دادگاه مردمی آبان؛ بررسی سرکوب و قتل معترضان در حکومت خامنه‌ای

«هدف این بود که با گلوله مردم را به خانه برگردانند تا حضرت آقا راضی باشند»

پنج‌ روز دادگاه بین‌المللی مردمی آبان، گامی بلند در جهت برملاشدن حقیقت سرکوب و کشتار مردم ایران در آبان ۹۸ بود. این دادگاه روایتی تکان‌دهنده از جنایت علیه بشریت، و برملا کننده تلاش جمهوری اسلامی ایران برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت به هر ترتیب شد. این دادگاه با درخواست خانواده‌های کشته‌شدگان و حمایت سازمان‌های مدافع حقوق بشر، عدالت برای ایران، حقوق بشر ایران، و سازمان بین‌المللی «با هم علیه اعدام»، در خصوص وقایع آبان ۹۸ شکل گرفت. 

در روزهای نخست، تصور از دادگاهی که برگزارکنندگانش تاکید داشتند نتیجه آن الزام حقوقی در پی نخواهد داشت، بیشتر ردوبدل شدن اطلاعاتی کلی در خصوص حوادث روی‌داده در آبان ۹۸ بود. اما در پایان روز پنجم، آنچه ماند، حیرت از میزان قساوت عاملان سرکوبی بود که پرده‌های پنهان عمل آن‌ها یکی پس از دیگری فرو افتاد و واکنش تند جمهوری اسلامی ایران را در پی داشت. 

اعلام فهرست متهمان دادگاه آبان که ۱۵ مقام عالی جمهوری اسلامی ایران، از علی خامنه‌ای تا فرمانده نیروی زمینی سپاه و نیز تعدادی از مقام‌های استانی و محلی را شامل می‌شد و شرح نقش آنها در کشتار در جریان روزهای دادگاه، نتایج روشنگرانه‌‌ای داشت که عملا مصونیت عاملان سرکوب در ایران را از بین برد. شهادت تعدادی از خانواده‌های کشته‌شدگان آبان در خصوص نحوه کشته‌شدن فرزندانشان، پخش فیلم‌هایی از سرکوب مردم، شهادت افراد مطلع در جریان آن سرکوب‌ها، سخنان شاهدان کشته ‌شدن مردم در خیابان‌ها و مطالب مطرح شده از سوی نهادهای مختلف حقوق بشری که دراین‌خصوص تحقیق کرده‌اند، آن‌چنان تکان‌دهنده بود که حتی با این فرض که بخشی از آن روشنگر حقیقت ماجرا باشد، برای درک میزان تحقیر و تهدید مردم معترض و وسعت فساد در جمهوری اسلامی ایران کافی است. 

روز اول دادگاه؛ اشک مادران

روز نخست دادگاه مردمی آبان در شرایطی برگزار شد که شنوندگان و بینندگان آن تصوری از مواجهه با این حجم از رفتارهای غیرانسانی در روزهای سیاه آبان ۹۸ نداشتند. با سخنان حمید صبی، عضو هیئت دادستانی، و خوانده شدن فهرست متهمان آبان که شامل ۱۵ مقام عالی جمهوری اسلامی ایران می‌شد، دادگاه به‌صورت رسمی آغاز شد. 

مریم فومنی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر حوزه حقوق بشر، در مقام عضو تیم دادستانی شرحی از روند شکل‌‎گیری گروه تحقیق داد. او گفت، چند ماه پس از آغاز کار، با انتشار فراخوانی موفق به دریافت اطلاعات و جلب همکاری ۲۵۵ شاهد عینی و خانواده‌های کشته‌شدگان آبان شده است و در مجموع ۲۷۵ نفر با ایشان همراهی کرده‌اند. 

خانم فومنی توضیح داد که در مراحل بعد، ۱۱۰ نفر از شاهدان به دلایل متفاوت، از جمله مشکلات امنیتی و عوارض جسمی و روحی ناشی از حوادث آبان، امکان ادامه همکاری با آنها را نداشته‌اند. اما در ۴۷ شهر و روستای ایران ۲۲ نفر از خانواده‌های کشته‌شدگان، ۵ نفر از خانواده‌های زخمی‌شدگان، و ۱۳۸ شاهد عینی با آن‌ها همکاری کردند که بعضی در انتظار برگزاری دادگاه بودند و بعضی در فرصت مرخصی از زندان با آن‌ها تماس گرفته‌اند. 

به گفته این همکار هیات دادستانی، ۴۱ یک نفر از این جمع، شاهد مستقیم کشته ‌شدن افراد در وقایع آبان بوده‌اند. ۵۹ نفر از آنان خود جزو آسیب‌دیدگان هستند، و ۸ نفر هم افرادی‌اند که به‌واسطه شغلشان اطلاعاتی در خصوص آن حوادث و تصمیم‌گیری‌ها داشته‌اند. ۳ افسر نیروی انتظامی، یک کارمند فرودگاه، دو پزشک، یک کارمند قرارگاه خاتم، و یک خبرنگار نیز در جمع شاهدان این دادگاه هستند. 

تهدید خانواده‌های کشته‌شدگان

پدر فرزاد انصاری، مسیح علی‌نژاد، و مادر پویا بختیاری، اولین شاهدان این دادگاه بودند. پدر فرزاد انصاری از تهدید مداوم مقامات برای مصاحبه نکردن و شکایت خانواده‌اش خبر داد، و مسیح علی‌نژاد نیز به جزئیاتی تکان‌دهنده و مستند از قتل شهروندان ایرانی در وقایع آبان، تهدید به تجاوز، ضرب وشتم، بازداشت و شکنجه خانواده کشته‌شدگان، و ارتکاب اعمال غیرانسانی از قبیل طلب کردن پول برای پس دادن پیکر کشته‌شدگان و اجبار به دفن در مناطق دوردست اشاره کرد. در جریان شهادت مسیح علی‌نژاد، پخش فیلم سخنان مادران پویا بختیاری، ابراهیم کتابدار، و پژمان قلی‌پور، حاضران در دادگاه را به‌شدت متأثر کرد. مادر پویا بختیاری از نگهداری پدر پویا در سلول انفرادی برای مدت چند ماه سخن گفت تا شاهد دیگری بر فشار غیرقانونی مقامات ایرانی بر خانواده‌های کشته‌شدگان باشد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حضرت آقا ناراحتند!

در دادگاه‌های بزرگ معمولا این متهمانند که تلاش دارند چهره خود پنهان کنند. اما وقتی دادگاه به دنبال کشف فجایع رخ‌داده در ایران باشد، شاهدان و شاکیانند که از سر نگرانی برخوردهای مقامات امنیتی در ایران، ناچارند به‌صورت ناشناس به شهادت بپردازند. 

یکی از شاهدان گزارشی دقیق پیرامون چگونگی دستورالعمل سرکوب اعتراضات آبان داد و گفت: «هدف این بود که با گلوله مردم را به خانه برگردانند تا حضرت آقا راضی باشند.»

این شاهد که خود را معتمد امام‌جمعه شهر محل سکونتش معرفی کرد، از جزئیاتی که به چشم دیده بود گفت: «در روز دوم اعتراضات، شورای تامین شهر به ریاست فرماندار، با حضور امام‌جمعه، فرمانده سپاه، فرمانده ارتش، و وزارت اطلاعات تشکیل شد. امام‌جمعه گفت من خودم نیرو دارم؛ نیروهایش اوباش شهر بودند که با زنجیر و پنجه‌بوکس مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند.» 

این شاهد به گفته‌ای از امام‌جمعه اشاره کرد که گفته بود: «قضایا را تمام کنید. حتی اگر خون ریخته شد، مسئولیتش با من. حضرت آقا (علی خامنه‌ای) ناراحت است.»

تلخ‌ترین سخنان این شاهد، بخشی بود که به شیوه اعتراف‌گیری از بازداشت‌شدگان اشاره کرد و گفت: «کسانی را که اعتراف اجباری نمی‌کردند، در جایی به نام سوئیت که مثل قبر بود، به حالت مرگ، آن‌قدر نگهداری می‌کردند تا اعتراف کنند.»

روز دوم دادگاه؛ شرح گلوله‌ها

روز دوم، با سخنان رها بحرینی آغاز شد که گفت: «بسیاری از اعضای خانواده کشته‌شدگان آبان ۹۸ و مدافعان حقوق بشر به دلیل شرکت در مراسم تشییع جنازه قربانیان بازداشت شدند.»

او درباره گستردگی اعتراضات آبان ۹۸ چنین شرح داد: «طبق بررسی‌های عفو بین‌الملل، حدود ۲۸ استان از ۳۱ استان ایران شاهد اعتراضات مردمی در آبان ۹۸ بوده است.»

شاهد بعدی که به دلیل اصابت گلوله قطع نخاع شده بود، از شمار بالای زخمی‌ها در بیمارستان گفت و افزود: «در بیمارستان شاهد حضور حدود ۱۵ زخمی بودم که اغلب آن‌ها از کمر به بالا تیرخورده بودند.»

شاهد بعد، از استان سیستان و بلوچستان بود و در خصوص وقایع آبان در آن استان توضیح داد: «تظاهرات‌کنندگان آبان ۹۸ در منطقه زندگی ما بدون هیچ‌گونه سلاحی تظاهرات کردند، اما نیروهای پلیس به ‌سوی آن‌ها شلیک می‌کردند.»

شورای تامین دستور شلیک داده بود

شاهد بعدی با نام «شاهد ۱۹۵»، خود را از نیروهای پلیس معرفی کرد و مدعی شد که به دلیل تمرد از دستور شلیک به مردم، بازداشت و محکوم به ۵ سال حبس شده است. او از دستور شورای تأمین برای سرکوب معترضان گفت و تصریح کرد: «به من ۶۰ نیرو جهت اعزام به یک استان دیگر دادند تا با تظاهرات‌کنندگان برخورد کنم.»

او با اشاره به این که شورای تأمین شهرستان دستور شلیک با سلاح گرم به تظاهرات‌کنندگان را صادر کرد، ابراز داشت: «نیروهای شبه‌نظامی مسلح به طور رگبار و ناگهانی به مردم شلیک کردند. آن‌ها بدون اتیکت شناسایی بودند. در روز ۲۷ آبان ۹۸ از طریق بی‌سیم به من اعلام شد که استفاده از سلاح گرم علیه تجمع‌کنندگان مجاز است.»

روز سوم دادگاه؛ پخش تصاویر شلیک به مردم

سومین روز دادگاه بین‌المللی مردمی آبان با سخنان شادی صدر، به‌عنوان اولین شاهد، آغاز شد. به گفته خانم صدر، «سازمان عدالت برای ایران دو هزار و ۲۹۸ ویدیو از خشونت و کشتن معترضان آبان در ۸۶ شهر در ۲۹ استان جمع‌آوری، و آن‌ها را راستی‌آزمایی کرده است.»

او همچنین گفت: «در ۳۱۰ ویدیو صدای شلیک، یا اجساد جان‌باختگان شنیده و دیده می‌شود.»

در حین سخنان صدر، ویدیوهایی از شلیک به معترضان در شهریار، نیزارهای ماهشهر، شیراز، معالی‌آباد، و بوشهر به نمایش گذاشته شد. شاهد بعدی پس از سخنان شادی صدر، برادر یکی از کشته‌شدگان بود که گفت: «برادرم کارگری بود که در حال رفتن به منزل با اصابت گلوله کشته شد. همان شب جسد برادرم را به مرکز استان برده بودند. مقامات ابتدا می‌گفتند معترضان با سلاح شکاری برادرم را کشته‌اند. با همین حربه، ما را سه روز بازی دادند. پس از تحقیقات و پیگیری‌هایی که از دادسرای نظامی کردیم، خودشان اعلام کردند که ۷۰۰ تیر شلیک کردیم. اما در سه روز اول مدعی بودند که حتی یک گلوله هم شلیک نکرده‌اند.» او ادامه داد و افزود که پیش از تحویل جسد برادرش، تحقیقات گسترده‌ای درباره خانواده او انجام شده تا بتوانند اتهامی به آن‌ها نسبت دهند.

شاهد بعدی دادگاه، پزشکی بود که یکی از گلوله‌خوردگان را جراحی کرده بود. او تشریح کرد: «به‌عنوان یک پزشک، به دلیل قطع اینترنت به منابع آنلاین پزشکی دسترسی نداشتم. روز ۲۵ آبان فردی در بخش آی‌سی‌یو بیمارستان بستری بود که گلوله به جمجمه‌اش خورده و از آن خارج شده بود. یک‌چهارم مغزش با عمل جراحی تخلیه شده بود. ششم آذر فهمیدم که یک روز قبل چهار مأمور به‌زور وارد آی‌سی‌یو شده و به تحقیق از وضعیت این بیمار پرداخته بودند. به برادر آن مجروح گفتم به کسی نگویند برادرشان مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. شنیدم که مأموران امنیتی به سراغ افراد بستری شده دیگر هم رفته بودند.»

استفاده از زندانیان جرایم خشن علیه معترضان

شاهد بعدی که خود را از پرسنل نیروهای مسلح معرفی کرد، گفت: «نیروهای امنیتی زندانیان جرایم خشن را آموزش داده بودند تا بانفوذ بین مردم و به خشونت کشیدن اعتراضات، زمینه سرکوب را فراهم کنند.» او افزود که آن نیروهای ویژه، مجهز به تسلیحات بدون شماره و غیرمرتبط با نیروهای نظامی هستند و قتل‌هایی که آن‌ها انجام می‌دهند، از سوی حکومت به «نیروهای معاند» نسبت داده می‌شود.

در روز سوم دادگاه، ابعادی از سرکوب مردم مورد بررسی قرار گرفت که حاکی از برنامه‌ریزی شده بودن خشونت علیه مردم بود. در این روز روشن شد که مسئولان جمهوری اسلامی ایران با خشن‌ترین روش‌های ممکن و برنامه‌ریزی از قبل، برای سرکوب معترضان و پایان‌دادن به اعتراض‌های مردمی چند سال گذشته اقدام کرده‌اند. 

روز چهارم دادگاه؛ اسلحه به دست کودکان داده بودند

روز چهارم دادگاه با سخنان پروفسور «رابرت هینش»، استاد حقوق بین‌الملل در دانشگاه لایدن، آغاز شد. او گزارش مشترک دانشگاه لایدن هلند و سازمان «عدالت برای ایران» در خصوص آن اعتراضات را به دادگاه ارائه کرد و افزود: «بر اساس تحقیقات خود در شهادت شهود، به این نتیجه رسیدم که سرکوب وحشیانه و مرگبار در آبان‌ماه ممکن نیست بدون عمد و نیت خاص رخ‌ داده باشد.»

در این روز خبر اعتراض علی باقری کنی، معاون وزیر امور خارجه ایران، به برگزاری دادگاه مردمی آبان و درخواست متوقف شدن آن و تهدید تصمیم تهران برای توقف بخشی از مذاکرات هسته‌ای، خبرساز شد. سهیل عبدی، شاهد روز چهارم بود که به دو نکته مهم در مورد وقایع آبان ۹۸ اشاره کرد. او گفت: «من برای درگیری نیامده بودم. برای ایجاد ناامنی نیامده بودم. من برای اعتراض آمده بودم. وقتی به من شلیک شد، هنوز هیچ جایی آتش نگرفته بود. هیچ آسیبی به جایی وارد نشده بود.»

عبدی همچنین گفت: «یک بچه شانزده هفده‌ساله را که هنوز سربازی نرفته، اسلحه دستش داده‌اند که به مردم شلیک کند. خوب این جنایت است. کسی که اسلحه دست یک بچه می‌دهد، این جنایتکار است.»

شاهد بعدی که برادر یکی از کشته‌شدگان بود گفت: «با وعده این که برادر شما را شهید اعلام می‌کنیم، می‌خواستند از ما مصاحبه تلویزیونی بگیرند. ما گفتیم فرزند ما شهید راه میهنش است نه حکومت!»

پس از این سخنان، حمید صبی، عضو هیئت دادستانی، در توضیح شهادت شاهد شماره ۲۸، گفت: «کلمه شهید در ایران مفهومی ضمنی دارد به معنای کشته‌شدن در راه اسلام یا رژیم. برای همین، خانواده کشته‌شدگان این لقب را نمی‌پذیرند. هیئت دادستانی مدارک مرتبط با این موضوع را به هیئت قضات ارائه خواهد کرد.»

شاهد شماره ۲۸ همچنین گفت: «دانش‌آموز ۱۹ ساله ما وقتی تیر خورد، دوستانش از ترس آن که دستگیر نشود، او را به بیمارستان نبردند. او در کف خانه جان داد. بفهمید اینجا چه می‌گذرد. بفهمید اینجا چه اتفاقی افتاد. این ظلمی که شده. مردم تا این حد وحشت داشتند که او را به بیمارستان نبردند و او جان داد.»

شلیک به معترضی که پنهان شده بود

در این روز پزشکی شهادت داد که در خیابان صدای تیر شنیده، اما فکر کرده تیر هوایی است، تا آن که دیده است که «فردی به زمین افتاده و سینه‌اش سوراخ شده و وضعیتش به‌گونه‌ای است که دیگر نمی‌شود به او کمک پزشکی کرد.»

او در ادامه گفت، بچه‌ای را دیده است که پای درختی افتاده و زنی یک گوشه دیگر.

این پزشک که خود را عضو کادر درمان در شهری کوچک معرفی کرد، به موردی هولناک اشاره کرد: «یک دخترخانم مجروح شده و در توالت حیاط بیمارستان مخفی شده بود. دو مأمور لباس شخصی آمدند و این دختر جوان را با گلوله زدند. این کار را با حیوان نمی‌کنند که با این جوان کردند.»

او همچنین از دیدن جنازه‌های روی‌هم افتاده در سردخانه گفت و توضیح داد: «هیچ‌‌یک از کارکنان ما اجازه نداشت سمت سردخانه بیمارستان برود. از دور نگاه کردم، دیدم علاوه بر این که تمام طبقات کشوها پر است، کف سردخانه هم پر است و جنازه‌ها را روی‌ هم چیده‌اند. من نمی‌دانم اصلاً جنازه‌ها را به که تحویل دادند.»

شرح شکنجه و تهدید به تجاوز

شاهد ۲۵۵ با چهره پوشیده و صدای بازسازی شده، گفت که ۱۸ روز در انفرادی بوده و در آن مدت با دست‌وپای بسته بارها شکنجه شده است. او در این ‌خصوص شرح داد: «بدون آن که بپرسند چه کرده‌ای، توهین‌های زشت می‌کردند. من را به بازداشتگاهی بردند که هفده هجده نفر دیگر را دیدم و بین آن‌ها افراد زیر ۱۸ سال بودند. کتک می‌زدند و توهین می‌کردند. ۱۸ روز در انفرادی بودم که از لحاظ بهداشتی بسیار وضع وخیمی داشت. از همان جا که آب می‌خوردیم، عذر می‌خواهم کارهایمان را [ادرار و مدفوع] می‌کردیم. به من می‌گفتند جاسوس آمریکا هستم و می‌گفتند اگر همکاری نکنم، خانواده‌ام بازداشت می‌شوند. نمی‌گذاشتند بخوابم. بر اثر شکنجه چشم چپم دچار انحراف شده که ممکن است بیشتر شود. اما چیزی که خیلی من را زجر داد، یک شکنجه دیگر بود. من را با دستبند و پابند بدون شلوار و پیراهن روی صندلی نشاندند. روی ران پایم پارچه خیس نازک گذاشتند و اتوی برقی خاموش را روی آن نهادند و به برق زدند. می‌گفتند تا داغ شدن اتو فرصت داری حرف بزنی. وقتی دکمه را می‌چرخانند، پارچه آرام داغ می‌شد. پای من سوختگی شدید دارد و اسناد آن را ارائه داده‌ام. به تجاوز جنسی هم تهدید شدم که انجام نشد، اما دایم این تهدید وجود داشت.»

فاطمه خوش‌رو نیز به‌عنوان یکی از شاهدان، در حالی که می‌گریست، گفت که در زندان او را برهنه کردند و بعد پنج مرد کلاه‌دار که فقط چشمانشان مشخص بود، در اتاق بدن او را لمس کردند.

روز پنجم دادگاه؛ استفاده ماموران از آمبولانس‌ها

روز پنجم دادگاه مردمی وقایع آبان ۹۸ در حالی آغاز شد که سخنان یکی از نمایندگان مجلس ایران در مورد این دادگاه خبرساز شده بود. حسن نوروزی، نایب‌رئیس کمیسیون قضایی مجلس، در واکنش به برگزاری دادگاه بین‌المللی مردمی آبان به تارنمای دیده‌بان ایران گفت: «یکی از آن‌هایی که به مردم شلیک کرد، من بودم، ما کشتیم. حالا چه کسی می‌خواهد ما را محاکمه کند؟! طرف آمده بانک را آتش زده است و ما هم او را کُشتیم. چه کسی را می‌خواهید محاکمه کنید؟»

دادگاه مردمی با شهادت شاهد شماره ۱۲۵، در روز یکشنبه ادامه یافت. آرام مردوخی به‌عنوان شاهد شماره ۱۲۵ چگونگی سرکوب معترضان در شهر سنندج، مرکز استان کردستان ایران، را شرح داد. او گفت: «بر روی ساختمان بانک‌ها در سنندج نیروهای تک‌تیرانداز مستقر شده بودند و سرهنگ جوانمردی، یکی از فرماندهان نیروی انتظامی، در سرکوب معترضان حضور داشت.»

مردوخی از وانت‌هایی گفت که پشت آن به شکل قفس درآمده بود تا دستگیرشدگان را در آن محبوس کنند. او همچنین تاکید کرد: «نیروهای امنیتی از آمبولانس برای انتقال نیروهای خود استفاده می‌کردند و به همین دلیل مردم هم برخی آمبولانس‌ها را آتش زدند.»

شاهد شماره ۱۱۹ نیز گفت: «در اوایل اعتراضات، جمعیت اکثراً مادرانی بودند که با بچه‌هاشان از مدرسه آمده بودند. برای من قابل‌باور نیست که این‌ها بتوانند کوکتل مولوتوف درست کنند و پرتاب کنند و جایی را آتش بزنند.»

او همچنین توضیح داد: «ماجرای اعتراضات ما در ایران با جهان و حتی کشورهای منطقه متفاوت است. ما در ظرف یکی دو روز اعتراض، ۱۵۰۰ کشته دادیم. در کرمانشاه من شنیدم حدود ۵۰ نفر از معترضان را بردند و در آب خفه کردند.»

شاهد شماره ۲۴۵ هم از بی‌تفاوتی مأموران نسبت به آتش‌زدن مشکوک بانک‌ها خبر داد و همچنین شهادت داد که مأموران از طریق آمبولانس اقدام به دستگیری معترضان و زخمی‌ها می‌کردند. او شرح داد: «وقتی گلوله می‌زدند، ساچمه‌ای یا هر چه، به هرکسی می‌خورد و نمی‌توانست فرار کند، قسم می‌خورم او را با لگد و مشت می‌زدند با پوتین به پاهایش و زیر زانویش ضربه می‌زدند و می‌بردند به سمت آگاهی. این‌‌ها را با چشم خودم دیدم.»

شاهد ۳۶۷، در روز آخر دادگاه با چهره پوشیده شهادت داد و گفت که کارمند قراردادی در یکی از پروژه‌های قرارگاه سازندگی خاتم بوده است و از او خواسته‌اند که در سرکوب مردم با نیروهای امنیتی مشارکت کند و با وجود اعتراض وی، او را به محل سرکوب مردم در شهرستان شهریار، از توابع استان تهران، برده‌اند. او گفت که در آن محل به دلیل نپذیرفتن کلاه‌خود و باتوم، از کار اخراج شده است. او تاکید کرد که تخریب بانک‌ها، خودروها، و مغازه‌ها کار «نیروهای ویژه» و «لباس شخصی» وابسته به حکومت بوده است، نه مردم عادی. او همچنین توضیح داد که تنها آمبولانس‌های سپاه به محل درگیری‌ها می‌آمدند و زخمی‌ها از میان نیروهای خود را منتقل می‌کردند، اما مردم (زخمی) عادی را اصلاً جابه‌جا نمی‌کردند.

جلسات دادگاه‌ مردمی آبان با هدف مستندسازی و حقوقی کردن سرکوب و کشتار مردم در آبان ۹۸ برای طرح در مراجع معتبر بین‌المللی و حقوق بشری برگزار شده است. برگزارکنندگان این دادگاه در مدت پنج‌روز تلاش داشتند به این سؤال پاسخ دهند که آیا در سرکوب آبان ۹۸ جمهوری اسلامی ایران و رهبران آن «مرتکب جرایم بین‌المللی» شده‌اند یا نه. در این دادگاه ۴۵ شاهد و کارشناس شهادت دادند و ۱۲۰ شهادت‌نامه کتبی به آن ارائه شد. 

نخستین دادگاه‌های بین‌المللی مردمی سال ۱۹۶۶ توسط برتراند راسل، ژان پل سارتر، و سیمون دوبوآر برگزار شد و هدف آن بررسی حمله آمریکا به ویتنام و حوادث ناشی از آن بود. آن دادگاه مردمی و «تریبونال»، پس از برگزاری به  «دادگاه راسل» یا «دادگاه استکهلم» شهرت یافت.