سیاست خارجی دولت بایدن و رقم خوردن دومین رسوایی

یک سال مذاکره بی‌نتیجه و وقت‌فروشی و باج‌دهی به جمهوری اسلامی ایران کافی نیست؟

رسوایی دوم از ابتدای دولت بایدن در حال رقم خوردن بوده است که فصل پایانی آن در سال ۲۰۲۲ آشکار خواهد شد - Jim WATSON / AFP

اولین رسوایی آشکار و عظیم سیاست خارجی بایدن، نحوه خروج فضاحت‌بار نیروهای آمریکایی از افغانستان با رها کردن صدها آمریکایی در آن کشور و سپردن سرنوشت آن‌ها به طالبان، پرواز رهبران طالبان از قطر با هواپیمای آمریکایی، به‌جا گذاردن صدها هزار تجهیزات نظامی عادی و بسیار پیشرفته برای طالبان، و صحنه‌های دلخراش دویدن مردم به دنبال هواپیماها در فرودگاه کابل بود. آمریکا هنوز در بیش از صد کشور جهان پایگاه نظامی دارد و فقط باقی ماندن ۲۵۰۰ نیروی آن کشور و حفظ فرودگاه بگرام می‌توانست از این فاجعه جلوگیری کند. زمینه‌های این رسوایی بدون اطلاع افکار عمومی ماه‌ها در حال فراهم شدن بود، و فقط بخش آخر آن، یعنی دویدن افراد در پی هواپیماها و کشته شدن ۱۳ تفنگدار دریایی آمریکا، در معرض دید عموم قرار گرفت.

رسوایی دوم از ابتدای دولت بایدن در حال رقم خوردن بوده است که فصل پایانی آن در سال ۲۰۲۲ آشکار خواهد شد. حمله کاخ سفید به شخص ترامپ (و نه حتی نقد سیاست وی) نشانه‌ای آشکار از روی آوردن به سرزنش دولت قبلی برای روند ناموفق مذاکره بر سر برجام است. این رسوایی با یا بدون بازگشت به برجام رقم خواهد خورد، چون مسیر رفته شده نشان می‌دهد که توافق جدید حتی کم‌خاصیت‌تر از نبود توافق خواهد بود. در سال ۲۰۲۱، آمریکا خواستار بازگشت به برجام شد و خفت حضور مستقیم نداشتن در مذاکرات، ولی در حاشیه مذاکره کردن با جمهوری اسلامی ایران را، با ارسال نامه‌های بدون سربرگ در وین پذیرفت. کمتر دولتی در آمریکا تا این حد تحقیر را پذیرا شده است.

نقض اصول مذاکره

در کنار این خفت دیپلماتیک، برای به نتیجه نرسیدن به‌موقع مذاکرات و وقت خریدن "نظام"، از فشارهای تحریم‌ها بر جمهوری اسلامی ایران کاسته شد، مثل این که درآمد نفتی آن ۴۰ درصد افزایش یافته و برخی تحریم‌ها برداشته شده است. در برابر تهاجم نیروهای سپاه قدس و نایبان آن به تاسیسات نظامی آمریکایی در عراق و سوریه، واکنشی نشان داده نشده و دست جمهوری اسلامی ایران برای تداوم حمله باز گذاشته شده است. فقط یک بار واکنشی نشان داده شد که احتمالا شلیک به بیابان بوده است، درست مثل واکنش در برابر بمب‌گذاری در افغانستان که اعضای یک خانواده را به کام مرگ کشاند. امروزه همه یاغیان و دیکتاتورهای دنیا می‌دانند که با مصونیت می‌توانند بمب بگذارند و به کشورهای دیگر حمله کنند. دولت بایدن پیش‌بینی‌پذیر، دست بسته، و بی‌عمل است.

همه آنچه گفته شد هم در بوق‌های تبلیغاتی رژیم ایران به حساب دستاوردهای رژیم در دور زدن تحریم‌ها گذاشته می‌شود. دولت بایدن همه ابزارها را برای آویزان کردن مدال بر گردن حکومت ایران در اختیار آن گذاشته است، بدون حتی گرفتن یک امتیاز. رسانه‌های آمریکایی که اکثرا به بولتن کاخ سفید تبدیل شده‌اند نیز مدام موادی برای تبلیغات جمهوری اسلامی فراهم می‌کنند بدون آن که از فقر و فلاکت مردم ایران، سرکوب و کشتار، تروریسم دولتی، و آتش‌افروزی‌های رژیم در منطقه گزارش دهند.

از اصول مذاکره موفق، تداوم و حفظ فشارها برای گرفتن حداکثر امتیاز است، و نه کاهش فشارها. دولت بایدن برای رسیدن به نتیجه‌ای که حتما به نفع رژیم تروریستی در تهران است، خلاف قاعده عمل می‌کند. به نظر می‌آید که مقام‌های دولت بایدن در نظر دارند به مردم ایران نشان دهند که دولت رئیسی مذاکره کننده موفق‌تری از دولت روحانی است، چون در عین مذاکره، مدام به تاسیسات آمریکایی حمله می‌شود و دولت بایدن فقط اعلام می‌کند که "شرایط را زیر نظر دارد".

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

دولت بایدن نشان داده است که بیش از جمهوری اسلامی ایران به توافق نیاز دارد (معلوم نیست برای چه) و همین امر قدرت چانه‌زنی را از آن گرفته است. مقام‌های وزارت خارجه آمریکا می‌توانند تا ابد بگویند که "فقط چند هفته دیگر" فرصت باقی است (تهدیدهای توخالی) بدون آن که ضرب‌الاجلی تعیین کنند، اما زمان علیه آن‌ها کار می‌کند، چون در نوامبر ۲۰۲۲ به احتمال زیاد ترکیب کنگره علیه دولت بایدن تغییر پیدا می‌کند و فشار جمهوری‌خواهان برای توقف مذاکرات افزایش می‌یابد. چه مذاکرات پس از یک سال و اندی به نتیجه نرسد و چه توافقی با امتیازهای بسیار برای جمهوری اسلامی ایران بدون تضمین قابل وارسی نساختن بمب شکل گیرد، هر دو برای دولت بایدن رسوایی خواهد بود.

سکوت در برابر تهدید رسمی به ترور شهروندان آمریکایی

رفتار دولت بایدن آن‌چنان منفعلانه بوده که در دومین سالگرد مرگ قاسم سلیمانی، تارنمای ولی فقیه نقشه ترور رئیس جمهوری سابق آمریکا را منتشر می‌کند و کاخ سفید در برابر آن سکوت می‌کند. کاخ سفید که از شکست در برابر ترامپ در انتخابات بعدی واهمه دارد، فقط با برداشتن یک گام دیگر ممکن است دست هسته‌های تروریستی جمهوری اسلامی ایران را برای ترور ترامپ و پمپئو و برایان هوک باز بگذارد، چون از نگاه دمکرات‌ها، ترامپ و همکارانش و حتی پدر و مادرانی که با تبلیغات ایدئولوژیک دمکرات‌ها در مدرسه‌ها مخالف‌اند، تروریست داخلی تلقی می‌شوند.

همین انفعال است که به حسین موسویان که با توصیه کاخ سفید در دوران اوباما (بدون هیچ سابقه دانشگاهی و علمی) در دانشگاه پرینستون برای مذاکرات کاشته شد، جرئت می دهد برایان هوک را به ترور به دست سپاه تهدید کند. او مثل همه سفیران رژیم اسلامی ایران در خدمت برنامه‌های تروریستی مثل ماجرای میکونوس بوده است. همه این‌ها برای به نتیجه رساندن مذاکراتی است که در نهایت برنامه اتمی جمهوری اسلامی را دست‌نخورده باقی می‌گذارد، مثل ارسال بخشی از سانتریفیوژها به انبار.

تا پایان دولت ترامپ، حتی بعد از دو سال پس از خروج ترامپ از برجام، جمهوری اسلامی ایران فقط پنج گام نمایشی برای نقض برجام برداشته بود، اما با آمدن دولت بایدن، رژیم ایران که از تنفر مقام‌های دولت ترامپ از خود و چراغ سبز آن‌ها به اسلام‌گرایان خبر داشتند، هر آنچه را در برجام متوقف کرده بودند از سر گرفتند، و از آن هم فراتر رفتند، مثل غنی‌سازی ۶۰ درصدی و تولید اورانیوم فلزی با خلوص بیست درصد که صرفا کاربرد نظامی دارد.

توافقی بدتر از توافق قبلی

حتی اگر در وین توافقی حاصل شود، توافق حاصل شده در نتیجه سیاست خشنودسازی دولت بایدن، رسواتر از اقدام‌های این دولت برای تسهیل رسیدن به توافق خواهد بود. این طور که از الگوی تصمیم‌گیری تیم اوباما-بایدن برمی‌آید، در نهایت همان طور که در سال ۲۰۱۵ وارسی سایت‌های اتمی مشکوک به خود جمهوری اسلامی ایران سپرده شد، سرپیچی‌های "نظام" از نظارت‌های آژانس نادیده گرفته خواهد شد. همچنین، بر اساس پیش‌فرض دمکرات‌ها در متوقف کردن برنامه اتمی تا حدی که پیش رفته است، سطح غنی‌سازی توافق از ۳.۵ درصد به ۶۰ درصد ارتقا خواهد یافت. این یعنی توافق برای توافق، که بود و نبود آن یکی است. سطح بالاتر غنی‌سازی و سایت‌های مخفی همچنان به صورت مسئله ناروشن باقی خواهند ماند، تا روزی که واقعیت دیگری خود را بر تیم اوباما-بایدن تحمیل کند و پاداش‌های دیگری برای یاغیگری "نظام" ایران به آن اعطا شود.

بازگشت به برجام، با زمان کوتاهی که به پایان بخش‌هایی از آن مانده است، و کوتاهی‌های آن در پایان بخشیدن قابل تحقیق و تضمین به نظامی‌سازی برنامه ‌اتمی، حاصل چندانی جز کاهش فشار تحریم‌ها به جمهوری اسلامی و سرازیر شدن ده‌ها میلیارد دلار به جیب حوثی‌ها، حزب‌الله لبنان، و نیروهای در استخدام جمهوری اسلامی ایران در سوریه و عراق ندارد. وقتی مدیریت مذاکرات به دست اتحادیه اروپا و روس‌ها و چینی‌ها باشد و مقام‌های آمریکایی در حاشیه باشند، مشخص است که نتیجه- اگر حاصل شود- به نفع برنامه اتمی رژیم اسلامی ایران و سرازیر شدن منابع به سوی آن خواهد بود. مقام‌های دولت بایدن همه رفتارهای مخرب جمهوری اسلامی ایران را برای رسیدن به توافق نادیده می‌گیرند، اما در خود مذاکرات مربوط به توافق نیز منفعل عمل می‌کنند.

جمهوری اسلامی ایران با درخواست‌هایی که از آغاز داشته است، مثل لغو همه تحریم‌ها و آن هم یکباره، و دادن تضمین برای باقی ماندن در توافق، که هر دو غیرممکن به نظر می‌رسد، برای نرسیدن به توافق وارد مذاکرات شد، و اگر توافقی حاصل شود، حتی در حد بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ نخواهد بود، و بسیاری از ابعاد برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران را از نظارت خارج می‌کند و دست نخورده باقی می‌گذارد. مشکل برجام این بود که همه ابعاد برنامه اتمی را بازگشت‌پذیر یا دست نخورده نگاه می‌داشت. مقام‌های جمهوری اسلامی به‌صراحت گفته‌اند که ابعاد شکست خورده و بی‌حاصل برنامه اتمی را تعطیل کردند تا طرف غربی را فریب دهند. این فریب این بار هم به شکل سابق ممکن است رخ دهد. 

رسوایی‌های محتمل بعدی در سیاست خارجی بایدن

رسوایی‌های سوم و چهارم به علت ضعف دولت بایدن می‌تواند اشغال بخشی دیگر از خاک اوکراین توسط پوتین (با استقرار صد هزار نیروی روس در مرز با اوکراین) و حمله نظامی چین به تایوان باشد. پوتین دقیقا با علم به بی‌عملی دولت ضعیف اوباما، به‌خصوص در برابر داعش، کریمه را اشغال کرد. ضعف دولت بایدن به حزب کمونیست چین این شجاعت را بخشیده است که هواپیماهایش را بر فراز تایوان به پرواز درآورد. وقتی دیکتاتورهای دنیا بدانند دولت آمریکا واکنشی نشان نخواهد داد، به کشورگشایی و سرکوب داخلی و بسط نظام‌های اقتدارگرا و تمامیت‌خواه خود تشویق خواهند شد. صلح بدون وجود قدرتی که اراده اعمال زور در برابر تهاجم و اشغال را داشته باشد، ممکن نیست.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه