حکومت پست‌مدرن طالبان

از نگاه پست‌مدرنیست‌ها حق و حقیقتی در نزاع میان طالبان و مخالفان آن‌ها وجود ندارد، چون حقیقتی وجود ندارد

پست‌مدرن‌ها که حتی در شریعت شری نمی‌بینند؛ تمدن غربی را شر می‌دانند و مخاطرات امنیتی علیه این تمدن را جدی نمی‌گیرند - Aamir QURESHI / AFP

پست‌مدرنیست‌های آمریکا و اروپا در دوران اشغال و تحکیم قدرت طالبان در مخالفت با سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی نظام‌های اسلام‌گرا کلامی بر زبان نراندند. این رژیم همانند داعش و جمهوری اسلامی ایران، زن‌ستیز، انسان هراس، سرکوبگر مخالفان خود و فرقه‌گرا است و طبعا انتظار می‌رود کسانی که در جوامع آزاد زندگی می‌کنند و در مورد همه امور عالم حرف می‌زنند، با این رژیم‌ها و سیاست‌های آن‌ها مخالف باشند و این مخالفت را با صدای بلند ابراز کنند؛ اما سکوتی کرکننده در این زمینه به چشم می‌خورد. چرا؟

در این زمینه، سه پرسش وجود دارد: آیا ائتلاف سیاسی اسلام‌گرایان و چپ‌ها در آمریکا و اروپا چنین سکوتی را باعث شده است؟ مخالفت با مداخله‌جویی نظامی چطور؟ آیا سیاست‌های مشترک پست‌مدرنیست‌ها و اسلام‌گرایان زمینه و علت این سکوت است؟

از آنجا که مخالفت با آنچه طالبان و جمهوری اسلامی ایران می‌کنند، به هیچ وجه با گسترش‌‌طلبی نسبتی ندارد، نمی‌توان سکوت در برابر جنایات و سرکوب‌های طالبان و جمهوری اسلامی ایران را، بالاخص علیه زنان، همجنسگرایان و باورمندان به سایر ادیان را به حساب صلح‌طلبی و مخالفت با دولت‌سازی از مجرای مداخله نظامی گذاشت. همچنین، در اینکه رسانه‌‌ها و دانشگاهیان غربی اکثرا با دموکرات‌هایند و نمی‌خواهند دولت بایدن بد جلوه داده شود یا اسلام‌گرایانِ متحد خود را از دست بدهند، شکی نیست؛ اما این ائتلاف سیاسی موقتی و سکوت در برابر رفتارهای اسلام‌گرایان یا دولت‌های کمونیستی (چین و کوبا) درازمدت است. از این رو تنها پرسش سوم را در این نوشته بررسی می‌کنم. در این نوشته برای پرهیز از اختلاف‌ها در مورد اینکه پست‌مدرنیسم چیست، مبانی آن را از بریتانیکا نقل کرده‌ام زیرا جایی ندیده‌ام طرفداران این فلسفه این گزارش را رد یا نفی کرده باشند.

فضای امن

از خواسته‌‌های پست‌مدرنیست‌ها در دانشگاه‌‌های آمریکا ایجاد فضاهای کاملا زنانه یا فضاهای اختصاصی برای افرادی با رنگ پوست خاص است تا در آن فضاها از زیر سنگینی نگاه دیگران رهایی یابند و تنها با افراد قبیله خود که احساس یکی بودن دارند، اختلاط کنند. جمهوری اسلامی ایران با جداسازی زنان و مردان در همه محیط‌های عمومی و حتی مدارس ابتدایی، از پیشتازان این نگاه پست‌مدرن به روابط اجتماعی بود. طالبان نیز پس از استقرار اعلام کرده‌اند که میان دختران و پسران در دانشگاه‌‌ها و میان استاد مرد و دانشجویان دختر پرده خواهند کشید تا دختران احساس کنند در فضای امنی درس می‌خوانند.

فرقه‌گرایی علیه انسان‌گرایی

پست‌مدرنیسم هیچ‌گاه مشکلی با فرقه‌گرایی و قبیله‌گرایی نداشته است؛ چون انسان به‌ما‌هو انسان را با حقوق و آزادی‌های طبیعی (مفاهیمی متعلق به عصر روشنگری) به رسمیت نمی‌شناسد. برابری حقوقی همه انسانٰ‌ها در برابر قانون و مطلق بودن خیر و شر از باورهای بنیادین مدرنیسم است که در پست‌مدرنیسم به علت نسبیت حقیقت و اخلاق، فراموش می‌شود. از این رو پست‌مدرنیسم نمی‌تواند طالبان را محکوم کند چون آن‌ها ارزش‌های دیگری دارند. هرگونه ارزش‌های بنیادین جهان‌شمول از جمله ارزش سخت‌کوشی، شایسته‌سالاری، عینیت‌گرایی یا سیاست‌گذاری بر اساس علم و عقل از منظر پست‌مدرنیست‌ها بر استعمار و سلطه‌طلبی غربیان مبتنی بوده است. پست‌مدرن‌ها که حتی در شریعت شری نمی‌بینند؛ تمدن غربی را شر می‌دانند و مخاطرات امنیتی علیه این تمدن را جدی نمی‌گیرند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نفی علم به‌عنوان عامل پیشرفت

پست‌مدرنیست‌ها همانند اسلام‌گرایان با فناوری به‌عنوان ابزار سلطه مشکلی ندارند و از آن برای بسط قدرت خود بهره می‌گیرند: اما علم و فناوری را عامل پیشرفت بشر نمی‌دانند. از همین رو انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران (برای ایدئولوژیک کردن علم، فلسفه و هنر و ادبیات) یا اقدام‌های اخیر طالبان برای تطبیق دانش با شریعت، برای پست‌مدرنیست‌ها موضوع‌های حادی نیستند. به همین علت آن دانشگاهیان غربی که مسحور فلسفه پست‌مدرن و فعالیت‌گرایند (حتی انجمن‌هایی که در حوزه خاورمیانه یا علوم انسانی و اجتماعی فعال‌اند) حتی یک بیانیه یا نامه در محکومیت اقدام‌های طالبان در محیط‌های علمی صادر نکرده‌اند.

پست‌مدرنیست‌ها پیروی از علم و فناوری را ماهیتا مخرب می‌دانند و از همین رو اسلامی کردن علوم آن‌ها را نگران نمی‌کند. وقتی طالبان و اسلام‌گرایان شیعه بدبینی خود به علم و فناوری را بیان می‌کنند، زبان حال پست‌مدرنیست‌ها آن است که «جانا سخن از زبان ما می‌گویی». بدین ترتیب، وقتی چپ‌های پست‌مدرنیست حزب خود را «حزب علم» می‌خوانند، باید در سیاست‌های آن‌ها شک کرد.

زنان در دنیا حقوق همگانی ندارند

پست‌مدرنیست‌های غربی به حقوق همگانی زنان در سراسر عالم باور ندارند. آن‌ها هیچ‌گاه با حجاب اجباری یا قوانین زن‌ستیزانه شریعت در حوزه حضانت و ارث و شهادت و ازدواج و طلاق مخالفت نکرده‌اند، چون در چارچوب پست‌مدرنیسم باید به ارزش‌ها و هنجارهای دیگر جوامع- حتی وحشیانه- احترام گذاشت. پست‌مدرنیست‌ها حجاب را جزو سنت‌های جوامع مسلمان می‌دانند و اجبار آن از سوی حکومت را نیز سرکوب زنان نمی‌دانند. مشکل آن‌ها این است که تحولات جوامع مسلمان، قرائت‌های متفاوت از دین در این جوامع، باور نداشتن درصدی از زنان متولد شده در خانواده‌‌های مسلمان به شریعت و تسخیر قاهرانه دولت توسط طالبان یا اسلام‌گرایان شیعه در ایران را نادیده می‌گیرند و این نادیده گرفتن بدان جا می‌انجامد که قدرت و مشروعیت یکی دانسته می‌شود.

هویت امری ذهنی است

ذهنیت گرایی از مبانی پست‌مدرنیسم است. از همین رو در بحث هویت جنسی به جای علائم و نشانه‌‌های جسمانی، به احساس و ذهنیت اولویت داده می‌شود. فردی می‌تواند آلت تناسلی مردانه داشته باشد، اما اگر در ذهنش خود را زن تلقی کند، پست‌مدرنیست‌ها وی را زن تلقی می‌کنند و معتقدند جامعه باید با آن‌ها چون یک زن رفتار کند. طالبان و جمهوری اسلامی ایران دقیقا چنین تصوری از هویت دارند. آن‌ها معتقدند که هویت همجنسگرایی ذهنی است و چون ذهنی است، با آموزش و تلقین یا عمل جراحی می‌توان همجنسگرایان را تغییر داد. آن‌ها همجنسگرایی را تنها یک امر ذهنی و قابل تغییر می‌دانند. از همین رو است که این رژیم‌ها همجنسگرایی را به رسمیت نمی‌شناسند و همجنسگرایان را در صورت رابطه جنسی (که لواط و مساحقه نامیده می‌شود) به انحا‌ء مختلف می‌کشند.

پست‌مدرنیست‌ها نمی‌دانند یا متوجه نیستند که مبانی آن‌ها در ذهنی تصور کردن هویت تا چه حد با اسلام‌گرایان سنی و شیعه نزدیکی دارد و از همین رو است که حرکت اجتماعی قدرتمندی علیه اسلام‌گرایی در میان گروه‌‌های چپ که بسیاری از آن‌ها پست‌مدرن‌اند، دیده نمی‌شود. اما این مبنا با مخالفت آن‌ها با درمان همجنسگرایی برخی دینداران در گذشته همخوانی ندارد.

بدگمانی به عقل

مبنای دیگر پست‌مدرنیسم بدگمانی به عقل است. عقل و منطق برای پست‌مدرنیست‌ها برساخته‌‌های مفهومی انسان‌ها و جوامع‌اند. در مقابل، مدرنیسم بالاخص در تعیین سیاست‌های اجتماعی و اداره جامعه، عقلانیت را به جای تقدس‌گرایی و کیش شخصیت و سنت‌باوری و آیین مداری می‌گذارد. بدین ترتیب، همه اعمال ضدعقلانی یا غیرعقلانی اسلام‌گرایان شیعه و سنی، حداقل به‌عنوان بدیل سیاست‌های موجود در جوامع غربی، در دنیای ذهنی نسبیت‌گرایان جایی دارند. از نگاه یک نسبیت‌گرا، ختنه زنان یا کشتار دختران از سر غیرت یا محرومیت آن‌ها از تحصیل و کار در بیرون خانه، گرچه از منظر اکثریت غربیان غیرعقلانی و غیرانسانی است، اما سنت‌هایی است که «لابد» برای جوامع دیگر وجهه‌ای داشته‌اند که قرن‌ها ادامه یافته‌اند.

پست‌مدرنیست‌ها حتی اگر این امور را قبول نداشته باشند، در مورد این امور در جوامع دیگر از اظهارنظر خودداری می‌کنند و در مواردی گزارش هم نمی‌دهند. نوبت به ارزش‌های پست‌مدرنیسم که می‌رسد، پست‌مدرنیست‌ها جهان‌گرایند. اما وقتی نوبت به محکومیت نقض حقوق زنان می‌رسد، از جهان‌گرایی فاصله می‌گیرند.

نفی واقع‌گرایی

پست‌مدرنیست‌ها به دلیل نفی و رد مبانی مدرنیسم بسیاری از اصول و مبانی انسانی و اخلاقی و برابری‌خواهانه مدرنیسم (مثل برابری حقوقی و نه عدالت اجتماعی که ارزشی سوسیالیستی است) را نفی می‌کنند. یکی از این امور، واقع‌گرایی است. پست‌مدرنیست‌ها آنچنان در دنیای گفتمان‌سازی و روایات غرق‌اند که دیگر اثری از «واقعیت» و گزارش عینی واقعیت باقی نمی‌ماند.

از نظر آن‌ها آنچه به‌عنوان واقعیات (مثل نهادها، ساختارها، و عرف‌ها و آیین‌ها) عرضه می‌شود، «برساخته‌‌های مفهومی»، «محصول بازی‌های زبانی» و «امور جاری در میان عرف اهل علم» است. از همین رو، تاریخ نیز برای آن‌ها یک علم که واقعیت‌ها را گزارش می‌دهد نیست، بلکه ابزاری برای دستکاری افکار عمومی و آیین‌سازی است. به همین علت می‌توان تاریخ تاسیس کشور ایالات متحده را از ۱۷۷۶ (به‌عنوان یک واقعیت) به ۱۶۱۹ (زمانی که اولین گروه برده‌‌ها به قاره آمریکا وارد شدند و کشوری به نام ایالات متحده وجود نداشت) به عقب راند تا این کشور را نژاد‌پرست معرفی کرد.

به همین علت است که واقعیاتی مثل سر بریدن توسط طالبان ۲۰۲۱ یا کشتن یک کمدین یا خواننده یا سنگسار یک خلبان افغان یا کشتن بیش از ۲۰ افسر افغان بعد از تسلیم به این گروه در رسانه‌‌هایی که تحت تاثیر این فلسفه‌اند، گزارش نمی‌شوند. چون این واقعیات در روایات یا گفتمان‌هایی که آن‌ها می‌خواهند شکل دهند (اینکه طالبان متحول شده) جایی ندارند. اگر از طالبان در مورد این اعمال سوال کنید، آن‌ها را به تبلیغات دشمنان خود نسبت می‌دهند؛ گویی واقعیتی وجود ندارد.

پست‌مدرنیسم بهترین توجیهات را برای بازی با واقعیت‌هایی که روایت یا گفتمان موردنظر را برمی‌سازند، به دست می‌دهد. البته اگر برخی واقعیات یا واقعیت‌های برساخته شده برای روایت موردنظر (مثل اینکه طرفداران ترامپ نژادپرست‌اند) کار کند، گزارش آن‌ها به‌عنوان واقعیات یا واقعیت‌سنجی مشکلی ندارد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه