«اختلال احتکار» چیست و ناشی از چه چیزی است؟

طبق یک تحقیق حدود ۲ تا ۵ درصد افراد به «اختلال احتکار» مبتلا هستند

بازار بزرگ تهران (عکس تزئینی است)- ATTA KENARE / AFP

اوضاع بحرانی اقتصاد ایران حتما شما را با صحنه‌های حیرت‌انگیزی روبه‌رو کرده است. حتما دیده‌اید فروشگاه‌هایی را که با هجوم شهروندان برای خرید چیزهایی چون مواد خوراکی، پوشاک و دیگر مایحتاج روزانه، ناگهان خالی شده‌اند. یا در بین اطرافیان و دوستان‌تان، دیده‌اید افرادی را که انواع مواد خوراکی را در حجمی انبوه در خانه‌شان ذخیره می‌کنند. حتی در خبری که در مردادماه ۹۷ به حادثه‌ای تلخ انجامید، خواندیم: «احتکار بنزین منجر به آتش‌سوزی منزلی شد». 

در سوی دیگر، افرادی را هم دیده‌اید که هرگز نمی‌توانند از وسایل و اشیاء و چیزهایی که دور و اطرافشان هست دل بکنند و آن‌ها را دور بریزند؛ هر چند کهنه و از کار افتاده شده‌ باشند. چنان لوازمی گاه تمام فضای اتاق و زندگی فرد را به اشغال خود در می‌آورد و صدای انتقاد اطرافیانش را هم بلند می‌کند.

به نظر شما علت این رفتارها چیست، و چه دلایلی در ورای چنین رفتارهایی قرار دارد؟

«هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید»

برخی رفتارها و واکنش‌های افراد در روابط بین فردی و در سطح جامعه، بهنجار است و افراد در رفتارهایشان متوجه مشکلی نمی‌شوند، از جمله رفتارهایی چون احتکار وسایل که در روانشناسی «اختلال احتکار» نامیده می‌شود. فرد دچار به این اختلال (که کمتر در جامعه به عنوان اختلال روحی و روانی شناخته می‌شود) از دور ریختن وسایل یا چیزهایی که دارد، احساس ناراحتی و رنج می‌کند و تمایلی ندارد چیزهایی را دور بریزد که عملا بی‌خاصیت شده‌اند و ارزشی ندارند. این افراد معمولا دلایلی برای این رفتار خود دارند. بر این باورند که این کار (دور ریختن) نوعی اسراف است و این وسایل روزی به کار خواهند آمد، یا به آنها وابستگی عاطفی دارند، اما نمی‌خواهند آن را دلیل اصلی عنوان کنند و با بیان جملاتی چون «هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید»، یا «حیفم می‌آید دور بیندازم» خود را قانع می‌کنند که آن اشیاء را تا مدت‌ها و بلکه تا پایان عمر نگه دارند. اما این گونه رفتارها دقیقا همان اختلالی است که روانشناسان از آن به عنوان «اختلال احتکار» نام می‌برند.

میزان شیوع اختلال احتکار

برابر‌ نتایج تحقیق پروتسا و همکارانش در سال ۲۰۱۰، حدود ۲ تا ۵ درصد افراد به «اختلال احتکار» مبتلا هستند و این اختلال در مردان شایع‌تر از زنان است. این اختلال از سنین ۱۱ تا ۱۵ سالگی شروع می‌شود و معمولا بین سنین ۳۴ سالگی تا دوران سالمندی و ۹۴ سالگی شایع‌تر است. تحقیقات نشان داده است که افرادِ بین ۵۵ تا ۹۴ سال، سه برابر بیشتر از ۳۴ تا ۴۴ سالگی در معرض ابتلا به اختلال احتکار قرار دارند. 

برخلاف آمارها، نمونه‌ها و تجارب کلینیکی میزان بالاتری از این میزان۲ تا۵ درصد از کل جمعیت را نشان می‌دهد؛به ویژه در ایران،که به باور عامه تقریبا رفتاری نرمال و بهنجار به‌شمار می‌رود و در جامعه شناخته شده و نسبتا فراگیر است. 

نوع شدید اختلال احتکار چگونه است؟

اختلال احتکار در طیف‌های خفیف، متوسط و شدید طبقه‌بندی می‌شود. گاهی اوقات شدت اختلال احتکار، فرد را به انجام رفتارهایی چون احتکار حیوانات سوق می‌دهد. در این گونه مواقع، فرد حیوانات مختلفی را در محیط زندگی خود نگهداری می‌کند، بدون آنکه توجهی به مراقبت و نگهداری از آن‌ها داشته باشد، و حتی در اغلب موارد، سلامت و جان حیوانات را به خطر می‌اندازد. نمونه شایع دیگر، انبار کردن کتاب‌های کهنه و قدیمی یا ذخیره کردن اطلاعات در سی دی و لب‌تاپ و کامپیوتر و خرید هارد دیسک‌های متعدد برای ذخیره‌کردن اطلاعاتی است که شاید تا پایان عمر، یک بار هم آنها را نبیند، اما این کار به آنان احساس آرامش می‌دهد.

دلایل روان‌شناختی اختلال احتکار

افرادی که به اختلال احتکار دچارند، معمولا در زندگی شخصی و اجتماعی‌شان قاطع و بااراده نیستند، و از قدرت تصمیم‌گیری در زندگی‌شان بی‌‌بهره‌اند. همچنین، این افراد معمولا در روابط بین‌فردی با دیگران و اعضای خانواده نیز دچار مشکل هستند. اختلال احتکار که متاسفانه در برخی از افراد به صورت رفتاری نرمال بروز می‌یابد، به مرور زمان فرد را به اختلالات جدی افسردگی، اضطراب، وسواس فکری و عملی سوق می‌دهد.

در طیفِ‌های خفیف و متوسطِ اختلال احتکار، معمولا فرد مستقیما به روانشناس یا روانپزشک مراجعه نمی‌کند، چون قادر به تشخیص مشکل رفتاری در خود نیست؛ به‌ویژه در میان ایرانیان یا کسانی که در فرهنگ ایرانی و با سبک زندگی ایرانی زیسته باشند. معمولا افراد برای درمان مشکلاتی چون افسردگی، اضطراب، و وسواس، به متخصص مراجعه می‌کنند، و در طول درمان با مصاحبه کلینیکی است که روانشناس، اختلال احتکار را در فرد تشخیص می‌دهد. 

دلایل مختلفی منجر به بروز این اختلال می‌شوند، ازجمله وابستگی‌ها و دلبستگی‌های شدید فرد در دوران کودکی که ناشی از بی‌توجهی والدین یا تنبیه بدنی کودک است. این رفتارها به ایجاد استرس، ناامنی، کمبود توجه، احساس طرد شدگی و اضطراب کودک منجر می‌شود. فرد به دلیل فقدان تجربه رابطه عاطفی با والدین، مدام محبت و عشق را در زندگی‌اش جست‌وجو می‌کند تا از آن طریق به احساس آرامش و امنیت دست یابد. در بزرگسالی، جای این دلبستگی گمشده، با ذخیره و انبار کردن وسایل و وابستگی عاطفی به آنها پر می‌شود.

«تراما» یا «استرس پس از سانحه»، یکی دیگر از دلایل ابتلا به اختلال احتکار است. فردی که در طول دوران زندگی‌اش (کودکی، نوجوانی یا بزرگسالی) غم و از دست‌دادن را تجربه کرده باشد، یا در اتفاقات هولناکی چون آتش‌سوزی، سیل، زلزله، خانه‌اش ویران شده باشد یا یکی از عزیزانش را دست داده باشد، سعی می‌کند آن احساس «از دست دادن» و اندوه ناشی از آن را با انبار کردن و دور نریختن لوازمش جبران کند. در واقع، از کنترل داشتن بر وسایل زندگی و اشیا دور و بر خود، احساس امنیت می‌کند، و از آن طریق، به احساس ارامش دست می‌یابد. این رفتار، به طور موقت این حس را به شخص انتقال می‌دهد که او در امنیت است و و از توان لازم برای کنترل شرایط برخوردار است.

گاه نیز افراد مضطرب، از دو طریق اضطراب خود را کاهش می‌دهند؛ با دور انداختن، یا نگاه‌داشتن یک وسیله‌. البته در اغلب موارد، سبک زندگی فرد در دوران کودکی به او می‌آموزد که کدام شیوه را انتخاب کند. 

 بحران‌های جامعه و اختلال احتکار

 بحران‌های اقتصادی و اجتماعی که این روزها در ایران رو به افزایش است، بروز رفتارهای ناشی از اختلال احتکار را به شکل پررنگی در افراد افزایش می‌دهد، وناامنی‌های موجود در جامعه،منجر به افزایش احساس ناامنی و اضطراب درونی در افراد مبتلا به اختلال احتکارمی‌شود. با افزایش قیمت‌ها،مردم به فروشگاه‌ها سرازیر می‌شوند که تا نیازهای لحظه و آتی خود را تامین کنند. حتی بعد از بحران گرانی،با همان عطش و نگرانی اولیه خرید می‌کنند. متاسفانه رفتارهای احتکاری که بخشی از فرهنگ و سبک زندگی مردم شده است، آرام آرام آنها را به سمت افسردگی سوق می‌دهد و تداوم چنین وضعیتی، جامعه را میزبان افسردگی و اضطراب بیشتری خواهد کرد.

بیشتر از