران و آمریکا، تروریستی ماندن یا نماندن سپاه

نظر برخی سناتورهای آمریکایی را که سپاه نه سازمانی نظامی که مافیایی علیه مردم ایران و منطقه است، باید حقیقتی انکارناپذیر دانست

یکی از موارد اصلی اختلاف‌های حل نشده بر سر توافق برجام مشخص شد؛ «تصمیم در مورد لغو تحریم سپاه پاسداران» که فروردین‌ ۱۳۹۸ دولت آمریکا آن را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داد.

اولین بار سال ۱۳۸۶ بود که کاندولیزا رایس، وزیر وقت امور خارجه آمریکا، اعلام کرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دلیل اشاعه تسلیحات کشتارجمعی و فروش موشک و نیروی قدس این سپاه به دلیل حمایت از گروه‌های تروریستی شیعه در عراق، طالبان در افغانستان و حزب‌الله در لبنان، در فهرست سیاه آمریکا قرار گرفته است؛ اما تصمیم نهایی در مورد این نیروی نظامی تحت‌حمایت رهبر جمهوری اسلامی ایران را دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا، در سال ۱۳۹۸ اتخاذ و در بیانیه‌ای اعلام کرد: «این واقعیت را باید به رسمیت شناخت که ایران نه فقط دولتی حامی تروریسم است، بلکه سپاه پاسداران فعالانه در تامین بودجه آن نقش دارد و از تروریسم به‌عنوان ابزاری دولتی استفاده می‌کند.»

قانونی که ترامپ وضع کرد، نه‌تنها چرخه تحریم پیشین بانک‌ها، موسسات مالی و شرکت‌های زیرمجموعه سپاه را تکمیل کرد، بلکه با قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی، اسم بسیاری از مقام‌های ایران و نیز بانک‌ها، شرکت‌های اقماری و هر فرد یا نهاد اقتصادی را که به هر نحو با این چرخه هزارشاخه در داخل و خارج از ایران همکاری داشتند، به سیاهه همکاری‌کنندگان با گروه‌های تروریستی وارد کرد.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مجموعه‌ای بلندبالا از گروه‌ها، موسسات مالی و اقتصادی و همچنین شرکت‌های اقماری و تجاری در اختیار دارد که نقش اصلی‌ آنان تامین منابع مالی در نقاط مختلف جهان به‌ قصد فعالیت‌های نظامی، امنیتی و سیاسی سپاه است. در حقیقت سپاه نه یک نیروی نظامی صرف که میدان‌دار اصلی سیاست در ایران است و یکی از اهداف اصلی آن، اجرای ایده رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر گسترش «عمق استراتژیک نظام» در منطقه تعیین شده است؛ ایده‌ای که از دل شعار مشهور روح‌الله خمینی مبنی بر «صدور انقلاب» در سال ۱۳۵۷ برآمد.

«عمق استراتژیک» در نگاه رهبر حکومت ایران به این معنا است که برای حفظ امنیت باید سپر دفاعی ایران را به روش ملتهب کردن منطقه در دایره‌ای دورتر از مرزهای ایران تعریف کرد؛ همان ایده‌ای که در روزهای نخست انقلاب به تشکیل شاخه‌های چریکی در ایران به‌قصد کمک به جبهه آزادی‌بخش فلسطین منجر شد. با به هم‌ خوردن رابطه ایران و یاسر عرفات، حکومت ایران تشکیل حزب‌الله لبنان و حمایت از گروه‌های فلسطینی مانند حماس را گزینه جایگزین دید؛ ایده‌ای که طی ۴۰ سال عملا به تشکیل بیش از ۱۵ گروه نظامی تحت حمایت ایران در منطقه منجر شد که نقش اصلی‌ آنان مشارکت فعال در جنگ‌های نیابتی در منطقه بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حزب‌الله لبنان، حوثی‌های یمن، کتائب حزب‌الله، عصائب اهل الحق، لشکر بدر، حماس، جهاد اسلامی، لواء ابوالفضل، حزب‌الله سوریه، حزب‌الله عراق، سرایا السلام، فاطمیون، زینبیون، لواء ذوالفقار، النجباء و کتائب سیدالشهداء تنها بخشی از مجموعه گروه‌های شبه‌نظامی نیابتی سپاه پاسداران ایران در منطقه‌اند.

در کنار این گروه‌ها، جمهوری اسلامی حتی در مناطقی مانند سومالی، سودان، لیبی و آمریکای جنوبی هم از گروه‌های تندرو حمایت می‌کند؛ مجموعه‌ای عریض‌ و طویل که بودجه تمامی آن‌ها را سپاه پاسداران تامین می‌کند.

اگرچه جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه به‌طور رسمی نقش حمایتگر خود از این گروه‌ها را نپذیرفت، سخنان سید حسن نصرالله طی سال‌های گذشته مبنی بر اینکه «تا زمانی که ایران پول داشته باشد، ما هم داریم» و همچنین حضور علنی ایران در سرکوب مخالفان بشار اسد در سوریه و حمایت تسلیحاتی و مستشاری از حوثی‌ها در یمن، در خصوص نقش نظام برای این گروه‌ها جای هیچ‌گونه تردیدی باقی نگذاشت.

سپاه پاسداران نیز با تشکیل نهادهای متعدد از قبیل بنگاه‌های اقتصادی، شرکت‌های تجاری در زمینه کشتیرانی، صادرات کالاهای مختلف و شرکت‌هایی که اشخاص حقیقی تحت حمایت سپاه تشکیل دادند، نه‌تنها تحریم‌های مرتبط با ایران را دور زد که چرخه‌ای کارآمد در زمینه پولشویی و قاچاق تسلیحات نظامی برای ارسال به نقاط مختلف منطقه شکل داد.

در حقیقت ضربه اصلی به امپراتوری اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی سپاه را همین تحریم‌های فراگیر ترامپ و قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در لیست سازمان‌های تروریستی به آن وارد کرد و نتیجه آن کاهش چشمگیر فعالیت‌های گروه‌های نیابتی به دلیل ناتوانی در تامین بودجه و تسلیحات برای آن‌ها بود.

جدا از بحث نقش سپاه در مناقشات منطقه‌ای، دامنه نفوذ این مجموعه نظامی در اقتصاد ایران نیز نزدیک به ۷۰ درصد است و تحریم قرارگاه خاتم به‌عنوان بخشی از بدنه سپاه عملا به توقف بسیاری از پروژه‌های اقتصادی و عمرانی در داخل و خارج از ایران منجر شد.

سپاه همچنین اصلی‌ترین نهاد سرکوب در ایران است؛ به طوری که در بحث امنیتی، نیز مسئولیت سرکوب و دستگیری و بازجویی از منتقدان و مخالفان حکومت به سازمان اطلاعات سپاه واگذار شده است و در وقایع سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۰، هرگاه مردم ایران دست به اعتراض زدند، این شاخه‌های نظامی و امنیتی مختلف سپاه بودند که برای سرکوب مردم اقدام کردند.

بنابراین نظر برخی سناتورهای آمریکایی را که سپاه نه سازمانی نظامی که مافیایی علیه مردم ایران و منطقه است، باید حقیقتی انکارناپذیر دانست.

حالا مذاکرات برجام در حساس‌ترین مرحله خود، دولت بایدن را سر دوراهی نگه‌ داشتن سپاه در لیست سازمان‌های تروریستی یا بیرون آوردن آن از این فهرست قرار داده است. ضمن آنکه متحدان آمریکا این پرسش را مطرح می‌کنند که لغو تحریم‌های سپاه جز امکان فعالیت مجدد گروه‌های نیابتی ایران در منطقه و قدرتمند شدن این سازمان در نقش سرکوبگر برای مردم ایران، چه حاصلی دارد؟

جو بایدن برجام را راه‌حل کنترل برنامه اتمی و تسلیحاتی ایران می‌داند؛ اما نمی‌توان نادیده گرفت که با تحریم سپاه، عملا آنچه رهبر جمهوری اسلامی ایران «عمق استراتژیک» می‌خواند، تضعیف می‌شود؛ در حالی که لغو تحریم‌های سپاه فرصت احیا و تقویت گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی و درگیری‌های تازه در منطقه خاورمیانه را مجددا فراهم می‌کند.