روزی روزگاری در ایران اشغالی

نگاهی به مجموعهٔ تلویزیونی «خاتون»: بی‌شک اثری که در انحصار و در سانسور با کلاه‌گیس‌های مصنوعی و روابط مصنوعی‌تر ساخته می‌شود نمی‌تواند اثری بی‌ایراد یا حتی کم‌ایراد باشد

این درام عاشقانه تاریخی، به دلیل شخصیت‌پردازی درست آن، به بازیگران سرشناس امکان بروز حداکثر توان بازیگری خود را داده است- عکس از تارنمای پایگاه خبری سینما سینما

هر مجموعه تلویزیونی پرمخاطب، یعنی مجموعه‌ای تلویزیونی که بتواند مخاطب زیادی را جذب کند، باید همان قسمت اول و دوم قُلاب را بیندازد، وگرنه دیگر کاری از آن ساخته نیست. بارها اتفاق افتاده است که سازندگان مجموعه‌های تلویزیونی، که به مجموعه‌های نود قسمتی معروف شده‌اند، ناموفق و بی‌مخاطب از کار درآمده‌اند و دست‌اندرکاران آن مجموعه‌ها تلاش کرده‌اند با آوردن بازیگر سرشناس جدید یا تغییر دادن خط داستانی، مردم را علاقه‌مند کنند، اما مردم علاقه‌مند نشده‌اند. از سوی دیگر، اگر مجموعه‌ای پرمخاطب شود و تعداد زیادی را به پای تلویزیون، یا این روزها به کامپیوتر بکشاند، اما پایان‌بندی بدی داشته باشد، خاطره تلخی را در حافظه جمعی جاسازی می‌کند.

این روزها مجموعه‌های زیادی در شبکهٔ نمایش خانگی در حال پخش است که اکثرا ناموفق‌اند، یعنی نتوانسته‌اند ببیندگان زیادی جذب کنند. این مجموعه‌ها، با این که بازیگران سرشناسی در آن‌ها بازی می‌کنند، اما به دلیل نداشتن خط داستانی قوی و کارگردانی شاخص، حضور بازیگران سرشناس و گاه برجسته هم نتوانسته است برای آنان کاری انجام دهد و بی‌مخاطب مانده‌اند، و احتمالا به‌زودی حذف خواهند شد یا در حاشیه به حیات خود ادامه خواهند داد.

در این میان، مجموعه «خاتون» در شبکه نمایش خانگی، که با عنوان انگلیسی Once Upon a Time in Iran به معنای «روزی روزگاری در ایران» در حال پخش است، استثنا است. این مجموعه که به کارگردانی کارگردان نسبتا جوان سینما و تلویزیون ایران، تینا پاکروان، ساخته شده است، از همان قسمت اول نشان داد از پسِ کار برمی‌آید و مجموعه موفقی می‌شود. این درام عاشقانه تاریخی، به دلیل شخصیت‌پردازی درست آن، به بازیگران سرشناس امکان بروز حداکثر توان بازیگری خود را داده است. شاید بتوان گفت که تا کنون بازی نگار جواهریان، اشکان خطیبی، و بابک حمیدیان، که در نظر اول مثلث عشقی اصلی را تشکیل می‌دهند، بهترین کار بازیگری آن‌ها باشد. ستاره پسیانی، شبنم مقدمی، و عاطفه رضوی نیز تا اینجا خوش درخشیده‌اند. و هنوز بازیگران دیگری هم در راه هستند که احتمالا در همین چارچوب بازی‌های خوبی از آن‌ها خواهیم دید. حضور زنان قوی یکی دیگر از مشخصات خوب این مجموعه است، و اگر زنی مانند تینا پاکروان که از نوجوانی و جوانی در سمت‌های مختلف کار هنری انجام داده است، نتواند نقش زنان قوی را بنویسد و بسازد، چه کسی باید این کار را بکند؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اگر متنی ضعیف باشد، هیچ کارگردان یا بازیگری نمی‌تواند از آن اثری قابل‌توجه و تامل بسازد. و برعکس، اگر متنی قوی باشد، کارگردان و بازیگر باید بسیار ناشی باشند تا نتوانند آن را خوب از آب درآورند. فیلم‌نامه «خاتون» که نوشته خود خانم تینا پاکروان است، فیلم‌نامه‌‌ای قوی برای مجموعه نمایش تلویزیونی محسوب می‌شود، و توانسته است شخصیت‌پردازی درستی ارائه دهد. کمیسر رجب‌اف (بابک حمیدیان)، شخصیت قوی و سرسختی است که برای عشقش حاضر است تا پای جان ایثار کند، اما در مقابل، سرگرد شیرزاد ملک (اشکان خطیبی)، هرچند عشقی بالقوه و رمانتیک به خاتون بختیاری (نگار جواهریان) دارد، اما از درون تهی است و نمی‌تواند به عشق خود پایبند بماند. شیرزاد باهوش است و بالقوه کارایی زیادی دارد، اما جُبن درونی موجب می‌شود توان عمل نداشته باشد. همان جُبنی که منجر می‌شود پارچه سرخ روی خانه‌اش بیندازد تا ارتش سرخ آن را بمباران نکند. در مقابل، کمیسر رجب‌اف، هوش متوسطی دارد، اما این هوش متوسط وقتی با دلیری بسیار ترکیب می‌شود، از او هیولایی می‌سازد که هر کاری بخواهد می‌تواند بکند. اما کمیسر حریف و آنتاگونیست است و سانسور اجازه نمی‌دهد «حریف» یکی از راس‌های مثلث عشقی باشد. هرچند اساسا مثلث عشقی حول یک زن ممنوع است، اما این که یکی از آنان آنتاگونیست باشد، دیگر ممنوع‌ترین است. به هر حال، راس دیگری لازم است که احتمالا همان چهره جدیدی است که در پایان قسمت هفتم ظهور کرد. باید دید رضا فخار (میرسعید مولویان)، از پسِ این نقش پیچیده در کنار بازیگرانی که همه خوب بازی کردند، برمی‌آید یا خیر.

اکنون که صحبت از بازیگری شد، بد نیست بگویم که بازیگری مهدی قربانی در نقش فرهاد، گماشته‌ای که به فرمانده خود، شیرزاد ملک، خیانت می‌کند و خاتون را فراری می‌دهد، و احتمال جان خود را بر سر این کار می‌گذارد، بسیار دیدنی است. مهدی قربانی «در ابد و یک روز» (سعید روستایی) در نقش نوید ماندگار شد و در فرهاد «خاتون» جانی دوباره گرفت.

این که از «خاتون» تعریف می‌کنیم به این معنا نیست که هیچ ایراد و اشکالی به آن وارد نیست. بی‌شک اثری که در انحصار و در سانسور با کلاه‌گیس‌های مصنوعی و روابط مصنوعی‌تر ساخته می‌شود، نمی‌تواند اثری بی‌ایراد یا حتی کم‌ایراد باشد، به‌ویژه وقتی که قرار باشد این اثر تاریخ مشخصی را روایت کند، آن هم با زنانی قوی که بدون «مردانشان» می‌توانند زندگی کنند و به مبارزه روی بیاورند. بی‌شک وقتی بساط جمهوری اسلامی ایران جمع شود، زنان بسیاری در ایران هستند که شکوفا خواهند شد. امیدوارم خانم تینا پاکروان مجبور نشود باج بدهد و فیلم‌های بی‌ارزش حکومتی بسازد. و امیدوارم ساترا و تلویزیون دست از این سریال بردارند و بگذارند کاری قابل قبول در این سیاه‌بازار فیلم و سینما ساخته شود، و شاید تکانی به بازار ورشکسته فیلم و سینما بدهد.

نکات زیادی را در مورد این مجموعه نمایش خانگی می‌توان بیان کرد که یکی از آن‌ها موضوع تاریخی آن است. هرچند زمان و مکان ابزاری برای بیان درام هستند، اما وقتی که از وقایع تاریخی واقعی حرف می‌زنیم، نمی‌توانیم آن را تحریف کنیم؛ کاری که به وفور در فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی صورت می‌گیرد و فیلم‌ها را بی‌ارزش می‌کند. برای بررسی درستیِ نقل وقایع تاریخی شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط نیروهای بریتانیا و شوروی، بی‌شک باید مطالعه تاریخی دقیقی داشت که در تخصص این قلم و در حوصله این جُستار نیست، و تاریخ‌دانان بی‌طرف و بی‌غرض باید نظر دهند.

بیشتر از فرهنگ و هنر