نگاهی به بازیگران و بازی‌ها در دور بعدی مذاکرات وین

کشورهای اروپایی و آمریکا، حتی روسیه و چین نیز با اتمی شدن ایران به‌شدت مخالف‌اند

از جمله خواسته‌های تروئیکا متوقف کردن تولید اورانیوم با غلظت ۶۰ درصد و خاتمه دادن به نصب سانتریفیوژهای پیشرفته است - AFP

پس از سال‌ها و ماه‌ها مخالفت با مذاکرات برای بازگشت آمریکا به توافق برجام، اکنون بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل، می‌گوید که کشورش می‌تواند بازگشت آمریکا به این توافق را بپذیرد؛ ولی ضروری است که طرح‌های دیگری نیز به‌عنوان پشتوانه ماجرا وجود داشته باشد.

این طرح‌ها در اندیشه بنی گانتز اولا تشدید طیفی از فشارهای اقتصادی و ثانیا گزینه نظامی علیه ایران است. در عین حال، بنی گانتز فکر می‌کند که کشورش توان اقتصادی برای مشارکت در برنامه فشار حداکثری علیه ایران را ندارد ولی توان عملیاتی نظامی علیه ایران را دارد. از منظر بنی گانتز، کشورهای آسیایی و چین باید در چالش اقتصادی علیه ایران با آمریکا همکاری کنند.

چین تا قبل از توافق برجام دست‌کم به شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران رای مثبت داده ولی برنامه‌های درازمدت چین با ایران و قرارداد ۲۵ ساله‌ای که ظاهرا بین دو کشور امضا شده است -علی‌رغم اینکه منشا نگرانی‌های زیادی برای مردم ایران است- از یک طرف و اختلاف‌های چین و آمریکا از طرف دیگر، مانع همکاری دو کشور در مورد فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران است.

بر اساس نشانه‌های موجود، چین با اتمی شدن ایران موافق نیست ولی در تشدید فشارهای اقتصادی و افزایش تحریم‌ها همکاری نخواهد کرد. این همکاری نکردن در درجه اول نه به دلیل حمایت از ایران بلکه به علت حفظ منافع و اهداف درازمدت چین با جمهوری اسلامی ایران است.

به نظر می‌رسد منظور بنی گانتز از کشورهای آسیایی عمدتا ژاپن و کره جنوبی باشد که در گذشته نیز در تحریم‌های آمریکا شرکت داشته‌اند ولی این اواخر با انتقال قدرت از دونالد ترامپ به جو بایدن، به این نتیجه رسیدند که سال‌ها تحریم دیگر سودی ندارد و تعامل با ایران به لحاظ اقتصادی سودآورتر است. کره جنوبی و ژاپن در پی راه‌حلی برای ادامه مناسبات با جمهوری اسلامی‌اند تا شاید در سیاست و حکومت این کشور تحولی رخ دهد که تعامل با دنیای سرمایه‌داری را تسهیل کند.

فقدان زیرساخت‌های مستحکم و قابل‌اعتماد و تداوم تحریم‌ها، جمهوری اسلامی ایران را به صادرات تک‌محصولی (نفت و گاز) متکی کرده است که آن هم با وجود رقبای متعدد در منطقه با مشکلات فراوانی روبه‌رو است. در نتیجه اهرم‌های اقتصادی در مناسبات بین ایران و جهان متغیرند و فقط ارزش تاکتیکی دارند.

به همین اعتبار، مانورهای اسرائیل برای استفاده از توان اقتصادی آمریکا یا آسیا برای زیر فشار گذاشتن ایران نیز بیشتر در حوزه کم‌دامنه تاکتیکی قرار می‌گیرد تا استراتژیک. شاید به همین دلیل باشد که نخست‌وزیر، وزیر دفاع و سایر بازیگران سیاسی و نظامی سابق و فعلی اسرائیل راه‌حل نظامی برای مقابله با ایران را پیوسته مدنظر داشته‌اند. البته بر مبنای سابقه موجود بین دو کشور، این راه‌ها یک‌طرفه نیستند و هر دو کشور متقابلا طرح‌هایی را برای تعرض نظامی بررسی کرده‌اند.

جمهوری اسلامی ایران سال‌ها است که شعار نابودی اسرائیل را سر داده و شخص رهبر جمهوری اسلامی به‌طور مشخص در سال ۱۳۹۵ در دیدار با رمضان عبدالله، دبیر کل جنبش جهاد اسلامی، وعده داده است که اگر مسلمانان و فلسطینی‌ها مبارزه همگانی را آغاز کنند، «صهیونیست‌ها در ۲۵ سال ‌آینده وجود خارجی نخواهند داشت».

البته با گذشت شش سال و مرگ رمضان عبدالله در خرداد ماه سال ۱۳۹۹ معلوم نیست وعده نابودی اسرائیل همچنان معتبر باشد!

ایران با استفاده از موقعیتی که در سوریه فراهم شد، گروه‌های شبه‌نظامی و نیابتی خود را به مرزهای اسرائیل نزدیک‌تر کرد تا اسرائیل را در تیررس این گروه‌ها قرار دهد. در مقابل، اسرائیل به‌دفعات موقعیت این گروه‌ها را هدف حملات موشکی قرار داد و بمباران کرد ولی در پاکسازی منطقه موفق نبود. طبعا حل این مشکل صرف‌نظر از توان نظامی به زمینه مساعد سیاسی نیاز دارد که در شرایط فعلی سوریه مهیا نیست.

ایران به گروه‌های دیگری همچون حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی نیز کمک‌های مالی و تسلیحاتی می‌دهد ولی تهدید آنان برای اسرائیل حیاتی نیست؛ به عبارتی، موجودیت اسرائیل را تهدید نمی‌کند بلکه تشکیل و شناسایی یک دولت فلسطینی را خواهان‌اند. طی ده‌ها سال گذشته، نقش و عملکرد گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان یا گروه‌های منشعب از آن مشروعیت یا جایگاهشان درون حاکمیت لبنان و طی دهه اخیر در اوضاع بی‌سروسامان سوریه، بسیار پیچیده شده و نقش ویژه و علت وجودی آنان به چالش کشیده شده است. نمی‌توان با قاطعیت گفت که علت وجودی این گروه‌ها و هدفشان نابودی اسرائیل است یا اینکه توان بالقوه چنین حرکتی را دارند.

بنابراین در نبود توان نظامی قراردادی، همه‌چیز به دسترسی ایران به توان نظامی اتمی و نگاه احتمالی اسرائیل به این قضیه به‌عنوان یک تهدید به موجودیت اسرائیل برمی‌گردد. تا همین اواخر و در دوران نخست‌وزیری نتانیاهو، تهدیدها و شعارهای نابودی اسرائیل جدی گرفته می‌شد و حتی اواسط ماه ژانویه ۲۰۲۱ رسانه‌ها از سبک‌سنگین کردن سه گزینه در ارتش اسرائیل برای تضعیف تلاش‌های هسته‌ای ایران و مقابله با تهاجم احتمالی ایران خبر داده بودند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در عرصه عمل نیز اسرائیل در اقدام‌های متعددی از قبیل ربودن اسناد اتمی ایران از اطراف تهران، خرابکاری و انفجار در برخی از تاسیسات اتمی ایران یا  ترور دانشمندان اتمی ایران نقش داشته است. این اواخر، اسرائیل رسما مسئول ترور فخری‌زاده معرفی شد که از او به‌عنوان پدر بمب اتمی ایران نام می‌برند و حتی رسانه‌های اسرائیل جزئیات قتل فخری‌زاده را منتشر کردند. اصولا بیشترین حساسیت و نگرانی اسرائیل از پیشرفت‌های اتمی ایران است.

کشورهای اروپایی و آمریکا، حتی روسیه و چین نیز با اتمی شدن ایران به‌شدت مخالف‌اند. «استراتژی» جلوگیری از اتمی شدن ایران یک اصل پذیرفته‌شده بین این کشورها است؛ گرچه «تاکتیک‌ها» ممکن است متفاوت باشد. مثلا عملکرد چین و روسیه ممکن است متفاوت به نظر برسد اما در مخالفت با اتمی شدن ایران به‌عنوان یک اصل شکی وجود ندارد.

 

نشان دادن مخالفت به استراتژی نیاز ندارد و یک «تاکتیک» است که ماهیتی متغیر دارد؛ با فاکتورهایی مانند ضرورت تعامل اقتصادی، همکاری کردن یا قطع همکاری در مراودات بین کشورها تغییر می‌کند و در طول زمان یکسان نمی‌ماند.

نگاهی به بیانیه تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه، و آلمان) که طی آن پیشرفت‌های هسته‌ای ایران «غیرقابل قبول» دانسته شد و مقایسه آن با آنچه میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در حاشیه نشست فصلی آژانس به خبرنگار رادیو فردا گفته است، این واقعیت را به‌وضوح نشان می‌دهد.

تروئیکای اروپا بیانیه مشترکی را صادر می‌کند و از ایران می‌خواهد با استفاده از فرصت دیپلماتیک موجود که به دنبال سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی، به تهران ایجاد شده است، به کاهشِ تنش‌های موجود بپردازد و «بدون تاخیر بیشتر» برای احیای برجام در مذاکرات وین شرکت کند. از جمله خواسته‌های تروئیکا متوقف کردن تولید اورانیوم فلزی، و اورانیوم با غلظت ۶۰ درصد و در عین حال خاتمه دادن به نصب سانتریفیوژهای پیشرفته است. تروئیکا این کار را برای کاهش تنش در روابط ایران و غرب ضروری می‌داند.

میخائیل اولیانف، نماینده روسیه در آژانس انرژی هسته‌ای، اقدام‌های ایران را «تهدیدِ اشاعه» اتمی تلقی نمی‌کند ولی در عین حال می‌گوید اقدام آقای گروسی «بر نحوه اجرای پادمان‌ها تاثیر می‌گذارد». اولیانف کتمان نمی‌کند که اجرای پادمان هم برای آژانس و هم برای «فدراسیون روسیه «مقدس» است. به عبارت دیگر روسیه با تاکید بر اجرای تعهدات پادمانی اجازه نخواهد داد که ایران گامی در جهت اشاعه اتمی بردارد.

در همین مصاحبه، اولیانوف برنامه اتمی ایران را «کاملا مشروع» می‌داند ولی معتقد است آژانس «هنوز» نتوانسته است به این نتیجه‌گیری کلی برسد که این برنامه صرفا ماهیت صلح‌آمیز دارد و اینکه «فشار حداکثری» باعث شد ایران از اجرای «اقدام‌های اعتماد ساز» خودداری و «اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی» را متوقف کند. به این ترتیب روسیه نیز در مورد جلوگیری از اتمی شدن اشتراک منافع و استراتژی دارد ولی ممکن است تاکتیک متفاوتی را انتخاب کند. (مصاحبه هانا کاویانی با اولیانوف- رادیو فردا- ۲۴ شهریور)

گزارش موسسه علم و امنیت بین‌المللی بر دستاوردهای برنامه هسته‌ای ایران در طول مدتی که آمریکا از برجام خارج شده است تمرکز می‌کند و تخمین می‌زند که فاصله زمانی برای تولید اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در حال کاهش است؛ به نحوی که ظرف مدت یک ماه ایران می‌تواند مواد کافی برای اولین بمب خود را تولید کند.

بنا بر تحلیل این موسسه، ایران خواهد توانست در کمتر از سه ماه مواد لازم برای بمب دوم و در کمتر از پنج ماه مواد بمب سوم را تولید کند. البته این ارزیابی فقط بر مبنای میزان اورانیوم تولید شده است و سایر عوامل و ضروریات مانند قطعات و تکنولوژی لازم برای انفجار و غیره را در نظر نمی‌گیرد. اینکه ایران به سوالات آژانس در مورد ذرات اورانیوم پیدا شده در سایت‌هایی که تحت نظارت آژانس نیست پاسخ نمی‌دهد، چنین ارزیابی‌هایی را موجه‌تر جلوه می‌دهد و موجب این نتیجه‌گیری می‌شود که ایران ممکن است به سایر ابزارها دسترسی داشته باشد ولی علنی نکند.

دو عامل به این گمانه‌زنی‌ها دامن می‌زند: اولین عامل، دسترسی نداشتن آژانس به داده‌های جمع‌آوری‌شده دوربین‌ها و کامپیوترهای نصب شده در اماکن اتمی ایران و متوقف شدن پروتکل الحاقی برای بازدیدهای آژانس است. در کنار این قضیه، آژانس در مورد تولید و جابه‌جایی کنسانتره سنگ اورانیوم نیز اطلاعاتی در دست ندارد.

عامل دوم، تاخیر ایران برای آغاز یا ادامه مذاکرات وین است. علاوه بر آن، حاشیه‌های متعددی در مورد تیم مذاکره‌کننده ایرانی، وزیر و معاونان جدید وزارت امور خارجه و گزینش کسانی که مواضع صریحی در مخالفت با توافق برجام داشته‌اند، بر گمانه‌زنی‌ها در مورد اهداف ایران تاثیر می‌گذارد.

با این همه نمی‌توان گفت ایران در هیچ‌یک از دو مورد دستیابی به تسلیحات اتمی یا رسیدن به توافق در جهت استفاده صلح‌آمیز از آن «استراتژی» مشخصی دارد. برعکس، ایران از «تاکتیک»های متعددی استفاده می‌کند که گمراه‌کننده‌اند و مخاطب را در مورد اهداف جمهوری اسلامی به اشتباه می‌اندازند.

گرچه در هر نوع بازی استراتژیک استفاده از فریب و نیرنگ با منطق ماکیاول امری مشروع است، ریسک توسل به فریب و خدعه اشتباه محاسباتی را سبب می‌شود و مثل راه رفتن روی طنابی پوسیده و باریک است که می‌تواند هر لحظه پاره شود.

ریسک دیگر قضیه در این است که طرف مقابل سیگنال‌های فریب و نیرنگ را به‌عنوان نشانه جدی بحران و تهدید بگیرد و متناسب با آن پاسخ بدهد. از طرف دیگر می‌دانیم که داشتن سه کلاهک اتمی در برابر حدود ۲۰۰ کلاهک و بمب اسرائیلی یعنی نابودی ایران در یک جنگ اتمی احمقانه.

با در نظر گرفتن مجموع عواملی که در بالا شرح داده شد، بازگشت به آخرین وضع مطلوب، یعنی وضعیتی که یک‌ بار در گذشته وجود داشت و نتیجه مطلوب داد، همیشه بهترین راه‌حل قضیه است. یعنی طرفین بخواهند بدون اینکه شروط جدیدی را مبنای توافق جدیدتری قرار دهند، بار دیگر سناریو را از نقطه‌ای که متوقف شده است (در این مورد بازگشت به برجامی که در ۲۰۱۵ امضا شد) بازی کنند.

تنها در این حالت است که می‌توان امیدوار شد واکنش نظامی کاربردی نخواهد داشت و منازعه اتمی ایران به‌صورت صلح‌آمیز به پایان می‌رسد. هرچند در حال حاضر به نظر نمی‌رسد در جمهوری اسلامی اراده‌ای برای بازگشت به وضع مطلوب قبلی حاکم باشد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه