ناصر عبداللهی؛ راز ناگشوده مرگ هنرمند 

۱۵ سال پس از مرگ ناصر عبدالله، هنوز ماجرای مرگ او با حرف و حدیث‌های بسیاری همراه است و عملا کسی پی‌گیر این پرونده پیچیده و پرمسئله نیست

ناصر عبداللهی در  ۱۱ سال فعالیتش نزدیک به ۱۰۰ ترانه خواند- عکس از وبسایت لامینور

اگر ناصر عبداللهی، خواننده نامی پاپ در دهه ۷۰ و اوایل دهه هشتاد، در قید حیات بود، باید در چنین روزهایی پنجاهمین سال تولدش را به پایان می‌رساند و به باشگاه هنرمندان بالای پنجاه سال گام می‌نهاد. او که ۱۰ دی ماه ۱۳۴۹ به دنیا آمد، عمری کوتاه داشت و در ۲۹ آذرماه ۱۳۸۵،  پس از نزدیک به یک ماه جدال با مرگ و باقی‌ ماندن در کمای ۲۷ روزه، پذیرای مرگی شد که سال‌هاست حرف و حدیث‌های بسیاری را در میان جامعه هنری و به خصوص اهالی موسیقی، سبب شده است.

۱۵ سال زمان لازم بود تا مرگ او با سالروز درگذشت فاطمه، دختر پیامبر اسلام و یکی از چهره‌‌های مذهبی مورد علاقه شیعیان و به خصوص ایرانیان، همزمان شود. به باور علمای شیعه، یکی از روایت‌های معتبر، تاریخ درگذشت/شهادتِ دختر پیامبر، ۱۳ تا ۱۵ جمادی‌الاولی است که امسال با روز مرگ ناصر عبداللهی، خواننده ترانه معروف فاطمیا، همزمان شده است. 

 باشگاه خبرنگاران جوان در ۵ مهرماه ۱۳۹۳،مدعی شده بود «برخلاف باور عمومی، ناصر عبداللهی به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است و به دلیل اجرای قطعه موسیقی «یا فاطمه» در مدح حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله علیها توسط عده‌ای از متعصبان به قتل رسیده است.»

استناد خبرگزاری منتسب به صدا و سیما، به گزارشی است که مهدی براتی در فیسبوک خود منتشر کرد. مهدی براتی در گزارش خود نخست به بحث و جدل بین عبداللهی و همسرش اشاره دارد که  به قهر و ترک منزل و رفتنش به منزل پدری انجامید، و سپس اشاره می‌کند که ناصر عبداللهی برای بازگرداندن همسرش به کوی پدر همسرش می‌رود و آنجا مشاجره‌‌ای درمی‌گیرد و آن‌ها به شدت به او حمله می‌کنند و با ضرباتی او را زخمی‌ می‌کنند. پس از آن ماجرا، پیکر خون‌آلود او را به منزلش می‌رسانند و روی تخت رهایش می‌کنند. فرزند او وقتی حال پدر را می‌بیند، جویای ماجرا می‌شود و عبداللهی به او می‌گوید جای نگرانی نیست، اما لحظاتی کوتاه از هوش می‌رود و او را به بیمارستان منتقل می‌کنند و از آن تاریخ (سوم آذر) تا ۲۹ آذر در کما می‌ماند، تا زمانی که پزشکان مرگ او را تایید می‌کنند.

چه کسی نخستین بار شبهه قتل را مطرح کرد؟

شبهه درباره مرگ/قتل ناصر عبداللهی را نخستین بار احسان علیخانی، مجری شناخته شده تلویزیون، آن هم دو سال بعد از درگذشتش (سال ۱۳۸۷) در برج میلاد مطرح کرد. در گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از آقای علیخانی آمده است: «نزدیک یک سال است که فهمیده‌ایم او (ناصرعبداللهی) به قتل رسیده است، در صورتی که این موضوع مطرح نشده بود. همیشه دوست داشتیم این موضوع را بگوییم. صحبت‌ کردن از علی (ع)  ساده است، اما ناصر عبدالهی در جایی از امیرالمومنین صحبت کرد که سخت بود.»

 پیش از سخنان علیخانی، در افکار عمومی مرگ او را به مصرف مواد مخدر یا مسمومیت نسبت داده بودند، اما روایتی تازه تمامی این حدس وگمان‌ها را به حاشیه راند تا مرگ در اثر ضرب و شتم قوت افزونتری گیرد.

تایید رئیس کمیسیون پزشکی مجلس از ضرب و شتم 

روایتی دست‌اول‌تر از نحوه آسیب‌دیدگی او و گزارش معاینه پزشکی، از سوی یکی از ناشران شناخته شده موسیقی بیان شده است. محمدعلی چاووشی، مدیر موسسه مشکات که حشر و نشری طولانی با هنرمندان موسیقی داشت، از روزی حکایت می‌کند که ناصر عبداللهی در کما قرار داشت و او از دکتر امیدوار رضایی، رئیس وقت کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی (که دارای فوق تخصص مغز و اعصاب است) خواست تا به بیمارستان و بر بالین ناصر عبداللهی بیاید تا شاید بتواند او را از مرگ نجات دهد. 

باشگاه خبرنگاران جوان در گزارش خود از آقای چاووشی و روزی نقل می‌کند که پزشک بر بالین بیمار آمد:

«ایشان (دکتر امیدوار رضایی) تشریف آوردند. معاینه کردند، مدارک و پرونده پزشکی را دیدند. به من گفتند: فلانی! اینی که گفتند ایشان مسموم شده، ایشان مواد مخدر مصرف کرده، مطلقا در پرونده ایشون وجود نداره. ایشون ضربه خورده. این صدمه که مغز ایشون پیدا کرده به دلیل اصابت ضربه‌ای است. این آثار کبودی که در صورت وی در عکس‌ها مشخص است به همین دلیل است.»

 پس از این نظریه پزشکی، آقای چاووشی به سراغ خانواده ناصر عبداللهی می‌رود و از آن‌ها می‌خواهد که توضیح دهند چرا ایشان ضرب و شتم شده است و چه کسی این کار را کرده است: «من هم با توجه به نظر یک متخصص پزشکی وقتی گفتند ناصر رو زدند، از اقوام پیرامون ایشان سوال کردم که مگه کسی ایشون رو زده؟ گفتند بله و ماجرایش هم مفصل است. گفتم چرا؟ گقتند به خاطر همین تغییرات فکری و عقیدتی که پیدا کرده بود خیلی‌ها از دستش ناراحت بودند.»

اکنون اما بعد از گذشت ۱۵ سال، با وجود شواهد و ادله‌ای که تقریبا مرگ او در اثر ضربه را تایید می‌کند، پرسش این است که چرا نه خانواده و نه دولت، در مقام مدعی‌العموم، پی‌گیر این رخداد نیست تا برای افکار عمومی مشخص شود که رای قانون و نهادهای قضایی در این زمینه چیست؟ طبیعی است که خانواده نخواهند چنین پرونده‌ای را بیش از این باز کنند، مبادا آسیب آن کمانه کند و احتمالا به افرادی دیگر از اعضای خانواده بازگردد، اما این که چرا نهاد قضایی به چنین موضوعی ورود نمی‌کند، شاید مصلحت را در آن می‌بینند که تا زمانی که شاکی خصوصی‌ای به میدان نیاید، این ماجرا را دنبال نکنند تا برخی از اختلافات مذهبی و قومی سرباز نکند و منجر به آسیب‌های جبران‌ناپذیر دیگرین شود.

خواننده‌ای با صدایی خاص و ویژه

ناصر عبداللهی در زمره آغازکنندگان جریان پاپ  پس از انقلاب به شمار می‌رود. او جوانی جنوبی بود که از دل فقر و مسکنت طبقه فرودست مردم جنوب ایران و با تکیه بر استعداد خوانندگی و صدای ویژه‌ای که داشت، پله‌های موفقیت و شهرت را به سرعت طی کرد تا به یکی از خوانندگان مطرح موسیقی پاپ میانه دهه هفتاد تا میانه دهه هشتاد تبدیل شود. صدای او حجم و طنینی ویژه داشت و قطعا اگر زنده‌ می‌ماند، می‌توانست سرفصل‌های تازه‌ای در کار خود برای مخاطبانش تعریف کند. ویژگی‌های صدا و حتی استعداد آهنگسازی‌ او را نیز می‌توان در ترانه معروف «بوی شرجی» (با شعری از اهورا ایمان) مشاهده کرد که آن را با الهام از فضای موسیقی جنوب ساخت و تنظیم کرد. او بسیاری از دیگر آثارش را نیز خود آهنگسازی و تنظیم کرد.

برخی از ترانه‌های او همانند «ناصریا» شهرتی ملی برایش به ارمغان آوردند و در زمره آثار ماندگار تاریخ موسیقی پاپ شمرده شدند، همچنان که برخی از ترانه‌های دیگرش مانند «هوای حوا» نیز در خاطره‌ها ماندگار شدند. برخی از ترانه‌‌های او که تصنیف‌های آن‌ها سروده شاعر و ترانه‌سرای نامی، محمدعلی بهمنی، است و با دکلمه پرویز پرستویی (بازیگر و صداپیشه نام‌آشنا) منتشر شده است، هنوز هم خاطره‌انگیز و به یادماندنی‌اند. 

ناصر عبداللهی در  ۱۱ سال فعالیتش نزدیک به ۱۰۰ ترانه خواند. برخی از آثار او چند سال بعد از درگذشتش (سال ۱۳۹۰) در قالب آلبومی با نام «رخصت» به بازار موسیقی عرضه شد. شاید اگر مرگ/قتل نابهنگام او نبود، می‌توانستیم شاهد آثاری دیگر با این صدای ویژه باشیم  که خواستاران زیادی داشت و در اجراهای زنده نیز با قد بلند و تیپ خاص او، بیشترجلب توجه می‌کرد.

بیشتر از موسیقی