برنامه انتقال آب از خلیج فارس به تهران؛ ایران‌رود پرهیزنه و پرخطر

منتقدان، انتقال آب خلیج فارس به تهران را طرحی غیراقتصادی و تهدیدکننده محیط‌زیست می‌دانند

تصویر بخشی از خط انتقال آب بین حوزه ای- عکس خبرگزاری تسنیم 

در حالی که بحران آب تهران به اوج خود رسیده است، مطرح شدن دوباره طرح انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران، به‌ویژه پایتخت، موج تازه‌ای از واکنش‌ها را در میان فعالان محیط زیست و کارشناسان اقتصادی برانگیخته است. این طرح بار دیگر به‌عنوان یکی از گزینه‌های تامین آب پایدار برای تهران معرفی شده، در حالی که متخصصان به دلیل هزینه‌های سنگین، تبعات اقلیمی و پیچیدگی‌های فنی بارها از این طرح انتقاد کرده‌اند.

حتی عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو، نیز روز شنبه ۲۴ آبان اذعان کرد که اجرای چنین پروژه‌ای «به هیچ عنوان مقرون‌به‌صرفه نیست»، با این حال تاکید کرد که به‌دلیل شرایط «حیاتی» آب در تهران، «همه روش‌های ممکن»، البته مشروط به اقتصادی بودن، باید بررسی شود.

وزیر نیرو به برنامه‌های گسترده این وزارتخانه برای توسعه آب‌شیرین‌کن‌های بزرگ در چابهار، بندرعباس و استان خوزستان اشاره کرده و گفت اگر منابع مناطق جنوبی به کمک آب‌شیرین‌کن‌ها تامین شوند، آب موجود در مناطق بالادست می‌تواند برای جبران کمبود آب پایتخت به کار گرفته شود.

این اظهارات باعث شد موضوع انتقال آب خلیج فارس دوباره در صدر بحث‌های فنی و محیط زیستی قرار گیرد؛ طرحی که نخستین‌بار با عنوان «ایران‌رود» مطرح شد و قرار بود آب خلیج فارس را از طریق یک آبراه مصنوعی به دریای خزر برساند. طرحی که بسیاری از متخصصان از همان ابتدا آن را نشدنی، پرهزینه و فاقد پشتوانه علمی می‌دانستند.

 

بحران‌های زیست‌محیطی؛ از فرایند شیرین‌سازی تا تهدید زیست‌بوم

منتقدان، انتقال آب خلیج فارس به تهران را طرحی غیراقتصادی و تهدیدکننده محیط‌زیست می‌دانند. گزارش‌های کارشناسی نشان می‌دهد این پروژه نیازمند احداث مجموعه‌ای گسترده از تاسیسات نمک‌زدایی، خطوط لوله طولانی، ایستگاه‌های پمپاژ عظیم و زیرساخت‌های انتقال است؛ شبکه‌ای که هزینه‌های چند ده میلیارد دلاری و مصرف انرژی بسیار بالا را به کشور تحمیل خواهد کرد.

محمد درویش، کنشگر محیط زیست، در سال ۱۴۰۱ هشدار داده بود که چنین طرح‌هایی به دلیل وابستگی بسیار به نیروگاه‌های حرارتی، انتشار گازهای گلخانه‌ای را افزایش می‌دهند. او گفته بود فرایند انرژی‌بر شیرین‌سازی آب سرعت «جهان‌گرمایی» را در ایران افزایش می‌دهد و عملا با هدف سازگاری اقلیمی در تضاد قرار می‌گیرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

درویش همچنین درمورد تخلیه «آب خاکستری» در خلیج فارس هشدار داده بود؛ پساب بسیار شور و پراملاحی که از تاسیسات شیرین‌سازی باقی می‌ماند و با ورود مستقیم به آب‌های جنوبی کشور زیست‌پذیری این حوضه حساس را کاهش می‌دهد.

مسیر پیشنهادی انتقال آب که از مراتع، رویشگاه‌های جنگلی، پهنه‌های طبیعی و زیستگاه‌های حساس عبور می‌کند نیز چالش دیگری است که فعالان محیط زیست به آن اشاره می‌کنند. عبور خط انتقال از چنین مناطقی خطر گسست زیست‌محیطی، نابودی زیستگاه‌های جانوری و کاهش تنوع زیستی را افزایش می‌دهد.

در کنار ملاحظات زیست‌محیطی، مسئله هزینه تمام‌شده آب نیز محل انتقاد جدی است. رئیس هیئت‌مدیره فدراسیون صنعت آب ایران اعلام کرده است: «هر ۴۰۰ کیلومتر انتقال آب، به‌ازای هر مترمکعب یک دلار هزینه دارد و فاصله تهران تا دریای عمان حدود ۱۴۰۰ کیلومتر است. وقتی هر مترمکعب آب با نرخ ۵ تا ۶ دلار به تهران می‌رسد، چگونه می‌توان آن را با متری ۵ دلار به شهروند تهرانی فروخت؟»

این محاسبات نشان می‌دهد هرچند تهران با بحران شدید آب مواجه است، اما انتقال آب از خلیج فارس راه‌حلی «بسیار پرهزینه» و فاقد توجیه اقتصادی است.

 

آزمون‌های شکست‌خورده؛ انتقال آب و زخم‌های قدیمی سرزمین

نگاهی به سابقه طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای در ایران نشان می‌دهد بسیاری از این پروژه‌ها نه‌تنها بحران آب را حل نکرده‌اند، که خود به منشا بحران‌های تازه‌ای بدل شده‌اند. نمونه‌های شناخته‌شده‌ای مانند انتقال آب خزر به سمنان، پروژه‌های انتقال آب زاینده‌رود به یزد و اصفهان و طرح انتقال آب دز به قم (پروژه قمرود)، همگی با انتقادات گسترده زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی مواجه بوده‌اند.

مطالعات دانشگاهی تاکید دارند که اجرای چنین طرح‌هایی، ظرفیت زیست‌محیطی سرزمین را تغییر داده، سرشاخه‌های حیاتی رودخانه‌ها را تحت فشار قرار داده و ساختار طبیعی حوضه‌های آبخیز را دچار اختلال کرده است. پروژه قمرود یکی از بارزترین این نمونه‌ها است. کارشناسان نتیجه اجرای این طرح را کاهش شدید و حتی قطع کامل آب کشاورزی ۱۶ روستا و افت یا خشک شدن آب آشامیدنی در ۹۹ روستا می‌دانند.

حمیدرضا گودرزی، نماینده الیگودرز، خردادماه امسال هشدار داد بیش از صد روستای این شهرستان با کم‌آبی شدید مواجه‌اند و ادامه این روند «موجب گسترش حاشیه‌نشینی، فروپاشی ساختار زیستی و جمعیتی و افزایش فشار بر دستگاه‌های اجرایی کشور» خواهد شد.

به گفته کارشناسان، طرح‌های انتقال آب علاوه بر آسیب‌های محیط زیستی، نوعی «نیاز کاذب» در مقصد ایجاد می‌کنند. منابع آبی جدید به جای آنکه مدیریت شوند، تبدیل به عامل گسترش مصرف می‌شوند و مناطق مقصد را به منابعی وابسته می‌کنند که پایدار، قابل اتکا و کافی نیستند. مجموعه‌ای از پژوهش‌ها نشان می‌دهد این طرح‌ها در بلندمدت باعث تضعیف شرایط اجتماعی، اقتصادی و محیطی در هر دو حوضه مبدا و مقصد می‌شوند.

به‌رغم این هشدارها، دولت‌های مختلف اجرای این الگوی پرخطر را ادامه داده‌اند. اکنون ده طرح انتقال آب در حال بهره‌برداری است و ۱۹ طرح دیگر نیز در دستور کار قرار دارد؛ روندی که نگرانی‌ها درمورد آینده منابع آبی ایران را افزایش داده است.

 

ابرپروژه‌های نیمه‌تمام؛ هزینه‌ها گم می‌شود، خطر باقی می‌ماند

سال ۱۴۰۲، مدیران دولت ابراهیم رئیسی اعلام کردند پنج ابرپروژه انتقال آب دریا برای تامین آب موردنیاز مناطق مختلف کشور فعال است و قرار است تا پایان دولت سیزدهم حدود یک میلیارد مترمکعب آب منتقل شود. با نیمه‌کاره ماندن دولت، اکنون مشخص نیست این طرح‌ها تا چه اندازه در دولت چهاردهم پیشرفت کرده‌اند و تکلیف هزینه‌های صرف‌شده برای این تاسیسات نیمه‌تمام نیز روشن نیست.

طبق گزارش‌های رسمی، طرح انتقال آب دریای عمان به استان‌های سیستان‌وبلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی با بودجه صد هزار میلیارد تومانی، تنها ۱۳ درصد پیشرفت داشته است. در مقابل، پروژه انتقال آب به استان‌های یزد و کرمان ۹۶ درصد پیشرفت کرده و بناست ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب شیرین به فلات مرکزی منتقل کند.

همچنین در تیرماه امسال احسان انصاری، مدیرعامل شرکت «واسکو»، از تکمیل اتصال موقت خط انتقال آب اصفهان به خط یک پروژه ملی انتقال آب خلیج فارس خبر داد. طبق این اعلام، سالانه حدود ۳۰ میلیون مترمکعب آب به اصفهان منتقل خواهد شد؛ آبی که ابتدا در اختیار صنایع استراتژیک قرار می‌گیرد و در شرایط خاص می‌تواند در بخش شرب نیز استفاده شود.

با این حال، هشدارهای اقلیم‌شناسان همچنان پابرجاست: کاهش آب‌های سطحی و افت سفره‌های زیرزمینی در مبدا، نابودی تالاب‌ها و باتلاق‌ها، تغییر ساختار رودخانه‌ها، تخریب زیستگاه‌های حیات‌وحش، کاهش تنوع زیستی، هزینه‌های سنگین ساختاری (ازجمله ایستگاه‌های پمپاژ، تونل‌ها، خطوط لوله و آب‌شیرین‌کن‌ها) و تغییر الگوی جمعیتی ناشی از تنش‌آبی. موج فزاینده مهاجرت‌های درون‌سرزمینی در سال‌های اخیر نیز نشان می‌دهد چطور بحران آب می‌تواند ساختار سکونتی کشور را در مقیاس گسترده تحت تاثیر قرار دهد.

در چنین شرایطی، بازگشت طرح انتقال آب از خلیج فارس به تهران، با همه پیامدهای فنی، اقتصادی و محیط زیستی، برای بسیاری از کارشناسان به معنای تکرار تجربه‌های پرخطای گذشته است؛ تجربه‌هایی که هزینه آن را سرزمین، زیست‌بوم و نسل‌های آینده می‌پردازند.