آداب‌دانی ایرانی و زنان

شاید توافق جمعی روی «آداب‌دانی ایرانی» بتواند فضای پرتنش ایران امروز را برای زنان، اندکی تحمل‌پذیرتر کند

شهبانوی ایران، فرح پهلوی، برای دهه‌ها، حتی پس از خروج از ایران و پایان سال‌های ملکه بودن، جزئی جدانشدنی از «آداب مدرن ایرانی» شد- EPU FILES / AFP

خانواده سلطنتی ایران در گرماگرم مراسم ازدواج محمدرضا پهلوی و شاهزاده‌خانم فوزیه، با چالش‌های فراوانی روبه‌رو بودند، اما یکی از مهم‌ترین آن‌ها، مخصوصاً برای زنان دربار ایران «آداب‌ندانی» آن‌ها بود.

رضاشاه پهلوی تا آن زمان تمام تلاشش را کرده بود تا جلوه جدیدی از «زن ایرانی» نشان دهد، اما این هنوز با آنچه ملکه مادر و شاهزاده خانم‌ها اشرف و شمس از طرف مصری‌ها می‌دیدند زمین تا آسمان تفاوت داشت.

 شاهزاده فوزیه و خواهرش فائزه در مراسم رسمی کشوری حضوری فعال داشتند. به گالری‌ها سر می‌زدند. در مراسم تشریفاتی ناهار و شام شرکت می‌کردند و مهم‌تر از آن، با اروپایی‌ها حشرونشر داشتند، درحالی‌که در ایران هنوز حضور زنان به‌عنوان بخشی از دنیای بیرون از خانه، پذیرفته‌شده نبود.

تا سال ۱۳۱۷ که شاهزاده خانم فوزیه به ایران آمد، انگشت‌شمار مراسم رسمی با حضور خانم‌های دربار برگزارشده بود. هر چه بود در پشت پرده حرم‌سرا و داخل مجالس زنانه بود و آداب آن نیز به همین اوقات محدود شده بود.

آداب‌دانی ایرانی، همیشه بر اساس دو اصل «سن» و «جایگاه مذهبی» تعیین می‌شد. سنت‌هایی مثل دست‌بوسی، نشست‌وبرخاست، پذیرایی، تقدم ورود و خروج و صرف غذا بر اساس این اصول تعیین و اجرا می‌شد.

هنوز هم در خانواده‌های ایرانی سینی چای به همین شکل در بین مهمان‌ها می‌گردد. از بزرگ‌ترها و ریش و گیس‌سفیدها شروع و به میان‌سال‌ها ختم می‌شود. جوان‌ترها و کودکان معمولاً در قسمت اصلی مهمانی‌های رسمی حضور ندارند.

مراسم رسمی نیز به جشن‌های مذهبی و خانوادگی، مناسب‌های تقویمی مانند نوروز و یلدا و امور مربوط به ازدواج و تولد و مرگ محدود می‌شود.

تا همین روزها هم «آداب‌ ندانی» و رعایت نکردن رسم و رسوم مربوط به یک رویداد می‌تواند «آبروریزی» تلقی شود. هرچند این آداب‌ورسوم هیچ‌گاه در سراسر گستره فرهنگی ایران یکسان نبوده و گاهی همین «تفاوت فرهنگی» خودش اسباب آبروریزی قلمداد شده است.

ایران قدیم با تقسیم دنیای مردانه و زنانه، به تعادلی در درون خود برای تعیین سلسله مراتب ادب و احترام رسیده بود که البته با «نادیده گرفتن زنان» و حذف آنان از اجتماع تقریباً نصف صورت‌مسئله را پاک کرده بود.

اولین زنانی که به قصد رفتن به محل کار، دانشگاه و تفریح قدم به خیابان گذاشتند، در تمام دنیا با یک چوب رانده شدند. اینکه به فرهنگ و سنت جاری جامعه پشت پا زده و «حد خود را» نمی‌دانند. این زنان متهم شدند به اینکه نمی‌دانند چطور در خیابان قدم بردارند، چطور با مردان هم‌کلام شوند، چه لباسی را کجا بپوشند و چه کلماتی را خطاب به چه کسانی به کار برند.

در همان سال‌ها، زنان اروپایی تلاش می‌کردند تا از بند سفت‌وسخت «آداب مربوط به خانمی و دوشیزگی» دربیایند و «شلوارپوش» وارد اجتماع شوند.

آداب معاشرت اروپای قرون‌وسطی تا اوایل قرن بیستم بر دو پایه استوار بود، سلطنت و ازدواج. هر کرنش و تعظیم و دست‌بوسی بر اساس سلسله‌مراتب نزدیکی و دوری به خاندان سلطنتی تعریف می‌شد و تمام آنچه از زنان انتظار می‌رفت، آن بود که برای ازدواج آماده شوند. در میان قشر مرفه مرسوم بود که دختران حتی سال‌ها در مدارس مخصوص و زیر نظر معلم‌ها شیوه پذیرایی با چای، ادب و سخن گفتن را بیاموزند تا بانوی مناسبی برای گرداندن خانه شوهرشان باشند.

در همان دوران اما در ایران، حتی در دربار پرزرق‌وبرق قاجار، خبری از این آموزش‌های طولانی نبود. دختران پیش از آنکه حتی سواد خواندن و نوشتن بیاموزند، نامزد می‌شدند؛ خبری هم از آداب نشست‌وبرخاست و گردش با نامزد نبود، چون اصلاً تا زمان عقد اجازه دیدار نداشتند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این‌طور بود که سال‌ها بعد وقتی ولیعهد جوان ایران، با شاهزاده خانم مصری نامزد شد و بعدازآن وقتی عروس خانم به ایران آمد، ابداً نقشی برای او به‌عنوان همسر ولیعهد در نظر گرفته نشده بود. درحالی‌که مثلاً در دربار انگلستان حتی برای نزدیکان درجه چندم ملکه نیز وظایف مشخصی وجود دارد و حتی ترتیب سلام کردن و دست دادن در دربار نیز از چند صدسال قبل مقررشده است. در روایت‌های شفاهی از درباریان آن زمان آمده است که وزرا حتی نمی‌دانستند آیا می‌توانند با ملکه دست بدهند، یا مدل تعظیم و احترام برای شاه و ملکه یکسان است یا خیر؟

همسران شاه برای زنان مدرن ایرانی یکی پس از دیگری الگوی «معاشرت» شدند.

ملکه ثریا نسبت به فوزیه بیشتر در مراسم رسمی شرکت داشت و همراه شاه بود. زیبایی خیره‌کننده او، لبخند و سکوتش نمونه‌ای از مد آن زمان دختران جوان بود؛ اما این شهبانوی ایران، فرح پهلوی بود که برای دهه‌ها، حتی پس از خروج از ایران و پایان سال‌های ملکه بودن، جزئی جدانشدنی از «آداب مدرن ایرانی» شد.

دختران جوانی که روزها سر کلاس درس دانشگاه یا سر کار بودند و شب‌ها منتظر یار می‌ماندند تا به کافه‌های تازه‌تأسیس در شهرهایی مثل تهران و آبادان و اهواز بروند، بنوشند، برقصند و معاشرت کنند، نمی‌دانستند چه کنند تا هم‌زمان که اجتماعی، به‌روز و مدرن به چشم می‌آیند برچسب «رها بودن و ولنگاری» نخورند و شانس ازدواجشان را از دست ندهند.

حضور زنان در اجتماع، هر آنچه مردان درباره آداب‌دانی می‌دانستند را نیز به چالش کشید. همراهی یک خانم در اجتماع و مجالس عمومی، یک تجربه ایرانی نبود. آنچه درست و غلط از میان فیلم‌ها و پاورقی‌ها و خاطرات فرنگ‌رفته‌ها خودش را به این فرهنگ جدید رساند، در اغلب اوقات نه نشانی از نزاکت اروپایی داشت و نه جایی برای ادب ایرانی!

 هر آنچه می‌رفت کم‌کم با آزمون‌وخطا و افتان‌وخیزان به نام «آداب معاشرت ایرانی» در دل اجتماع و مردم جا خوش کند، با انقلاب اسلامی بر باد رفت.

در ده سال اول انقلاب که همراه با سرکوب شدید زنان و پاک کردن تمام مظاهر مدرنیته بود، کار تا جایی پیش رفت که استفاده از لفظ خانم هم ناپسند شد. دوباره زنان با چوب تعصب، مذهب و غیرت به عقب رانده شدند.

آراستگی و زیبایی عناصری «طاغوتی» به‌شمار می‌آمدند و تا حد امکان از جامعه پاک شدند. هرکسی که خوش‌چهره بود و اصلاح می‌کرد و آرایش و پیرایشش را جدی می‌گرفت، با انگ نامسلمانی و «شاه‌دوستی» ممکن بود حتی از کار بیکار شود.

افراط در رویه‌های اسلامی انقلابی آن‌قدر شدید بود که حتی ادب ایرانی را نیز در حوزه معاشرت عمومی کم‌رنگ کرد.

چهل سال پس‌ازآنکه هر نشانه‌ای از «آداب‌دانی» درباری خوانده می‌شد و حتی در دعوت‌های رسمی دولتی نیز مهمانان را روی زمین می‌نشاندند، زنان و دختران ایرانی تلاش می‌کنند تا در جامعه‌ای که در آن نه در قانون حق برابری دارند و نه عرف جایگاه مشخص، نوعی از آداب‌دانی ایرانی را در معاشرت‌های خود برقرار کنند.

ادب و آدابی که به آن‌ها اجازه بدهد در اجتماع گوناگون ایران معاصر، نحوه نشست‌وبرخاست و معاشرت خود با مردان و زنان دیگر را به‌گونه‌ای تعریف کنند که در غیاب قانون و عرف، جلوه زنانه زندگی برایشان دلپذیر شود.

دختران ایرانی در غیاب سنت‌های چندهزارساله سنتی ایرانی و در نبود حمایت قانونی از خواست و نظرشان، می‌خواهند دیدار اولشان با کسی که پسندیده‌اند، چارچوب مشخصی داشته باشد. همکارشان بداند چه زمان می‌تواند او را با نام کوچکش خطاب کند. مردان اطرافش بدانند در یک دعوت شام مجاز به چه رفتاری نیستند و اینکه بدون سردرگمی بداند اگر به یک مهمانی چای کاری دعوت شد، چه لباسی بپوشد.

شاید توافق جمعی روی «آداب‌دانی ایرانی» بتواند فضای پرتنش ایران امروز را برای زنان، اندکی تحمل‌پذیرتر کند.

بیشتر از زندگی