تاریخ فریاد مادران داغدار در برابر حامیان مشارکت در انتخابات

سال ۱۳۸۸ و پس از اعتراض‌های گسترده مردم به نتایج انتخابات و کشتار آنان در خیابان‌ها و بازداشتگاه‌ها و زندان، حلقه «مادران جنبش سبز» شکل گرفت

«آه مادران دامنگیر است»؛ این ضرب‌المثل در ایران نشان از راستی فریاد مادران و خانواده‌هایی دارد که دادخواه خون به ناحق ریخته عزیزانشان‌اند اما حکومت اسلامی از بی‌تفاوتی به رنج آنان و تهدید و سرکوبشان ابایی ندارد.

از روزی که حکومت اسلامی در ایران قدرت گرفت، لعنت آباد مشهد، خاوران، قطعه ۴۱ بهشت‌زهرا و نزدیک به ۳۰ محل شناسایی شده دیگر در سراسر ایران، وعده‌گاه مادران و خانواده‌ داغدار افرادی شد که حکومت آنان را به دلایل عقیدتی، سیاسی یا در اعتراض‌های مردمی، کشته و اعدام کرده و گاه، گروهی و گمنام به خاک سپرده بود. چهار دهه است هر سال به شکلی بر تعداد این گورها و مادران و خانواده‌های رنج‌دیده افزوده می‌شود و نهادهای حقوق بشری و رسانه‌های مستقل و آزاد، اخبار این فجایع را منتشر می‌کنند؛ بی‌آنکه خم بر ابروی استبداد اسلامی بیاید. این شرایط باعث شد تا در ایران جنبشی خودجوش و قدرتمند با نام «مادران داغدار» شکل بگیرد.

جنبش مادران داغدار، صدای فریاد دادخواهی در ایران

«جنبش مادران داغدار» در ایران به‌ واسطه فریاد تظلم خواهی مستمر آنان در گذر سالیان، به یکی از مهم‌ترین و موثرترین حلقه‌های اعتراض به جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. اولین گروهی که با نام مادران داغدار شهرت یافت، «مادران خاوران» بود؛ مادران کشته‌شدگان تابستان ۶۷ که به‌ صورت گروهی در گورستان خاوران دفن شدند.

آنچه این کشتار را به فاجعه‌ای هولناک بدل کرد، جدا از گستردگی آن، شیوه دفن افراد بود. وقتی اخبار اعدام‌های گروهی آن سال به بیرون درز کرد، خانواده‌ زندانیان اعدام شده در تهران تحویل جنازه‌ها را خواستار شدند. بعد از چند روز، پاسخ دهشتناک بود: به قبرستان خاوران بروید.

در خاوران، مادران و خانواده‌ها با صحنه‌ای مواجه شدند که به نظر می‌رسید برای آزار روانی آنان ترتیب داده شده بود. دفن گروهی جنازه‌ها به‌ قدری فاقد حداقل معیارهای انسانی و بشری بود که با کمی زیرورو کردن خاک، پیکر اعدام‌شدگان هویدا می‌شد.

انتشار خبر و هجوم خانواده‌ها و کنار زدن خاک با واکنش حکومت روبه‌رو شد و تلاش کردند جلوی بیرون کشیدن جنازه‌ها را بگیرند؛ اما عکس‌های گرفته شده و تصاویر دست‌ها و صورت‌های بیرون‌افتاده از خاک، با وجود بایکوت کامل رسانه‌ها، در برخی از رسانه‌های خارج از کشور منتشر شد. از آن روز تا امروز دادخواهی مادران خاوران به جنبشی بدل شد که مجازات آمران و عاملان این جنایت را خواستار بود.

حلقه فریاد بر سر عاملان کشتار در حکومت اسلامی

مادران خاوران تنها گروه مادران و خانواده‌های داغدار ستم در جمهوری اسلامی ایران نیستند. خانواده کشته‌شدگان قتل‌های زنجیره‌ای در ایران و سپس خانواده کشته‌شدگان سرکوب سال ۱۳۷۸ هم در امتداد مادران خاوران، خود حلقه تازه‌ای در دادخواهی علیه حکومت اسلامی شکل دادند.

سال ۱۳۸۸ و پس از اعتراض‌های گسترده مردم به نتایج انتخابات و کشتار آنان در خیابان‌ها و بازداشتگاه‌ها و زندان، حلقه «مادران جنبش سبز» شکل گرفت. چند سال بعد هم در وقایع دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و در کشتار خیابانی هولناکی که هنوز مشخص نیست چه تعداد دقیقا کشته شدند، «مادران آبان» شکل گرفتند.

هم‌زمان، مادران کشته‌شدگان و اعدام‌شده‌ها و زندانیان اعتراض‌های اجتماعی حلقه دادخواه دیگری را تشکیل دادند و شلیک به پرواز پی‌اس۷۵۲، «خانواده‌های داغدار هواپیمای اوکراینی» را شکل داد.

در حقیقت کارنامه ۴۰ ساله جمهوری اسلامی ایران سبب شد بخشی از جنبش‌های اعتراضی را نه فعالان سیاسی که خانواده‌های داغداری ایجاد کنند که دادخواه قتل فرزندان خود بودند و مرتبا تکرار می‌کردند: «چرا فرزندان ما را کشتید؟» سوالی که حکومت نه‌ تنها پاسخی به آن نمی‌دهد، بلکه به نظر می‌رسد با تهدید و سرکوب خانواده‌ها همواره تلاش کرده است خاطره آن را هم از ذهن‌ها پاک کند.

از دهه ۶۰ تا امروز، در کنار کشته‌شدگان رسمی آمار گسترده‌ای هم از افرادی وجود دارد که ناپدید شده‌اند؛ همین‌طور اقلیت‌های مذهبی مانند بهائیان و اقلیت‌های قومی که به اشکال مختلف ترور و اعدام شدند. مجموع همه این‌ها ما را با جمعیتی دادخواه مواجه می‌کند که از خانواده کشته‌شدگان، اعدام‌شدگان و مفقودان در جمهوری اسلامی ایران تشکیل‌ شده‌ است.

جمعیتی که در چند سال گذشته با صدایی بلندتر فریاد دادخواهی سر می‌دهند

هرچند در این چهار دهه بسیاری از مادران بدون گرفتن پاسخی درگذشتند ولی فریاد دادخواهی آنان برای باقی مادران و خانواده‌ها پشتوانه‌ شد؛ تا آنجا که در انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم، مقدمه و عامل اصلی پیش‌برنده کنش و کارزار بزرگ تحریم انتخابات از دل این جریان شکل‌ گرفت و در جهان بازتابی گسترده یافت.

مادران خاوران، رنج‌کشیدگان بی‌نهایت

چند ماه قبل از اعدام‌های سال ۶۷، ۸۰ نفر از خانواده‌های زندانیان سیاسی به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد نامه‌ای نوشتند و شرایط ناگوار زندانیان سیاسی را گزارش دادند. نامه سرگشاده‌ای نیز به خاویر پرز دکوئیار، دبیر کلی وقت سازمان ملل متحد، نوشته شد که در آن اوضاع نامناسب و خطر شکنجه و قتل زندانیان یادآور شده بود.

به گفته مرسده قائدی، از زندانیان چپ دهه ۶۰ که مادرش جزو مادران خاوران است، این خانواده‌ها در روزهای ملاقات با یکدیگر آشنا شده بودند و این نامه را می‌توان مقدمه شکل گرفتن هسته اولیه جمعی دانست که چند ماه بعد از اعدام‌ها با نام «مادران خاوران» شهرت پیدا کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اولین کنش جدی مادران خاوران تجمع اعتراضی ۵ دی‌ماه ۶۸ در مقابل کاخ دادگستری بود. در این تجمع مادران خاوران و خانواده‌ها ارائه شکایت خود به وزیر وقت را خواستار شدند اما پاسخ حکومت ضرب و شتم خانواده‌ها بود.

از آن‌ پس، مادران خاوران در مناسبت‌های مختلف و به‌ ویژه در سالروز اعدام‌ها در قبرستان خاوران گرد هم می‌آیند و مزارهای نامعلوم فرزندانشان را گلباران می‌کنند.

یکی از غم‌انگیزترین روایت‌های در مورد مادران خاوران، مربوط به اولین روزی است که خانواده‌ها به خاوران رفتند. شاهدان روایت می‌کنند که چگونه یکی از مادران خاوران وقتی با بدن‌های بیرون زده از خاک مواجه شد، گفت که بگذارید فرزندانمان کنار هم بمانند و مادران شروع به پوشاندن بدن‌های بیرون زده از خاک کردند.

با وجود آنکه بسیاری از مادران خاوران در این سی و چند سال درگذشته‌اند، اما پس از وقایع مشابه دو دهه اخیر، باقیمانده مادران خاوران در کنار مادران قربانیان وقایع جدیدتر قرار گرفتند و جنبش مادران قربانیان جمهوری اسلامی را تشکیل داده‌اند.

از مشهورترین مادران خاوران باید به نیره جلالی، مادر بهکیش‌ها، اشاره کرد که شش تن از عزیزانش در دهه ۶۰ کشته شدند. خانم جلالی در سال ۱۳۹۴ درگذشت. منصوره بهکیش، دختر نیره جلالی، هم به دلیل دادخواهی عزیزانش سال‌ها به زندان افتاد ولی هرگز از فریاد دادخواهی دست برنداشت.

مادران جنبش سبز، حلقه فریاد

از روز ۲۵ خرداد ۸۸ که اولین گلوله‌ها به سمت مردم شلیک شد، چهره‌ کشته‌شدگانی مانند سهراب اعرابی و ندا آقاسلطان به نماد اعتراض‌های مردم ایران در سطح جهان بدل شد. تصاویر فریادهای مادر ندا آقا سلطان بر مزار او و حضور فعالانه و دادخواهانه مادر سهراب اعرابی، سبب شد تا بار دیگر مادران کشته‌شدگان جمهوری اسلامی ایران کنار هم قرار بگیرند اما این بار پیوستن چهره‌هایی چون مادر سعید زینالی، از قربانیان اعتراض‌های دانشجویی سال ۱۳۷۸، گل‌جهان اشرف‌پور، مادر اکبر محمدی، فعال دانشجویی که سال ۱۳۸۵ در زندان درگذشت و منصوره بهکیش، از جمع مادران خاوران که مادرش تا زمان درگذشت از چهره‌های شاخص این جمع بود، به مادران جنبش سبز سبب شد تا صدای مادران قربانیان ۸۸ با صدای مادران خاوران و مادرانی که فرزندانشان در فاصله دهه ۶۰ تا سال ۸۸ کشته شده بودند، به هم پیوند بخورد و یکی شود.

مادران دی ۹۶ و آبان ۹۸ ایستاده برابر سرکوبگر

«مادران آبان»، مادران کشته‌شدگان اعتراض‌های گسترده سال ۹۸ هستند که هنوز هم تعداد دقیق آنان مشخص نیست. آن‌ها به همراه مادران کشته‌شدگان اعتراض‌های سال ۹۶، بلافاصله پس از وقایع آبان ۹۸ گرد هم آمدند و در چهلمین روز درگذشت عزیزانشان بیانیه‌ای منتشر کردند که به‌ عنوان اعلام موجودیت مادران آبان شناخته می‌شود.

در بیانیه جمعی از مادران و بستگان قربانیان سرکوب‌ در جمهوری اسلامی ایران آمده است: «فرزندان ما در ایران برای برخورداری از آزادی و زندگی انسانی به خیابان می‌آیند و توسط نیروهای حکومتی به قتل می‌رسند. آخرین مورد اعتراض‌های مردم ایران در اواخر آبان‌ماه ۱۳۹۸ بود که در اعتراض به بالارفتن قیمت بنزین شکل گرفت و مردم جان به لب رسیده که آزادی و پایان دادن به فقر و تبعیض و بی‌عدالتی را خواهانند، اعتراضشان در شهرهای مختلف ایران را در خیابان‌ها نشان دادند»

این بیانیه تصریح می‌کند که پاسخ حکومت ایران به معترضان «شلیک مستقیم گلوله و خفه کردن صدایشان با قطع ارتباط آن‌ها با دنیا از طریق قطع اینترنت بود. متاسفانه در این اعتراض‌ها صدها نفر به قتل رسیدند و چند هزار نفر بازداشت شدند و هم‌اکنون زیر شکنجه‌اند. حتی به کودکان زیر ۱۸ سال نیز رحم نکردند و بیش از ۱۰ کودک کشته شدند».

همانند سال ۸۸، پیوستن مادران خاوران و مادران جنبش سبز و خانواده دیگر کشته‌شدگان این سال‌های جمهوری اسلامی به مادران آبان، سبب شد تا صدای مادران قربانیان جمهوری اسلامی به صدایی رسا و اثربخش در محافل بین‌المللی تبدیل شود.

 از جمله مادرانی که در این سال‌ها نماد مبارزه و دادخواهی شد، گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی است. ستار بهشتی در سال ۹۱ در زندان ایران شکنجه و کشته شد. مادر او در این یک دهه دلیرانه پای خون‌خواهی فرزندش ایستاده است؛ به طوری که هرسال در سالروز مرگ ستار، بیشتر چهره‌های شناخته شده جنبش مدنی ایران به دیدارش می‌روند.

آنچه گوهر عشقی را در فضای رسانه‌ای ایران برجسته کرد، تلاش‌های مختلف حکومت برای قانع کردن وی به سکوت بود اما او نیز همانند دیگر مادران داغدار خاوران، جنبش سبز و آبان، به آن تن در نداد.

یکی از ماندگارترین تصاویر مادران داغدار در بهمن ۹۹ شکل گرفت؛ زمانی که بهنام محجوبی، از درویش‌های دستگیر شده در وقایع گلستان هفتم به دلیل مسمومیت دارویی و تاخیر در اعزام به بیمارستان به کما رفت و مادر بهنام در حیاط بیمارستان دیدار با فرزندش را خواستار شد. حضور ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری از کشته‌شدگان آبان ۹۸، سکینه احمدی، مادر ابراهیم کتابدار از دیگر کشته‌شدگان اعتراض‌های آبان‌ ۹۸، شهناز اکملی، مادر مصطفی کریم بیگی از کشته‌های اعتراض‌های جنبش سبز و اکرم نقابی، مادر سعید زینالی که در کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ بازداشت و ناپدید شد، در کنار مادر بهنام محجوبی سبب شد تا بار دیگر توجه رسانه‌های جهان به همبستگی تاثیرگذار مادرانی که خون‌خواه عزیزانشان در مدت ۴۰ سال حکومت اسلامی‌اند، جلب شود.

دادخواهان کشته‌شدگان شلیک به هواپیمای اوکراینی

پس از شلیک سپاه به هواپیمای اوکراینی، خانواده‌های کشته‌شدگان  این فاجعه نیز به‌ عنوان تشکلی دادخواه اعلام موجودیت کردند. تشکلی که نه‌ تنها توجه جهان را به جنایت صورت گرفته در این اتفاق تلخ جلب کرد، بلکه در کنار صدای مادران و خانواده‌هایی قرار گرفت که آنان نیز دادخواه فرزندان کشته‌شده خود در ۴۰ سال گذشته بودند.

آنان نیز در همه مجامع حقوق بشری و بین‌المللی تشکیل پرونده جنایت علیه بشری در خصوص عاملان شلیک به این پرواز را خواهانند و ضمن عمدی و سیاسی دانستن این فاجعه، به‌ صراحت سران جمهوری اسلامی ایران را متهمان اصلی این فاجعه می‌دانند.

ایجاد پویش بزرگ و جهانی تحریم انتخابات در ایران

در ماه‌های گذشته، بیشتر خانواده‌های داغدار با انتشار پیام، ویدیو و بیانیه‌های فردی و گروهی، تحریم انتخابات را خواستار شده‌اند؛ خواسته‌ای که در افت گرمای تنور انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران تاثیری زیاد داشته است.

مادر علیرضا انجوی که در جریان اعتراض‌های آبان ۹۸ «با شلیک مستقیم گلوله به سرش» جان باخت، می‌گوید: «این حکومت به فرزند شهید هم رحم نکرد … من به این حکومت ظالم رای نمی‌دهم! رای بی رای»

مادر محمد پورپیرعلی، جوان ۱۹ ساله‌ای که با گلوله نیروهای حکومتی کشته شد، می‌گوید: «رای ما سرنگونی این حکومت ظالم است.» مادر پژمان قلی پور هم می‌گوید: «ما خانواده‌های آبان هیچی از شما نمی‌خواهیم؛ فقط صدایمان باشید.»

مادر امید رضایی، از کشته‌شدگان آبان ۹۸، نیز در پیامی ویدیویی گفته است: «هیچ موقع رای نمی‌دهم، حالا بیایند مادرها را هم ببرند بکشند. ما از بچه‌هایمان که بیشتر نیستیم. بیایند مادرها را هم ببرند.»

مادر فرهاد مجدم، از دیگر کشته‌شدگان آبان ۹۸، با انتشار ویدیویی که بر مزار فرزندش گرفته شده است، می‌گوید: «شرمنده‌ام که پای صندوق رای رفتم. رای دادم که الان بیایم بچه‌‌ام را اینجا ببینم؛ بچه‌ای که هزار امید و آرزو داشت.»

جدا از انتشار ویدیو یا پیام‌ مادران داغدار مبنی بر درخواست تحریم انتخابات، به تازگی نامه‌ای هم به نام مادران ایران منتشر شده است که بخشی از مادران داغدار آن را امضا کرده‌اند. آنان در این بیانیه ضمن ابراز ناامیدی از رفتار مسئولان جمهوری اسلامی اعلام کردند که به این باور رسیده‌اند که «با این ساختار استبدادی و قانون اساسی، اوضاع هرگز بهتر نخواهد شد، بلکه بدتر و بدتر می‌شود.» در این نامه به‌ صراحت آمده شده است: «به همین دلیل تا رسیدن به انتخابات آزاد و سالم در هیچ انتخابات دیگری شرکت نخواهیم کرد.»

آه مادران دامنگیر است. پس از ۴۰ سال کشتار و فقدان پاسخگویی حالا حکومت ایران با جریان مخالف و قدرتمندی روبه‌رو است که خواسته‌اش نه منافع سیاسی که انسانی است؛ جنبشی که دادخواه ستمی ضد بشری است و برای عاملان این جنایات مشروعیت سیاسی قائل نیست و صدایش هم شنیده شده است.