بهاری که فقط یک گل داد: یک دهه پس از خیزش گسترده در کشورهای عرب

نگاهی به کتاب «زندگی انقلابی: روزهای بهار عربی» از آصف بیات

تظاهرات مردمی تونس در مقابل مقر حزب زین العابدین بن علی، رئیس‌جمهوری مخلوع تونس، ۲۰ ژانویه ۲۰۱۱- MARTIN BUREAU / AFP

بهار عربی، بهار امید به دموکراسی در خاورمیانه بود، اما در نهایت تبدیل به لولوی رژیم‌های دیکتاتور برای ترساندن مردم از براندازی و تغییرات بنیادین سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه شد. تنها موفقیت ملموس قیام بهار عربی ظاهرا تونس است که مردمش توانسته‌اند صاحب یک حکومت منتخب، اما شکننده شوند. با این‌ حال، تونسی‌ها به علت وضعیت بد اقتصادی و سیاسی کشور نه‌تنها از این انقلاب سرخورده به نظر می‌رسند، بلکه دلتنگی برای سلطنت پلیسی و فاسد بن علی نیز تا حدی در جامعه ایجاد شده است. در سوی دیگر، مردم مصر خود را از شر حسنی مبارک خلاص کردند، ولی دوباره بین دو گزینه اخوان‌ المسلمین و ارتش، به ژنرال‌ها پناه آوردند؛ آن‌ها نسبت به مردم لیبی، سوریه و سودان که کشورشان در آتش هرج‌ومرج و جنگ داخلی سوخت و ویران شد، خوشبخت‌ترند‌.

آصف بیات، جامعه‌شناس ایرانی در دانشگاه ایلینوی آمریکا، در کتاب جدید خود می‌کوشد که از این تصویر مکدر از برآیند بهار‌ عربی یا به گفته او انقلاب‌های عربی فاصله بگیرد. زیرا ازنظر او، اگرچه بهار عربی ساختارها و مناسبات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گذشته را تغییر نداد، اما «این انقلاب‌ها در زندگی روزمره مردم نفوذ کردند... و بر حوزه اجتماعی تاثیری ملموس بر جای گذاشتند.» رژیم‌های استبدادی، مردم خاورمیانه را به توده‌های منفعل، منزوی، ناامید، بدبین و بی‌باور به تغییر تبدیل کرده‌اند، اما بهار عربی در آگاهی و زندگی روزمره مردم خاورمیانه گسست ایجاد کرد تا «این مردم معمولی درگیر یک ستیز جمعی شگفت‌آور شوند.»

در اینجا برخلاف دیگر پژوهشگران، تمرکز بیات روی طبقه متوسط نیست، بلکه بر فرودستان و تهیدستان شهری در کشورهای مصر و تونس که سیاست‌ها و مناسبات سیاسی و اقتصادی دولت، تمام فرصت‌ها را از آنان گرفته بود، است‌. آن‌ها قبلا هیچ سازمان و حزبی برای دفاع از منافع خود نداشتند، اما به یمن انقلاب خود را سازماندهی کردند و شبکه‌ها و ساختارهای خود را به وجود آوردند.

به گفته او، حالا «زنان از هنجارهای جنسیتی مسلط سرباز می‌زدند؛ دانشجویان نظام سلسله مراتبی آموزشی را رد می‌کردند؛ دهقانان زمین، آب، مالکیت مطمئن و منابع طبیعی را به دست آوردند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بیات نشان می‌دهد که وضعیت انقلابی انتظارات عمومی را افزایش می‌دهد، اما انقلابی‌ها به‌ویژه فرودستان الزاما توانایی محقق کردن آمال و مطالبات مردم را ندارند. یک نمونه آن اولین انتخابات دموکراتیک مصر است که رای‌دهندگان در روز انتخابات میان نخست‌وزیر رژیم پیشین و یک اخوانی اسلام‌گرا باید یکی را انتخاب می‌کردند.

نویسنده در توضیح این وضعیت غم‌انگیز انقلابی‌های عرب در مصر، تونس و سودان می‌گوید که آن‌ها «فاقد سازمان مشخص و واحد، رهبران کاریزماتیک، ایدئولوژی یا گفتمان منسجم فکری روشن بودند. این انقلاب‌ها صلح‌آمیز و از حیث بسیج اقشار مختلف کثرت‌گرا بودند، اما نتوانستند تغییرات عمیق به وجود آورند.»

بیات به‌ طور کلی اعتقاد دارد که هیچ انقلابی نه در ایران و نه در جاهای دیگر مانند روسیه، چین و کوبا آرزوها و مطالبات مردم را برآورده نکرده است، اما فقط توانسته که «با راه انداختن یک آشوب فوق‌العاده‌ در جامعه راه را برای تفکر نو، آرزوها، شیوه‌های جدید زندگی، روابط جدید قدرت و حس حاکمیت بر خود باز کند.» به‌عبارت‌دیگر، انقلابی‌های بهار عربی هنوز در اوج ناامیدی اعتقاد دارند که «وضعیت [کشور] هرگز به گذشته برنمی‌گردد.»

 البته بهار عربی تلفیقی از حرکت‌های انقلابی و اصلاحی بود؛ این تضاد باعث شد که به گفته نویسنده، «تغییرات کمی در ساختارهای رژیم گذشته به وجود آید.» در مصر عمل انقلابی، براندازی حسنی مبارک، رئیس‌جمهوری کشور بود، اما «ساختار امنیتی، محافل تجاری قدرتمند [نزدیک به رژیم]، سازمان‌های فرهنگی و نظامی پیشین به حال خود باقی ماند.»

شاید فراتر از بحث‌های جامعه‌شناسی، نویسنده در اینجا نیاز داشت که در تحلیل ناکارایی جنبش‌ها و دولت‌های محصول بهار عربی، از منظر علوم سیاسی به مباحث دولت‌های ناکارآمد در خاورمیانه بپردازد. البته باید اذعان کرد که هدف اصلی کتاب توضیح کنش‌ها و مناسبات مردم با ‌عنوان سوژه‌های انقلابی است تا دلایل شکست آنان. بااین‌حال، ارزش کتاب در روایت نزدیک یا میدانی از حال و اوضاع جامعه به‌ویژه بازیگران عمده در بهار عربی است؛ چنانچه نویسنده فصل‌هایی از کتاب را به تفصیل به هر یک از آنان مانند کارگران، کشاورزان، زنان، جوانان، اقلیت‌ها و... اختصاص داده است.

فصل مربوط به زنان این پرسش عمده را مطرح می‌کند که آیا بهار عربی به اندازه کافی برای زنان رهایی‌بخش بود؟ شعار انقلابی‌ها برابری و رفع تبعیض بود، اما در عمل ساختارهای پدرسالار جامعه به چالش کشیده نشد، چون به گفته نویسنده، ادبیات انقلابی‌ها فارغ از مطالبات جنسیتی بود.

به‌عبارت‌دیگر، در بحث عدالت و برابری شهروندان، موضوع زنان غایب بود. این نکته ازآن‌رو با اهمیت است که انقلابی‌ها تصور می‌کردند که صرف شعار برابری انسان‌ها فارغ از جنسیت و مذهب، قوانین و فرصت‌های برابر را برای تمام شهروندان از جمله زنان در یک جامعه انقلابی فراهم می‌کند. اما واقعیت این بود که زنان در میدان‌ها نه‌تنها در جریان تظاهرات مورد آزار و تجاوز جنسی قرار گرفتند، بلکه تصورات مردسالار جامعه نیز در مورد آنان تغییری نیافت. این در حالی بود که زنان به‌خصوص دختران جوان یکی از بازیگران عمده در بهار عربی به حساب می‌آمدند.

به نقل از کتاب، یک نظرسنجی بعد از بهار عربی در مصر نشان ‌داد که ۸۶ درصد مردان و ۷۶ درصد زنان باور داشتند که نقش مهم زنان مراقبت از خانواده است تا رفتن به دنبال آرزوهای کاری و فردی. همچنین ۹۰ درصد مردان و ۷۰ درصد زنان باور داشتند که زنان به خاطر مصالح خانواده باید خشونت شوهران خود را تحمل کنند. بااین‌حال، زنان با شرکت در انقلاب بیشتر از گذشته منتقد هنجارهای پدرسالار و به‌خصوص حجاب اجباری شده بودند. همچنین دختران بیشتر از گذشته می‌خواستند که دور از خانواده‌های خود به‌طور مستقل زندگی کنند.

آگاهی، خودباوری و اعتقاد به کنشگری در میان نسل بهار عربی بیشتر شده و به گفته نویسنده، توهم خوش‌بینانه به نتایج انقلاب و براندازی دولت کمتر شده است و حتی حسرت برخی مزایای رژیم سابق در میان بخشی از مردم دیده می‌شود. در این مورد، شاید این نقل‌قول از یک راننده تاکسی در تونس جالب باشد: «دیگر اثری از انقلاب نمانده است. شرایط نسبت به [قبل از انقلاب] بدتر شده است. بااین‌حال، ما دست‌کم آزادی بیان داریم.»

مشخصات کتاب:

آصف بیات/ زندگی انقلابی: روزهای بهار عربی/انتشارات دانشگاه هاروارد/۳۳۶ ص/۲۰۲۱.

بیشتر از کتاب