پس از هر چهار یا هشت سالی که در ایالات متحده تیم کاخ سفید تغییر میکند، مقامات جمهوری اسلامی از جمله وزیر خارجه و سخنگوی این وزارت، مقامات سپاه، رئیس دولت و دیگر مقامات عالیرتبه نظام با مزاح و تمسخر از تعابیری مثل «مستاجران قدیم» و «مستاجران جدید» کاخ سفید برای اشاره به دولتهای قدیم و جدید استفاده میکنند. مقامات همچنین با افتخار از این نکته سخن میگویند که توانستهاند این دولت یا آن دولت را پشت سر بگذارند و همچنان در قدرت باشند: «ترامپ رفت و ما… ماندیم.» (محمد جواد ظریف ایرنا ۱۸ آبان ۱۳۹۹) مستاجر خواندن مقامات در دموکراسیها نشان میدهد که آنها از حیث تسلط بر قدرت سیاسی و اقتصادی در ایران خود را صاحب خانه ابدی میدانند.
برای مقامات جمهوری اسلامی داشتن یک رهبر مادامالعمر (خمینی و خامنهای) در برابر دو (کارتر و ریگان) یا شش (بوش پدر، کلینتون، بوش پسر، اوباما، ترامپ و بایدن) رئیس جمهور آمریکا یا یک کاست حکومتی تغییرناپذیر در برابر تغییرات مدام مقامات در دموکراسیها یک ارزش است. تعبیر مستاجر را مقامات و دستگاه تبلیغاتی رژیم با قصد تحقیر استفاده میکنند تا دموکراسی و چرخش نخبگان را منفی جلوه دهند. چه اتفاقی افتاده است که در ایران وجود یک کاست حکومتی تغییر ناپذیر و عدم گردش قدرت به یک ارزش حکومتی تبدیل شده است؟ این (ضد) ارزش چگونه و تحت چه سازوکارهایی تقویت میشود؟
ثبات یا اقتدارگرایی؟
حکومتهای اقتدارگرا قشر حاکم ابدی (حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر در مقامات کلیدی که قدرت را میان خود تقسیم کردهاند و تنها از یک مقام به مقام دیگر جابهجا میشوند) دارند و جابهجایی قدرت در آنها بسیار دشوار است. آنها این امر را نه تنها نشانه قدرت بلامنازع و بقای به هر قیمت معرفی میکنند، آن را به عنوان ثبات سیاسی به مردم میفروشند. آنها بدین ترتیب به مخالفان و منتقدان میگویند تلاشی برای تغییر انجام ندهید چون آش همان است و کاسه همان. این گونه حکومتها همیشه میان زندگی و مرگ در تعلیق هستند و قدرتمند به حساب میآیند تا روزی که با کودتا یا انقلاب ساقط شوند. به همین دلیل رهبران این گونه حکومتها مدام از براندازی و براندازان سخن میگویند و داغ و درفششان علیه مخالفان در کار است تا یکباره از صندلی به پایین پرتاب نشوند.
از نظر آنها برخی بههمریختگیهایی که در دموکراسیها به چشم میخورد به معنای ناکارآمدی آنهاست. دموکراسی یک نظام بیعیب و نقص نیست بلکه در میان انواع موجود حکومتها بیشترین کارایی و کمترین مشکلات را دارد. در دموکراسیها مردم مجبور به انقلاب نیستند چون میتوانند حتی حکومتهای فاسد و متقلب و نامشروع را (با هر توجیهی که برای آنها وجود دارد و با هر روشی که بر سر کار آمده باشند) چند سال دیگر برکنار کنند.
گردش قدرت ندارید، دوست ما هستید
این گزارش اسکان نیوز از دیدارهای مقامات مجلس در یک دوره هشت ماهه است: «۲۴۳ روز از مجلس یازدهم گذشته و سفیر روسیه ۹ دیدار رسمی با مقامات مجلس داشته؛ یعنی هر ۲۷ روز یک بار؛ یک بار با رئیس مجلس (دوم تیر)؛ یکبار با قاضیزاده هاشمی، نایبرئیس مجلس و رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و روسیه (۱۱آبان) و هفت بار با حسین امیرعبداللهیان، دستیار قالیباف در امور بینالملل (۱۰.۱۸، ۲۳ و ۲۹ آذر؛ ۱۹ شهریور؛ دوم مرداد و ۱۲خرداد) در این مدت سفیر چین هم شش بار با مقامهای مجلس دیدار کرده؛ یعنی تقریبا هر ۴۰ روز یکبار؛ یکبار رئیس مجلس (چهارم تیر)؛ یکبار با امیر آبادی فراهانی، عضو هیات رئیسه مجلس و رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و چین (۲۵شهریور) و چهاربار با امیرعبداللهیان، دستیار قالیباف در امور بینالملل (۹.۲۱ و ۲۵آذر، ۲۱آذر و ۲۵دی).» (۵ بهمن ۱۳۹۹)
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اینها فقط مشاوره و همکاری یک قوه از مجموعه نهادهای جمهوری اسلامی را با دولتهای چین و روسیه در یک دوره کمتر از یک سال نشان میدهند. مقامات قوه مجریه و قضاییه و نهادهای تحت نظر رهبر مدام با دولتهای چین و روسیه گفتوگو دارند و سند همکاری امضا میکنند. علت این نزدیکی با دو دولت روسیه و چین و اصولا سیاست نگاه به شرق چیست؟ تنفر نسبت به غرب و تمدن غربی. بخشی از این تنفر ناشی است از دموکراسی غربی که در آن مقامات پس از یک دوره باید جایشان را به دیگر شهروندان بدهند و این امر خوشایند مستبدان و نمایندگان خدا بر روی زمین نیست. خامنهای دوست دارد طرف معاملهاش کاسترو و پوتین و شی جین پینگ باشند تا برای چند دهه بتواند روی روابط شخصی با آنها حساب کند و آنها نیز کاری به سرکوب مخالفان در داخل نداشته باشند چون خودشان در کشورشان همین کار را میکنند. همکاری نزدیک با دولتهای اقتدارگرا برای عادیسازی سنتهای غیر دموکراتیک به عنوان سنتهای جاری در عالم خارج است.
بهترین دموکراسی دنیا؟
در کنار افتخار مقامات جمهوری اسلامی به حکومت مادامالعمری، در یک کاست حکومتی همیشه این ادعا وجود دارد که جمهوری اسلامی بهترین دموکراسی دنیاست. شواهد حاکمان برای دموکراسی (به معنای مردمی بودن حکومت) نیز ادعای حضور ۴۰ میلیون در اجتماع ۹ دی ۱۳۸۸ و ۵۰ میلیون نفر در تشییع جنازه قاسم سلیمانی در سال ۱۳۹۸ است (تیترهای بزرگ کیهان تهران). به جای آن که تعداد رایدهندگان به نظام در یک انتخابات یا همهپرسی آزاد و رقابتی با رسانهها و تشکلها و اجتماعات آزاد صورت گیرد تا قابل راستیآزمایی باشد وفاداری به نظام از طریق شمارش بیمبنا و اغراقهای کاملا بیپایه از جمعیت حاضر در برنامههای حکومتی صورت میگیرد. این که چگونه در تهران و کرمان و اهواز و قم و مشهد ۵۰ میلیون نفر برای تشییع جنازه سلیمانی به خیابان آمدهاند (مجموعا با جمعیتی حدود ۱۵ میلیون) و این که چگونه همه کسانی که به تماشا آمدهاند، طرفدار نظام و رهبر خوانده میشوند؛ سؤالاتی است که هرگز پاسخ نمیگیرند چون کسی در ایران نمیتواند آنها را از مقامات بپرسد.
دموکراسی با پنج شاخص قابل اندازهگیری است: ۱) برگزاری دورههای انتخابات آزاد، رقابتی و سالم برای انتخاب مقامات سه قوه، ۲) چرخش نخبگان، ۳) آزادی بیان و رسانهها و تجمعات و تشکلها، ۴) قدرت و قوت نهادهای مدنی مستقل مثل احزاب سیاسی رقیب و تشکلهای صنفی و حرفهای ۵) رعایت حقوق اساسی و مدنی اقلیتهای قومی، مذهبی و جنسیتی.
برخی از اینها مقدمه لازم هر گونه انتخابات سالم و رقابتی و آزاد و برخی دیگر نتایج اعمال حق حاکیت مردم است. هر پنج عنصر در ایران تحت جمهوری اسلامی غایب هستند و به همین دلیل حکومت با رقمسازی برای گردهماییها تلاش میکند جای این شاخصها را پر کند. با پنج شاخص فوق میزان سلامت یا عدم سلامت دموکراسیها را میتوان اندازه گرفت.
ملک مشاع کاست حکومتی
کسانی که مشغول گمانهزنی در باب بیعت ۱۴۰۰ هستند تصورشان این است که با نامزدی قالیباف برای ریاست جمهوری باید کسی مثل سعید جلیلی برای بیعت میان دورهای مجلس نامزد شود تا در ریاست مجلس قرار گیرد. اصولا در این میان مردم هیچ نقشی ندارند چون با سازوکارهایی مثل نظارت استصوابی و قوانینی مثل قانون انتخابات ریاست جمهوری از پیش قبای مقامات خاص برای افرادی خاص دوخته میشود. ایران از نظر آنها ملک مشاع مردم ایران نیست بلکه ملک مشاع مقامات وفادار به رهبر است که منطقه تحت تصرفشان را در این ملک با هم عوض میکنند: یکی از ریاست مجلس و دولت به مجمع تشخیص مصلحت میرود و دیگری از شهرداری و مجمع به ریاست مجلس و ریاست جمهوری میرسد. مصالح نظام در هر دوره تعیین میکند که این مالکان (و نه مستاجران) در هر دوره کدام قسمت از این ملک را تیولداری میکنند و سهم امام آن را به بیت ارسال کنند.