سرنوشت نامعلوم بحران فاجعه آفرین سوریه

سوریه به آزمایشگاه رقابت‌های ژئوپلیتیک خاورمیانه تبدیل شده

AFP

تداوم جنگ در سوریه و عدم دستیابی به راه حلی برای پایان دادن به درگیری‌های چندین ساله در این کشور، سوریه را تبدیل به آزمایشگاه رقابت‌های ژئوپلیتیک در خاورمیانه کرده است. 

در جریان چند سال گذشته، قدرت‌های متعدد نظامی و گروه‌های مسلح وفادار به این و آن، وارد درگیری‌های سوریه شدند و به جای این که گامی در راستای خروج از بن بست کنونی بردارند، سوریه را بیش از پیش در عمق بحران فرو بردند. اکنون با گذشت زمان، بحران سوریه وارد بازه زمانی پیچیده‌تری‌ می‌شود و پیوند‌های خطرناک این بحران با رقابت‌ها و تنش‌های منطقه ای و بین المللی بیشتر آشکار‌ می‌شود. تنش‌های ایران با کشور‌های حوزه خلیج فارس و جامعه جهانی، پیوند با بحران سوریه دارد زیرا دولت ایران سوریه را به عنوان گذرگاهی برای توسعه نفوذ در سواحل دریای مدیترانه‌ می‌داند.

از سوی دیگر، ترکیه که رؤیای تشکیل خلافت عثمانی را در گستره جغرافیایی موصل تا حلب‌ می‌بیند و در تلاش برای سرکوبی مخالفان کُرد در امتداد مرز با سوریه است، به گونه‌ای وارد جریان درگیری‌ها در سوریه شده است که هدف از آن، تأمین اهداف و منافع ترکیه است و هیچ نقشی در حل بحران سوریه ندارد.

کاهش اهمیت خاورمیانه در منافع استراتژیک آمریکا مسئله دیگری است که تداوم جنگ در سوریه آن را آشکار کرد و ایالات متحده تصمیم گرفت حضور نظامی خود را در سوریه کاهش دهد. در مقابل، روسیه که در انتظار فرصتی برای احیای نقش محوری خود در خاورمیانه و در عرصه بین المللی‌ می‌باشد، از کاهش حضور نیرو‌های آمریکایی در سوریه استفاده کرده و سعی دارد نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد.

ماندگاری بحران سوریه، فرصتی را برای سازمان حزب‌الله فراهم کرد تا به عنوان یک بازیگر اصلی در تحولات خاورمیانه ظهور پیدا کند و نقش لبنان را در جریانات سوریه سازماندهی کند.

ادامه جنگ در سوریه، ارتش قدرتمند این کشور را که آماده جنگ با اسرائیل بود، چنان فرسوده کرد که اسرائیل با استفاده از ناتوانی سوریه، اقدام به الحاق بلندی‌های جولان به قلمرو اسرائیل کرد و دونالد ترامپ ضمن استقبال از این عملکرد اسرائیل، این منطقه را به عنوان بخشی از خاک اسرائیل به رسمیت شناخت. البته در پی فرسایش قدرت نظامی سوریه، بلندی‌های جولان تبدیل به سکوی حمله و تهاجم موشکی حزب الله به اسرائیل شده بود و شبه نظامیان حزب‌الله با پیشرفته ترین موشک‌ها و جنگ افزار‌هایی که ایران در دسترس آن‌ها قرار‌ می‌داد سرگرم موشک‌پرانی به اسرائیل بودند.

به صراحت‌ می‌توان گفت که در نتیجه تداوم بحران جنگ، سوریه تبدیل به میدان رقابت میان ابر قدرت‌ها و گروه‌های مسلح وفادار به برخی از کشور‌های منطقه شده است و در این میان، ملت سوریه کمترین نقش را در تعیین سرنوشت تحولات کشور دارد. مردم سوریه جز پایان جنگ و تأمین صلح و امنیت، آرزوی دیگری ندارند، شهروندانی که از خشم جنگ به مناطق دیگر پناه برده اند‌ می‌خواهند به خانه‌های خود بازگردند و زندگی خود را از نو آغاز کنند. بر اساس آمار سازمان ملل متحد، بیش از ۸۰ درصد مردم سوریه زیر خط فقر هستند و ۷۰ درصد آن‌ها در عمق فقر و تنگدستی به سر‌ می‌برند، بیش از ۶۰ درصد مردم سوریه بیکاری هستند و زندگی را در شرایط فاجعه‌باری به پیش‌ می‌برند.

در حالی که سوریه نسبت به هر زمانی دیگری نیازمند خروج از بحران کنونی است، منافع استراتژیک کشور‌ها و گروهای مسلح درگیر در سوریه اجازه نمی دهد تا جنگ در این کشور پایان یابد، زیرا هر راهبردی که برای حل و فصل بحران سوریه مطرح‌ می‌شود، با منافع شماری از طرف‌های درگیر برخورد‌ می‌کند. به همین علت، تمامی نمایندگان ویژه ای بین المللی برای حل بحران سوریه همچون: کوفی عنان، اخضر ابراهیمی و استفان دی میستورا ناگزیر به کناره‌گیری شدند.

البته گئیر پدرسون، نماینده کنونی دبیرکل سازمان ملل متحد در امور سوریه نیز وضعیت بهتری نسبت به نمایندگان پیشین نداشته و با چالش‌های فراوانی رو به رو است و هیچ دستاوردی ندارد، زیرا ۶۰ درصد خاک سوریه در تصرف رژِیم بشار اسد، ۳۰ درصد آن در کنترل کردها و ۱۰ درصد دیگر در دست ترکیه است. پس از چند ماه سفر به کشورهای مختلف و دیدار با شمار زیادی از رهبران جهان، پدرسون گفته است که اختلاف نظر در مورد شش تن از اعضای کمیته قانون اساسی که متشکل از ۱۵۰ عضو است، به پایان رسیده است. کمیته ای که آقای پدرسون آن را به عنوان راه حل بحران سوریه‌ می‌داند، چیزی بیشتر از یک کمیسیون برای اصلاح قانون اساسی سوریه نیست و نمی تواند هیچ نقش قابل ذکری در حل و فصل بحران جنگ در سوریه داشته باشد.

در واقع، جنگ‌هایی که هدف اساسی آن‌ها دستیابی به قدرت باشد، به آشفتگی و هرج و مرج منتهی‌ می‌شود، در این گونه جنگ‌ها، یا پذیرش یک راه حل منجر به پایان یافتن جنگ‌ می‌شود و یا تعادل قدرت، اما بحران سوریه خارج از این معادله است. 

اختلاف نظر میان طرف‌های درگیر در سوریه، هر روز بحران این کشور را پیچیده‌تر‌ می‌سازد و هیچ نشانه‌ای از پایان جنگ در افق پیدا نیست زیرا گروه‌های متخاصم در موقعیتی قرار ندارند که یک راه حل واحد را بپذیرند. گفت و گو‌های ژنو و آستانه و طرح‌های صلح مطرح شده از سوی کشور‌های مختلف بی‌نتیجه ماند و به فراموشی سپرده شد. روسیه فکر‌ می‌کند نقش بیشتری در این بازی دارد و‌ می‌تواند تأثیر گذاری بیشتری در آینده سوریه داشته باشد اما واقعیت چیز دیگری است.

خوش بینی گئیر پدرسون به آینده بحران در سوریه، دور از حقیقت و تلاشی برای حفظ سمت دیپلماتیک او است، در غیر این صورت، وی چاره‌ای جز کناره گیری سمتش ندارد. 

به هر حال، طرف‌های درگیر در بحران سوریه که دنبال منافع خود هستند، مشکلی با وضعیت کنونی ندارند اما این ملت سوریه است که در باتلاق پایان ناپذیر جنگ فرسایشی گیر افتاده و سرنوشت خود و کشور را از دست داده است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه