بنی‌صدرِ روزنامه‌نگار

دفاع از آزادی بیان، مطبوعات آزاد و حق حاکمیت ملت و انتقاد از تغییر در پیش‌نویس قانون اساسی و اضافه کردن اصل ولایت فقیه از جمله نکته‌های ثابت نوشته‌های بنی‌صدر بود

ابوالحسن بنی‌صدر از سال‌ ۵۷ تا اواسط سال۶۰، شخصیت مهم و اثرگذاری در سپهر سیاسی ایران بود - AFP

مرگ سیدابوالحسن بنی‌صدر وجوه گوناگون فعالیت‌های او را بار دیگر به حوزه عمومی فراخ‌تری کشانده است. او از سال‌ ۵۷ تا اواسط سال۶۰، شخصیت مهم و اثرگذاری در سپهر سیاسی ایران بود و پس از آن ایام نیز به دلیل نگاه انتقادی که به ساختار قدرت در ایران داشت و برخورداری از اطلاعاتی ویژه و منحصربه‌فرد، همه‌گاه به‌عنوان یکی از منتقدان شاخص چینش و نوع روابط در سطوح بالای قدرت حکومت جمهوری اسلامی ایران شناخته می‌شد. اطلاعات او در مقاطع مهمی چون دادگاه میکونوس صحنه را به زیان حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تغییر داد و در مقاطع دیگر نیز با افشاگری‌هایی که کرد، توانست بخشی از اطلاعات مهم پشت صحنه سال‌های حضورش به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور را به حوزه‌های عمومی بکشاند.

بخشی از فعالیت‌های آقای بنی‌صدر در حوزه رسانه و انتشار روزنامه بود. او چهره‌ای بحث‌برانگیز بود و سخنرانی‌ها و مناظراتی که در ابتدای انقلاب داشت و نیز انتشار چند کتاب او را در کانون توجه افکارعمومی قرار داد. همین فعالیت‌ها به او انگیزه‌ای بخشید که در قامت یک عضو اثرگذار شورای انقلاب عمل کند و به فکر مناصب بالاتر و مهم‌تر بیفتد. بنی‌صدر به‌فراست دریافته‌ بود که برای پیشبرد مقاصد سیاسی‌ خود نیازمند رسانه‌ای است که مستقیم زیر نظر خودش اداره شود و زمام و اختیار آن در دستان خودش باشد و با همین پیش‌فرض بود که «روزنامه انقلاب اسلامی» را تاسیس کرد.

انقلاب اسلامی و شروع انتشار در  سالمرگ دکتر شریعتی

نخستین شماره روزنامه انقلاب اسلامی ۲۹ خرداد ۱۳۵۸ منتشر شد و  پس از یک سال، در خرداد ۱۳۶۰، به‌ دستور آیت‌الله بهشتی و با حکم اسدالله لاجوردی توقیف شد. آخرین شماره این روزنامه (شماره ۵۵۷) در ‌تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۶۰ منتشر شد.

شروع کار روزنامه با دومین سالمرگ دکتر علی شریعتی هم‌زمان شد. روزنامه‌ای که با لوگویی زمخت و معمولی در گوشه سمت راست، بالای صفحه اول، و یک طرح‌واره کوچکی از آیت‌الله خمینی در سمت چپ، بدون هیچ عکسی در صفحه اول، منتشر شد. در سمت راست، سرمقاله‌ای به قلم آقای بنی‌صدر آمده است و در کنار آن، تیتر «متن کامل مقدمه و اصل پیش‌نویس قانون اساسی» جلب توجه می‌کند. همچنین خبری از دولت موقت و آقای بازرگان و مقاله‌ای هم‌زمان با دومین سال درگذشت دکتر علی شریعتی (۲۹ خرداد) از دیگر مطالب صفحه نخست‌اند؛ اگرچه مشخص نیست که چرا کنار عنوان دکتر شریعتی واژه شهادت به کار برده شده؛ در حالی که نشانه‌های زیادی وجود داشت که دکتر شریعتی به مرگ طبیعی درگذشته است.

پیش از روزنامه انقلاب اسلامی و در تاریخ ۹ خردادماه ۱۳۵۸، روزنامه جمهوری اسلامی به‌عنوان ارگان حزب جمهوری اسلامی منتشر شده بود. این دو روزنامه بعدها که بنی‌صدر ریاست‌جمهوری را عهده‌دار شد، عملا به رقیب یکدیگر تبدیل شدند.

در سرمقاله آقای بنی‌صدر هیچ‌ نشانه‌ای از نگاه حرفه‌ای به ایجاد یک رسانه و وظایف آن وجود ندارد؛ بلکه نشانه‌ها و تاکیدهای آن اشاره‌ای به این است که با یک رسانه حزبی با شعارهایی که در آن روزها و ماه‌ها در هر کوی و برزنی وجود داشت، روبه‌روییم. شاید تنها عنصری که در سرمقاله‌ آقای بنی‌صدر ارزش رسانه‌ای داشت، همانا تاکیدش بر مقابله با سانسور و مجال دادن به  آزادی بیان عقیده باشد: «عقیده نباید حصار گردد و به بهانه آن به روی استعدادهای بزرگ زمان به برمی‌نشیند. درها بسته گردند. این روزنامه باید مبارزه با سانسور را وظیفه اصلی خویش می‌شمرد و خود را برای انجام این وظیفه بزرگ آماده می‌کرد.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در همین سرمقاله او به تلویح خبر می‌دهد که پیش از این، جلسات و بحث‌هایی برای آماده‌سازی این شماره‌ها و تعیین خط‌‌مشی‌های آن درگرفته و ماحصل آن مباحث رسانه‌ای شده که ۲۹ خرداد ۵۸ نخستین شماره آن منتشر شده است.

چند شماره بعد -شماره ششم که ۴ تیرماه ۵۸ منتشر شد- آقای بنی‌صدر با انتخاب تیتر «روزنامه برای کیست؟» سعی کرد به برخی انتقادها و پیشنهاد‌هایی که در پنج شماره گذشته به روزنامه و فرم و محتوای آن وارد شده بود،‌ واکنش نشان دهد. از قرار یکی از انتقادها زبان مغلق و پیچیده روزنامه بوده که به نظر می‌رسد بیشتر به خود نوشته‌های آقای بنی‌صدر مرتبط باشد؛ چرا که او نثری روان نداشت و سرمقاله‌هایش، حداقل برای خوانندگان عادی روزنامه، اندکی ثقیل بود.‌ آقای بنی‌صدر از قول کارگر به گفته خود «عزیزی» می‌نویسد: «از زبان روزنامه سر درنمی‌آورد، روزنامه تیتر و عکس ندارد و…» و در ادامه با اشاره به اختصاص دو صفحه به کارگران و صفحه‌ای به روشنفکران، پاسخ می‌دهد: «وقتی ذهن عادت کرد به تصویر و تیتر، به‌تدریج ساده‌بین می‌شود و به‌آسانی فریب می‌پذیرد. قدرتمندان شرق و غرب مدت‌ها است فهمیده‌اند مردم را نباید گذاشت فکر کنند. باید با یک رشته تصویر و تیتر و فکر مردم را شکل داد.»

البته آقای بنی‌صدر در شماره‌های بعدی، به وادی‌های دیگری هم سرمی‌کشد و سرمقاله‌هایش موضوع‌های مختلفی از جمله مباحث سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دانشگاهی را تحلیل می‌کند. برای نمونه، در شماره دوم از نکته‌هایی تازه خبر می‌دهد. درباره پیش‌نویس قانون اساسی و اینکه «امام در چند مورد اصلاحات جزئی را ضرور دانسته است و این اصلاحات جزئی که در اجتماع دیروز عده‌ای از تهیه‌کنندگان قانون اساسی با امام (خمینی) مورد گفت‌وگو قرار گرفت، تغییری در قانون اساسی به وجود نمی‌آورد». (شماره ۲- ۳۰ خرداد ۵۸)

بعدها آقای بنی‌صدر از مدافعان سرسخت همین پیش‌نویس و از مخالفان اضافه شدن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی شد و در مجلس خبرگان قانون اساسی نیز در این زمینه سخنرانی کرد. او در سرمقاله اول شهریور، با عنوان «تناقض‌ها» (هم‌زمان با طرح پیش‌نویس قانون اساسی در مجلس خبرگان) به اصل حاکمیت مردم در قانون اساسی اشاره کرد. هنگام خلع‌ید از ریاست‌جمهوری، تاکید بر این نکته مستمسک یکی از شعارهای نمایندگان مخالف او شد که در جلسه خرداد ماه سال ۶۰، در فضای مجلس فریاد مرگ بر ضد ولایت فقیه سردادند.

تنوع موضوعی در سرمقاله‌ها

نگاهی به سرمقاله‌های آقای بنی‌صدر نشان می‌دهد که او به مسائل مختلفی می‌پرداخت؛ اما مسائل اقتصادی و به‌خصوص مباحث سیاسی روز و اتفاقات ریز و درشت اوایل انقلاب در نوشته‌های او غلظت بیشتری داشتند. برای نمونه، در ۹ تیرماه، یادداشت «قیمت‌های چرا بالا می‌روند؟»، ۱۰ تیر، «فلج اقتصادی»، ۱۱ تیر، «کسر بودجه» و ۱۲ تیر، «مقدمه سازمان برنامه بر بودجه» را نوشت و سپس برای بیش از یک ماه، تمرکز آقای بنی‌صدر بر تحولات  سیاسی بود که بروز آن را در یادداشت‌ها و سرمقاله‌های تیر و مردادماه می‌توان دید.

وجه مهم و برجسته یادداشت‌های آقای بنی‌صدر تاکید بر آزادی بیان و عقیده و بحث آزاد بود و در این یادداشت‌ها به‌شدت به گروه‌هایی که به افراد و گروه‌های دیگر حمله می‌کردند و خشونت فیزیکی به خرج می‌دادند، می‌تاخت. تیغ تند حمله او گروه‌هایی را نشانه گرفته بود که تحت نام دفاع از انقلاب و اسلام، به گروه‌های غیراسلامی و چپ حمله و شبانه پوسترهای آن‌ها را پاره می‌کردند و… .

سرمقاله ۲۵ مرداد با تیتر «چماق‌به‌دستان» نیز به شکل آشکارتری از آن‌ها انتقاد می‌کرد. در این سرمقاله، او با اشاره به اینکه ابتکار عمل در حادثه‌آفرینی‌ها با نیروهای چپی است، به طرف مقابل این بحران هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «این طرف دیگر چماق‌به‌دستان سخت «دلباخته اسلام»اند!! از اینکه این گروه با نظم عمل می‌کنند و هر بار به‌موقع و با تجهیزات در محل حاضرند،‌ معلوم می‌شود که افراد پراکنده‌ای نیستند که از گوشه و کنار شهر جمع آیند. چه کسانی این‌ها را رهبری می‌کنند؟ تا به حال هیچ حزب و گروه اسلامی آن‌ها را از خود ندانسته است و همه هم عمل آن‌ها را تقبیح کرده‌اند. با وجود این، آزادانه در حادثه‌آفرینی حاضر و عامل‌اند!!»

در دفاع از روزنامه آیندگان

از جمله سرمقاله‌های مهمی که بنی‌صدر نوشت، سرمقاله روز ۲۰ مرداد بود. این سرمقاله به توقیف روزنامه‌ آیندگان از سوی دادستانی مرتبط بود که آقای بنی‌صدر در آن، ضمن اعتراض به حکم دادستانی دلایل متقن برای چنین توقیفی را خواستار شد: «هیئت تحریری فعلی را نمی‌توان به جرم وابستگی داریوش همایون به ساواک و اسرائیل توقیف کرد و مانع انتشار روزنامه شد. اگر دعوی این است که مسئولان فعلی هنوز اسباب دست داریوش همایون هستند واین امر بر دادستانی مسلم است، چرا دلایل واضح و قطعی خود را با مردم در میان نمی‌گذارند؟ و اگر اسناد دلایل قابل انتشار نیستند، زیرا بیم تبانی می‌رود، باز چرا دادستانی از وجود مسلم این اسناد و دلایل و علت‌های عدم انتشار آن حرف نمی‌زند و به جامعه اطمینان نمی‌دهد که این اسناد و دلایل وجود دارند و به‌موقع خود به اطلاع افکار عمومی خواهند رسید؟»

شاید اطلاق عنوان روزنامه‌نگار به آقای بنی‌صدر به شکل حرفه‌ای و به معنای مصطلح آن، چندان مصداقی نداشته باشد،‌ اما نگاهی به سرمقاله‌ها و دغدغه‌هایی که او در این ایام و بعدها پس از خروج از ایران، در تبعید، در نشریه و سایت انقلاب اسلامی منتشر کرد،‌ نشان می‌دهد که او دغدغه‌هایی مشابه دغدغه‌های روزنامه‌نگاران را در ذهن و ضمیر داشت.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه