بنیادهای فریب در سینمای سراب

جوان ۳۴ ساله‌ای را در پُست‌های گوناگون می‌چرخانند و سرانجام مدیرعامل بنیادی مانند فارابی می‌کنند که ۳۸ سال قدمت دارد

سعید محمد در وسط تصویر دیده می‌شود-عکس از فرارو

در پی استقرار جمهوری اسلامی ایران، از همان آغاز موسسه‌های «شترگاوپلنگی» تاسیس شد که در عین دولتی و حکومتی بودن، می‌خواستند چهرهٔ غیرحکومتی و غیردولتی از خود نشان دهند. یکی از این نهادها «بنیاد سینمایی فارابی» است. این بنیاد در واقع توسط سینمادوستان مسلمانی ایجاد شد که در سال ۱۳۵۶ «باشگاه فارابی» را تاسیس کرده بودند تا به قول خودشان با سینمایی که به «فیلمفارسی» معروف شده بود، مقابله کنند. پس از انقلاب بهمن ۵۷ که سینما آتش‌زنندگان به قدرت رسیدند، به بهانه حذف «فیلمفارسی» و ایجاد سینمای متعهد و «فرهیخته»، «باشگاه» را «بنیاد» کردند و «بنیاد سینمایی فارابی» در زمانی که فخرالدین انوار وزیر ارشاد بود، توسط محمد بهشتی تاسیس شد.

نام فارابی از این جهت انتخاب شد که در خارج از ایران جزو نام‌های شناخته شده در بین اهل فن است و از فلاسفه مشایی بود، و چون معرف آثار ارسطو محسوب می‌شد، به او معلم ثانی هم می‌گفتند. نامی معتدل برای نشان دادن حکومتی اسلامی و معتدل!

در وبگاه رسمی این بنیاد (fcf.ir) درباره این بنیاد نوشته شده است: «در اساسنامه بنیاد سینمایی فارابی این مؤسسه چنین معرفی شده است: بنیاد سینمایی فارابی سازمانی است غیردولتی و غیرانتفاعی که تحت نظارت وزارت ارشاد اسلامی به عنوان یکی از بازوهای اجرایی سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های فرهنگی- هنری امور سینمایی کشور اداره می‌شود.» چگونه ممکن است نهادی که «تحت نظارت وزارت ارشاد اسلامی» اداره می‌شود و بودجه خود را از آن نهاد می‌گیرد «غیردولتی» باشد؟ در جمهوری اسلامی ایران حتی نهادهایی که صددرصد خصوصی هستند هم باز حکومتی و دولتی محسوب می‌شوند، زیرا یا صاحبان آن حکومتی‌اند یا به‌شدت زیر سلطه حکومت قرار دارند. با تغییر ذائقه حکومت، تمام این بنیادها هم تغییر ذائقه می‌دهند. و اکنون که مجلس و دولت و صدا و سیما همه یکدست در اختیار «رهبر» قرار گرفته است، «بنیاد فارابی» هم مانند بقیه ارکان نظام دچار تغییرهایی اساسی شده است.

چند روز پیش، محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت رئیسی، در تشریفاتی ظاهری، اعضای را به پیشنهاد محمد خزاعی، رئیس سازمان امور سینمایی کشور که یک نهاد حکومتی دیگر است، به مدت دو سال منصوب کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اعضای جدید هیئت امنای بنیاد سینمایی فارابی عبارتند از: مسعود میرکاظمی، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه؛ جواد اوجی، وزیر نفت؛ سعید محمد، مشاور رئیس جمهوری در امور مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی و دبیر شورای عالی مناطق آزاد؛ علی عسگری، معاون ستاد اجرایی فرمان امام؛ علیرضا مختارپور قهرودی، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور؛ میثم نیلی، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ حسن خجسته، معاون پیشین صدا و سیما؛ سیدمحسن مهاجرانی، معاون پیشین صدا و سیما و مشاور رئیس رسانه ملی؛ و محمد خزاعی.

همان‌طور که مشخص است، عده‌ای که همه‌جا این روزها نامشان شنیده می‌شود اینجا هم هستند: پاسداری مانند سعید محمد، که نامش در هنگام انتخابات ریاست جمهوری بر سر زبان‌ها افتاد و پس از رئیس جمهوری شدن ابراهیم رئیسی مشاور او و دبیر شورای عالی مناطق آزاد شد، یا جواد اوجی که وزیر نفت است و حتما در بنیاد فارابی آمده است تا سینمای ایران را بیشتر از آنچه هست، آلوده به نفت کند!

تنها نامی که سایه‌وار همه‌جا هست و هیچ‌جا نیست، سید محسن مهاجرانی است که از زمان محمد هاشمی در صدا و سیما بود و هنوز هم هست، و خانمش هم از کارمندان صدا و سیما بود که حتما تا حالا بازنشسته شده است. خانمش حجاب معمولی داشت و اصولا آدم مذهبی محسوب نمی‌شد. خود مهاجرانی هم نرم‌خو بود و ساعت‌های زیادی را در سازمان در اداره جلسه‌های متعدد می‌گذراند. این روند ظاهرا بعد از ۴۰ سال ادامه دارد و معلوم نیست وی چرا خودش را خرج نظامی می‌کند که سنخیتی با آن ندارد.

برای این که با ادبیات این روزهای جمهوری اسلامی ایران و نان به هم قرض دادن‌هایشان آشنا شوید، به سوتیتر این خبر که در خبرگزاری «خبرآنلاین» نوشته شده است توجه کنید:

«محمد خزاعی، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی کشور، بر اساس مصوبه هیئت امنای فارابی، طی حکمی سیدمهدی جوادی، تهیه‌کننده سینما و مدیر فرهنگی را به سمت مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی منصوب کرد.»

کار حکومتی که توسط واعظان می‌چرخد همین است که نهاد درست کنند و شغل‌ها را به هم پاس‌ دهند و جوان ۳۴ ساله‌ای را در پُست‌های گوناگون بچرخانند و سرانجام مدیرعامل بنیادی مانند فارابی کنند که ۳۸ سال قدمت دارد.

بنیاد فارابی فقط یک نام نیست. بودجه‌های دولتی بیشتر از طریق این نهاد بین تهیه‌کنندگان خودی تقسیم می‌شود. و از همه مهم‌تر، وارد و حمایت شدن در جشنواره‌های بزرگ جهانی نیز از این نهاد می‌گذرد، و حتی نشست‌های کمیته انتخاب فیلم برای اسکار نیز در همین نهاد صورت می‌گیرد.

بنیاد سینمایی فارابی ویترین خارجی سینمای جمهوری اسلامی ایران است. تا کنون تمام تلاش خود را کرده‌اند که این ویترین را شیک نگه دارند و از کارمندان و مدیرانی استفاده کنند که در خارج از کشور، در جشنواره‌های گوناگون به‌راحتی مشروب می‌خورند و در مهمانی‌های جنبی جشنواره‌ها حضور دارند و برای برنده شدن فیلم‌ها لابی می‌کنند. اکنون وقتی کسی را به شیوه‌ای رسوا رئیس جمهوری می‌کنند که پرونده جنایت علیه بشریت دارد، و او هیئت دولت چماقداری بر سر کار می‌آورد، و می‌بینید که طالبان هم در افغانستان به‌راحتی پس از بیست سال دوباره قدرت را در دست می‌گیرد، طبیعی است که این‌ها هم ویترین خود را عوض می‌کنند. چنین است که مشتی سینماآتش‌زن، می‌شوند گردانندگان سینمای کشور.

اکنون سپاه دیگر تمام نهادهای حکومتی را فتح کرده است، از صنعت و سیاست گرفته تا سینما و تلویزیون. هیولای جمهوری اسلامی ایران دایناسوروار آن قدر بزرگ شده است که هنگام انقراضش فرارسیده باشد. همچون قورباغه‌ای که این قدر خود را باد می‌کند تا بترکد.

بیشتر از فرهنگ و هنر