بحرانی که در قزاقستان آغاز شده، به‌زودی پایان نخواهد یافت

درواقع، روسیه بازیگر اصلی بحران کنونی قزاقستان است

نخستین ناآرامی‌های قزاقستان در روز دوم ژانويه ۲۰۲۲ آغاز شد - Abduaziz MADYAROV / AFP

بعید به نظر می‌رسد که ورود نیروهای «پیمان امنیت جمعی» به خاک قزاقستان بتواند در پایان دادن به آشفتگی‌های اخیر در این کشور نقش مثبتی ایفا کند، به‌ویژه این‌که رهبری این نیروها را روسیه بر عهده دارد و همین امر باعث نگرانی از تکرار سیاست‌های قبلی مسکو در اعزام نیروها برای حفظ صلح می‌شود. نیروهایی را که روسیه در چند سال اخیر به‌منظور حفظ صلح و امنیت به آبخازیا، اوکراین و نقاط دیگر منطقه فرستاد، بدون این‌که نشانه‌ای از زمان خروج آن‌ها در افق پدیدار باشد، در همان‌جا مستقر شده‌اند و تصمیمی برای بازگشت ندارند.

درواقع، روسیه بازیگر اصلی بحران کنونی قزاقستان است. درحالی‌که مسکو در بیانیه‌های خود از معترضان و مقام‌های قزاقستان می‌خواهد برای دستیابی به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز در چهارچوب‌های سیاسی موجود گفت‌وگو کنند، اما بعید است که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه سرنگونی نظام سیاسی در کشور بزرگ همسایه را به دلایل اقتصادی و سیاسی داخلی بپذیرد. بنابراین، ممکن است ماموریت واقعی نیروهای پیمان امنیت جمعی که در اطراف پایگاه فضایی بایکونور و در برخی از نقاط مهم و راهبردی در نورسلطان، پایتخت آن کشور مستقر شده‌اند، حمایت از دولت قاسم جومارت توقایف، رئیس‌جمهوری قزاقستان در سرکوب تظاهرات و ترغیب دولت به ندادن امیتاز به اعتراض‌کنندگان باشد.

از نخستین ساعات آغاز ناآرامی‌های قزاقستان در روز دوم ژانويه ۲۰۲۲، دیدگاه‌هایی مطرح شد مبنی بر این‌که هدف از تظاهراتی که به دلیل افزایش قیمت سوخت در کشوری غنی از نفت و گاز راه‌اندازی شد، درواقع محاصره روسیه از جنوب است و تصمیم غرب درباره سایر کشورهای آسیای مرکزی که ازلحاظ قدرت و ثروت در مقایسه با قزاقستان اهمیت کمتری دارند، به‌زودی در چهارچوب یک عملیات راهبردی بزرگ، مشخص خواهد شد.

کارشناسانی که دیدگا‌ههای یادشده را مطرح کرده‌اند، بر این باورند که جنوب روسیه آخرین بخشی از منطقه است که شاهد امتداد انقلاب‌هایی خواهد بود که هدف آن‌ها در ظاهر ایجاد اصلاحات سیاسی و اجتماعی است، اما هدف پنهان آن‌ها سرنگونی روسیه و قرار دادن آن تحت سلطه غرب است. دلایلی را که آن‌ها در این زمینه مطرح می‌کنند این است که کشورهای بالتیک از سمت شمال غربی و اوکراین از جنوب غربی روسیه ‌را در محاصره قرار داده‌اند و تنها جنوب آن باقی مانده است و با آغاز آشفتگی و ناآرامی در جنوب، حلقه محاصره روسیه تکمیل می‌شود.

در این‌صورت آزادی روسیه از سمت شرق به اقیانوس آرام و از شمال به اقیانوس منجمد شمالی محدود خواهد شد، به‌ویژه این‌که مسکو معتقد است که حق دارد از منابع انرژی در این مناطق بهره‌برداری کند.

از سوی دیگر، برخی بر این باورند که سرنگونی دولت قزاقستان، طرح پکن برای ایجاد جاده ابریشم جدید یا به‌اصطلاح «ابتکار کمربند و جاده» را با تهدید روبه‌رو می‌کند، زیرا قزاقستان با داشتن موقعیت محوری در تقاطع جاده‌های منتهی به روسیه و اروپا، می‌تواند نقش مهمی در پیشبرد این پروژه بزرگ ایفا کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نورسلطان نظربایف، رئیس‌جمهوری پیشین قزاقستان از زمان به قدرت رسیدن در سال ۱۹۹۱، پیوسته در تلاش برای جلب رضایت همه نیروهای تاثیرگذار در منطقه بود، روابط عالی را با مسکو حفظ کرد و زبان روسی را به‌عنوان زبان رسمی در کشوری که حدود ۲۵ درصد جمعیت آن را روس‌ها تشکیل می‌دهند، به رسمیت شناخت. البته، روس‌های ساکن قزاقستان در دهه‌های‌۵۰ و‌۶۰ قرن گذشته در چارچوب کارزار «احیای زمین‌های بکر» که نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی راه‌اندازی کرده بود، به آنجا آمده‌اند.

او همچنین روابط خوب را با چین حفظ کرد و دو کشور همکاری‌های مشترکی را درزمینه تجارت نفت و گاز آغاز کردند و در حال حاضر نیز یک خط لوله بین دو کشور درحال‌ توسعه است. حتی ایالات‌متحده نیز از سیاست ‌باز نظربایف بی‎ بهره نماند؛ شرکت «شورون» (Chevron)، دومین شرکت بزرگ نفتی آمریکا و یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های نفتی در سطح جهان، ۳۷ میلیارد دلار در میدان عظیم نفتی تنگیز قزاقستان سرمایه‌گذاری کرد و این پروژه به باور کارشناسان برای ده‌ها سال آینده به فعالیت ادامه خواهد داد. علاوه برآن، خطوط انتقال نفت میدان مذکور از روسیه عبور کرده و به دریای سیاه می‌ریزد و این امر به‌نوبه خود مسکو را نیز راضی نگه می‌دارد.

تردیدی نیست که داشتن چنین توازنی در روابط سیاسی و اقتصادی، باعث حفظ ثبات و منافع همسایگان می‌شود و درنتیجه، دولت در برخورد با مسائل داخلی کمتر دچار مشکل می‌شود و تا زمانی که منافع بازیگران اصلی حفظ شود، نظارت بین‌المللی بر عملکرد حکومت در داخل کشور کاهش می‌یابد. البته این روش در بسیاری از کشورهایی که شاهد درگیری‌های داخلی بوده‌اند، موفق بوده است و حکومت‌ها توانسته‌اند در سایه حمایت کشورهایی که با آن‌ها ائتلاف و همکاری داشته‌اند، حاکمیت خود را حفظ کنند و قدرت را از دست ندهند.

شاید بتوان گفت که لحن تند سخنان قاسم جومارت توقایف، رئیس‌جمهوری قزاقستان در پاسخ به اعتراض‌های مردمی و توصیف معترضان به‌ باندهای مسلح سازمان‌یافته و این‌که «تروریست‌های بین‌المللی» در پس حوادث اخیر کشورش قرار دارند، می‌تواند در چهارچوب همین سیاست توجیه شود. درحالی‌که بر اساس گزارش‌های رسانه‌های خبری از قزاقستان، افزایش ناگهانی قیمت مواد سوخت، آن‌هم در اوج سرمای زمستان، انگیزه اصلی تظاهرات در قزاقستان است، اما نظام حاکم سعی دارد با مطرح کردن این ادعا که کشور مورد تهاجم تروریستی قرار گرفته است، همدردی جامعه جهانی را به خود جلب کند.

توقایف با برکناری نظربایف از آخرین سمت رسمی‌اش، رئیس شورای امنیت ملی‌، به‌نوبه خود برای آرام کردن معترضان تلاش کرد، به‌ویژه این‌که مقام‌های دولتی به مردم وعده داده بودند که فرماندار منطقه «اکیم» را ازاین‌پس شهروندان انتخاب خواهند کرد. این امر به دلیل اهمیت و حساسیت جایگاه حاکم در کشوری است که مساحت آن بیش از دو میلیون کیلومترمربع است و اداره بخش‌های مختلف چنین کشور پهناوری عملا نیازمند نظام غیرمتمرکز است.

البته همین مسئله یکی از عمده‌ترین موارد ناسازگاری بین معترضان و دولت محسوب می‌شود و از زمانی‌که تصمیم‌گیری در مورد انتصاب حاکم منطقه «اکیم» به رئیس‌جمهوری کشور واگذار شد، شهروندان قزاقستان بیشتر از پیش احساس بیگانگی کردند و بر این باورند که در هیچ بخشی از نظام سیاسی حاکم نقش و مشارکتی ندارند.

از سوی دیگر، هرچند قزاقستان از منابع سرشار طبیعی و سطح تحصیلات بالاتری نسبت به همسایگان خود در آسیای مرکزی برخوردار است، اما این کشور همیشه و در همه ارزیابی‌ها و مطالعات بین‌المللی به‌عنوان فاسدترین کشور در منطقه به شمار می‌رود.

دولتی که نزدیک به ۳۰ سال پیش نورسلطان نظریایف آن را تاسیس کرد، باگذشت زمان به یک حکومت بسته خانوادگی تبدیل شده است و اعضای این خانواده در ثروت ملی و همه شرکت‌های بزرگ و سودآور سهیم‌اند. این در حالی است ‌که تلاش‌ها برای قدیس‌سازی شخصیت نورسلطان نظریایف پیوسته در حال افزایش است. تندیس‌ها و شعارهای او خیابان‌ها را پر کرده است و هیچ منطقه و روستایی در قزاقستان وجود ندارد که در آن به نبوغ، منحصربه‌فرد بودن و دستاوردهای نظریایف اشاره نشده باشد.

بدین ترتیب، شکی نیست که در مواجهه با چنین واقعیتی برای نسل‌های جوان که بخش عمده جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند و همواره سخن از سروری نظربایف می‌شنوند و تصاویر او همه‌جا به چشم آن‌ها می‌خورد، بدون این‌که دستاورد ملموسی از او ببینند، تغییر، به یک نیاز فوری تبدیل می‌شود. در چینن وضعیتی، حفظ نظام و منافع رهبران آن و ادامه روابط اقتصادی و سیاسی خارجی در تضاد با آرمان‌ها و نیازمندی‌های ملت قرار می‌گیرد و زمینه را برای آغاز خشونت، مداخله و هرج‌ومرج در کشور فراهم می‌کند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه