استعدادهای ایرانی در «پرشیاز گات تلنت»

در برنامه‌های استعدادیابی ایرانی معمولا ستاره‌ای متولد نمی‌شود

داوران این مسابقه، از خودش جنجالی‌تر شده‌اند- شبکه‌های اجتماعی 

«شما عالی هستید، امیدوارم این برنامه را در ایران اجرا کنید»

این تنها یکی از انبوه پیام‌هایی است که از سراسر جهان پای ویدئوهای برنامه استعدادیابی ایرانی «پرشیاز گات تلنت» نوشته‌شده است. برنامه‌ای که همه‌گیری کرونا باعث شد بین نمایش آن فاصله چندماهه ایجاد شود.

پخش فصل اول این برنامه بهمن ۱۳۹۸ شروع شد و تا نوروز ۱۳۹۹ در ۸ قسمت ادامه داشت و بعد از چند ماه معطلی به علت همه‌گیری کرونا، از ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ پخش قسمت نیمه‌نهایی آن آغاز شد.

پرشیاز گات تلنت (Persia's Got Talent) یک مسابقه تلویزیونی استعدادیابی است که امتیاز آن از مجموعه «گات تلنت» توسط شبکه ام‌بی‌سی پرشیا خریداری شد.

در ابتدا داوران این مسابقه بودند که جنجالی شدند. آمدن ابراهیم حامدی «ابی» خواننده خوش‌نام ایرانی به این برنامه، طرفداران «آقای صدا» را ذوق‌زده کرد و اعتبار ویژه‌ای به این برنامه داد. تجربه پنجاه‌ساله او در صنعت سرگرمی ایران بسیار برای بالاتر بردن اعتبار این مجموعه راهگشا بود.

داور بعدی که اسمش سر زبان‌ها افتاد «مهناز افشار» بازیگر ایرانی مقیم آلمان بود. مهناز افشار برخلاف بسیاری از بازیگران خوش‌چهره در ایران، با شرکت در کلاس‌های جدی آموزش بازیگری، فعالیت حرفه‌ای خود را آغاز کرد. دامنه فعالیت‌های او به بازیگری خلاصه نشد. موضع‌گیری‌های او درباره مسائل سیاسی و اجتماعی در ایران از جمله «دختران انقلاب» و «کودک همسری» باعث شد در ایران پرونده‌های قضایی علیه او تشکیل شود.

با یک شروع جنجالی، «پرشیاز گات تلنت» در اجرا با همان مشکلاتی مواجه شد که نمونه‌های قبلی این مسابقات استعدادیابی ایرانی با آن مواجه بودند: عدم دسترسی به ایرانیان بااستعداد!

جمهوری اسلامی ایران، هیچ‌کدام از شبکه‌های تلویزیونی خارج از ایران یا خصوصی را به رسمیت نمی‌شمارد و همواره با افراد یا مؤسساتی که با این شبکه‌های به قول آن‌ها «معاند یا مبتذل» همکاری کنند برخورد کرده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ایرانیانی که علاقه‌مند به شرکت در این برنامه‌ها باشند در اولین قدم با مشکل «مسافرت به خارج از کشور» مواجه هستند. در صورت موفقت و معروف و مشهور شدن، ممکن است در بازگشت دچار مشکلات قضایی شوند. مشکلات سفر، ویزا، هزینه‌های بالای سفر نیز را به لیست مشکلات اضافه کنید. مسافران به کشورهای اروپایی، حتی در صورت تقبل هزینه‌های مالی، گاهی تا ماه‌ها در ایران در صف ویزا می‌مانند. برای مقابله با این مشکل برخی دیگر از برنامه‌های استعدادیابی، محل برگزاری آن را به ترکیه انتقال دادند تا هم مسافرت به آن آسان باشد و هم نیازی به ویزا نداشته باشد.

مکان برنامه پرشیاز گات تلنت در اروپا، شرکت کنندگان آن را به جمعیت محدودی از ایرانیان ساکن خارج از کشور که نیازی به طی مراحل دشوار ویزا و اقامت ندارند محدود کرد.

همین امر باعث پایین آمدن کیفیت اغلب این مسابقات می‌شود. درصورتی‌که در برنامه گات تلنت در ایالات‌متحده، افراد بااستعداد از میان بیش از سیصد میلیون نفر ساکنان این کشور برای این مسابقه ثبت‌نام می‌کنند، شرکت‌کنندگان نسخه ایرانی از بین نهایتاً ده میلیون مهاجر ایرانی می‌آیند.

غافلگیر شدن از یک اجرای بدیع و عالی، کمترین انتظار بینندگان این سری برنامه‌هاست. هرچند در پرشیاز گات تلنت نمونه‌های زیبایی از «اولین اجراهای فوق‌العاده» را دیدیم اما با سرکوب چهل‌ساله موسیقی، رقص و هنرهای زیبا و تجسمی در ایران، عدم توجه به آموزش هنر در مدارس و شرایط اقتصادی خانواده‌های ایرانی، شاید توقع زیادی است تا انتظار داشته باشیم افرادی که بخت آن را داشته‌اند تا آموزش کافی را در زمان مناسب دریافت کرده باشند تعداد قابل‌توجهی باشند.

عدم آموزش و توجه به هنر در ایران باعث شده است این بخش حتی روی برنامه‌های داخل ایران که از روی نمونه‌های خارجی ساخته‌شده‌اند نیز تأثیر بگذارد و از دل این برنامه‌ها حتی در داخل ایران نیز «ستاره‌ای متولد نشود».

شاید برگزارکنندگان این مسابقات همچون نمونه‌های ترک، با افزایش دامنه شرکت‌کنندگان به «گستره فرهنگی ایران» و تمرکز بیشتر روی شرکت‌کنندگان چه فارسی‌زبان یا غیرفارسی‌زبان، از کشورهای همسایه، هم تنوع و هم کیفیت این برنامه‌ها را بالا می‌بردند. جمعیت میلیونی مهاجران افغان در سراسر دنیا، ساکنان تاجیکستان و ازبکستان می‌توانند روح تازه‌ای به این برنامه‌ها بدمند.

به‌عنوان‌مثال شرکت‌کنندگان ایرانی حتی با اجرا به زبان فارسی، موفقیت‌های قابل قبولی در برنامه «صدای ترکیه» به دست آوردند.

این روزها روشن کردن تلویزیون در بیشتر کشورهای جهان بدون مواجه‌شدن با یکی از برنامه‌های استعدادیابی، تقریباً محال است.

برخلاف عقیده عموم، این برنامه‌های خیلی هم جدید و خلاقانه نیستند. از عمر اولین برنامه‌های استعدادیابی در آمریکا نزدیک هشتاد سال می‌گذرد. در اروپا نیز بی‌بی‌سی یکی از پیشگامان این نوع برنامه‌های سرگرمی بود.

ممکن است فکر کنید که علت شروع و رواج نمایش استعدادهای درخشان، تلویزیونی بود؛ اما در حقیقت این برنامه‌ها در ابتدا رادیویی بودند و طرفداران رأیشان را با تلفن کردن یا نامه فرستادن به ایستگاه رادیویی خبر می‌دادند.

در سال ۱۹۵۵، هنگامی‌که ITV در بریتانیا راه‌اندازی شد، مفهوم جدید تبلیغات و سرگرمی را با خود به همراه آورد. فقط یک سال طول کشید تا یک برنامه استعدادیابی با نام Opportunity Knocks را به مخاطبان معرفی کند.

بازنده‌ها، برنده‌ها، بدترین‌ها، خنده‌دارترین و جنجالی‌ترین‌ها، مشهور و معروف و گاهی ثروتمند می‌شدند.

اما همیشه انتقاداتی هم به این برنامه‌ها وارد بوده است و قضاوت آن‌ها چندان هم جدی گرفته نشد. مثلاً بیانسه در سال ۱۹۹۳ و جاستین تیمبرلیک در سال ۱۹۹۲ در برنامه استعدادیابی «جستجوی ستاره» رد شدند؛ اما از بسیاری از برنده‌ها در صنعت موسیقی و سرگرمی نشانی باقی نمانده است.

از سوی دیگر منتقدان این برنامه‌ها معتقدند، «موفقیت یک‌شبه» رویایی نیست که جوان‌ها را دنبال آن بفرستیم.

«استعداد خاص کودکان» باید در مدارس و توسط معلم‌ها و مشاور مدرسه شناسایی و هدایت شود. این‌طور نباشد که یک «ستاره» برای سال‌ها بدون آنکه به استعداد و قابلیت او توجه شود در یک شغل بی‌ربط یا در یک حرفه بدون ارتباط گیر بیفتد و ناگهان«کشف» شود.

برگزارکنندگان این برنامه‌ها در دفاع از خود می‌گویند وقتی جایی برای آنکه این استعدادهای جوان یا ناشناخته در مسیر عادی خود شناخته شوند نیست، آن‌ها این «شانس» را می‌دهند تا کسی که فکر می‌کند لیاقتش را دارد، خود را در معرض قضاوت داوران و میلیون‌ها بیننده تلویزیونی قرار دهد.

درست یا غلط، هر روز میلیون‌ها نفر با دیدن اجرای فوق‌العاده از یک هنرمند گمنام در یک شهر دوردست و ناشناس، چشمشان تر می‌شود و او را «لایک» می‌کنند. لایک‌هایی که امروزه نشانه شهرت، ثروت و اغلب اوقات قدرت است.

بیشتر از فرهنگ و هنر