استاد نوروز پینه‌دوز؛ مرمت نمایشی با سابقه ۱۰۰ ساله

این نمایشنامه در سالن قشقایی تئاتر شهر به روی صحنه رفته

Iran Art

یک گروه اجرایی به رهبری کارگردان، برای انتخاب یک نمایشنامه برای اجرا، نکاتی را در نظر می‌گیرد، از جمله برجسته بودن موضوع محوری نهفته در بطن اثر، و توانمندی‌های ساختاری، همچون شخصیت پردازی‌، دیالوگ‌نویسی و اوج و فرودهای دراماتیک، و نیز امکان به‌روز شدن در فرم و محتوا.

در نگاه نخست، نمایشنامه «استاد نوروز پینه‌دوز» نوشته احمد خان کمال‌الوزاره محمودی که در سال ۱۲۹۸ شمسی (‌دقیقا صد سال پیش) نوشته شده است، اثری فاقد عناصر ذکر شده به نظر می‌رسد که شاید بیشتر مناسب مطالعه تاریخی و کلاس‌های تخصصی دروسی مانند تاریخ ادبیات نمایشی در ایران باشد.

این متن در سال‌های اولیه شکل‌گیری نمایشنامه‌نویسی در ایران نوشته شده است، و طبیعی است که نباید آن را با آثار دوره‌های بعد نمایشنامه‌نویسانی چون اکبر رادی، غلامحسین ساعدی و بهرام بیضایی مقایسه کرد. این متن سخت تحت تاثیر نمایش‌ها و اصولا ادبیات فرانسوی قرار داشت که در آن دوران، بسیار مورد اقبال مردم و اهل فرهنگ و دوره مشروطه قرار داشت.

کارگردان در مقام مرمت‌کار

اما از نگاهی دیگر، این نمایشنامه و آثاری مانند آن، در زمره‌آثار کلاسیک ادبیات نمایشی ایران قرار می‌گیرند که روزگاری برای اجرا نوشته شده‌اند و نه صرفا برای خواندن. در جهان امروز، اگر کارگردان‌هایی به سراغ متون کلاسیک (مثل تراژدی‌های یونان) می‌روند، می‌کوشند تا با دست و پنجه نرم کردن با متن‌ها و به روز کردن آنها، مخاطب را متوجه روند تغییر و تحول انسان و جامعه سازند. رفتن به سمت درام کلاسیک ایرانی نیز باید واجد چنین ویژگی‌هایی باشد. به این معنا که کارگردان و نمایش‌نامه‌نویس ایرانی، می‌بایست همانند یک مرمت‌کار آثار باستانی و میراثی، در درجه نخست از آگاهی و دانش لازم در آن زمینه برخوردار باشد و فهمی از تاریخ ادبیات نمایشی کشورش داشته باشد، و سپس بتواند با تکیه بر این دانش تاریخی، متون کهن را زنده کند و به زمان حال برکشاند و دیگر بار، به جامعه معرفی کند. 

رحمت امینی به عنوان کارگردان این اثر، از چنین پیشینه‌ای برخوردار است و گذشته کاری او هم نشان می‌دهد که خط فکری خاصی را در این زمینه تعقیب کرده است جویای آن است که با سرک کشیدن به تاریخ نمایش و نمایش‌نامه‌ نویسی ایران، به احیاء و بازسازی این متون همت گمارد. او مقاطع تحصیلی خود را از دوره لیسانس تا دکترا در تئاتر به‌انجام رسانده است وعلاوه بر آن، به عنوان منتقدی چیره دست در نزدیک به سه دهه، گذشته تحولات نمایشی ایران را جزء به جزء دنبال کرده است، و اکنون نیز در مقام استاد دانشگاه، تدریس همان تجارب و آموخته‌ها را پی می‌گیرد. به همین دلیل، انتخاب او از متن یک نمایش که صد سال قبل نوشته شده است، نه از سر تصادف، که از سر آگاهی است و هدفش، پر کردن خلائی است که در فضای نمایشی ایران حس می‌شود.

بلوغ کاری در بازآرایی و اجرای سومین متن کهن نمایشی

«استاد نوروز پینه‌دوز» در تکمیل سه گانه‌ نمایشی آقای امینی در مقام نویسنده و کارگردان ایرانی، در سالن قشقایی تئاتر شهر به روی صحنه رفته و ادامه و مکملی بر اجرای نمایش‌های«جیجک علیشاه» (ذبیح بهروز) و «جعفر خان از فرنگ برگشته» (حسن مقدم) است که پیش از این، کارگردانی کرده بود.

کارگردان در این سه اثر تلاش کرده است تا با وفاداری به ساختار متن و شخصیت‌ها، رنگی از امروز نیز بر اثر بنشاند و آنها را برای مخاطب امروزی نیز پذیرفتنی و جذاب کند.

این فرایند در نمایش«استاد نوروز پینه دوز» به کمال رسیده است و از تعمق کارگردان و دراماتورژ اثر در پیوند دادن برخی مشکلات و مسایل جاری با موضوعات صد سال قبل، نشان دارد.

در پیوند با موضوع نمایش، اگرچه تعدد زوجات به رسم و شیوه قدیم (۴ زن عقدی و چهل صیغه) دیگر رواج ندارد، اما چالش‌هایی جایگزین مانند روابط پنهانی مردان با زنان به‌وفور دیده می‌شود و کارگردان در فرم اجرایی، چنین نکته‌ای را مدنظر قرار داده است و کوشیده است تا این گونه مسائل را که متاسفانه از جمله آسیب‌های اجتماعی شایع در ایران، به‌ویژه در کلان‌شهرها، به‌شمار می‌رود، مورد توجه قرار دهد.

همچنین، در اصل اثر، و برای نخستین بار در تاریخ درام‌نویسی و اندیشه‌ورزی ایرانی، بارقه‌هایی از طغیان زنان بر وضع موجود دیده می‌شود که امینی آن را (به‌ویژه در صحنه ی پایانی) برجسته کرده است. 

این‌که یک کارگردان برخاسته از دانشگاه، به سراغ متنی صد ساله رفته است و در اجرا، به شیوه‌ای آزاد و رها دست به بازی‌های فرمالیستی زده است، نکته‌ای ارزشمند است که از قضا مورد توجه تماشاگران خواستار فرم‌های نو و شالوده‌شکن نیز قرار گرفته است.

امینی بارها در مصاحبه‌های مختلف در خصوص سه گانه‌اش، تاکید کرده است که توجه به این متون کلاسیک، یکی از بهترین و مهم‌ترین راه‌ها برای درک مختصات درام ایرانی است. 

 او در اجرا تاکید ویژه‌ای بر استفاده از عناصر بصری داشته است: درطراحی صحنه، سازه‌هایی چهارگانه و هم‌شکل به کار رفته است که در موقعیت‌های متفاوت، فضاهایی مانند دکه‌ پینه‌دوزی، خانه‌پینه دوز، حمام، باشگاه، کوچه و گذر و کافی‌شاپ را می‌سازند. این سازه‌ها ترکیبی از اشکال امروزی و مدرن را تداعی می‌کنند.

در طراحی لباس هم می‌توان نشا‌نه‌هایی از گذشته و حال دید. فرم لباس‌ها ما را به زمان اواخر قاجار و دوران پهلوی اول می‌برد، در حالی که جنس پارچه‌ها عموما «جین» است و تماشاگر دقیقا نمی‌تواند بگوید که لباس قدیمی یا معاصر است.

این اتفاق در موسیقی متن نمایش نیز رخ داده است. فرزاد برهمن که سازنده و نوازنده این اثر است، همراه با گروه چهارنفره‌اش، در طول ۷۵ دقیقه‌ اجرا حتی دقیقه‌ای دست از ساز برنمی‌دارد، به گونه‌ای که گویی در حال تماشای اثری موزیکال هستیم. آثاری هم که اجرا می‌کند، عموما آثار موسیقی پاپ مدرن دهه‌های ۴۰ و ۵۰ و حتی برخی از ملودی‌های آشنای این سال‌هاست. بر این مبنا، تلفیق سنت و مدرنیسم و شرق و غرب، در موسیقی هم انجام گرفته و جذابیت اجرا را دوچندان کرده است.

استقبال از «استاد نوروز پینه‌دوز» و بازخورد نظرات درباره این نمایش، به‌ویژه از سوی اهل فن، نشان می‌دهد که مسیر انتخابی امینی، مسیر نادرستی نیست و می‌بایست در کنار توجه به درام معاصر ایرانو ‌جهان، از اجرای درام کلاسیک ایرانی نیز غفلت نورزید. باید منتظر ماند و دید آیا این ظرفیت در تمامی کارهای گذشتگان وجود دارد تا همانند جریان و گفتمان بازگشت در موسیقی ایرانی (دوره مرکز حفظ و اشاعه دهه‌های ۴۰ و ۵۰) عمل کند، یا باید تنها به تک ستاره‌هایی از این دست دل خوش کرد.

بیشتر از فرهنگ و هنر