حرف پنتاگون را باور کنیم یا تکذیب سپاه را

سپاه پاسداران مثنوی هفتاد منی در دروغگویی به مردم ایران دارد

Kazuhiro NOGI / AFP

پس از اعلام ساقط کردن یک پهپاد سپاه توسط ناو «یواس‌اس باکسر» مقامات وزارت خارجه (عراقچی)، سپاه (سخنگوی ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و روابط عمومی سپاه)، مجلس (سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی) و شورای امنیت ملی یک صدا در طی چند ساعت این موضوع را تکذیب کردند. دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی از یک سو احتمال اماراتی بودن این پهپاد (به نقل از «رسانه‌های عربی» که اسمشان را هم نمی‌آورند) یا حتی آمریکایی بودن آن را مطرح کرد و از سوی دیگر با فرض دروغ بودن خبر به تحلیل چرایی دروغگویی ترامپ (تلاش برای کسب وجهه پس از سقوط پهپاد آمریکایی) پرداخت. تا چه حد می‌توان به تکذیب این خبر اعتماد کرد؟

هماهنگی یا گوش به فرمانی؟

تکذیب هماهنگ مقامات و نهادها نباید اذهان را به این سو ببرد که حقیقتی در این تکذیب هست، چون فرماندهان سپاه و مقامات امنیتی و وزارت خارجه کارهای خود را در دبیرخانه‌ی شورای امنیت ملی هماهنگ می‌کنند. در این موارد همه‌ی نهادها گوش به فرمان فرماندهان سپاه هستند و اظهار نظر‌های آنها فی نفسه اطلاع تازه‌ای به دست نمی‌دهد. کمتر مقام ایرانی است که بخواهد شغل خود را حفظ کند و طوری سخن بگوید که با مواضع فرماندهان سپاه در تعارض باشد.

در تاریکی نگاه دارید

بنای مقامات جمهوری اسلامی در مواجه با اخباری که شکست آنها را بیان می‌کند یا برای چهره‌ی آنها در افکار عمومی داخلی یا خارجی مناسب نیست آن است که اگر نتوانند اقدامی در مقابل انجام دهند یا آن را توجیه کنند اصل موضوع را انکار می‌کنند. قتل‌های زنجیره‌ای، کشتار سال ۶۷، ساختن سد گتوند روی کوهی از نمک یا مداخله‌ی نظامی جمهوری اسلامی در سوریه هنوز انجام نگرفته بود اگر فقط رادیو و تلویزیون دولتی و روزنامه‌های کیهان و اطلاعات و جام جم و جوان قرار بود خبر رسانی کنند.

اگر به تاریخ اطلاع رسانی در مورد جنگ ایران و عراق مراجعه کنید خواهید دید که برخی از شهرها یا مناطق ایران بارها از دست نیروهای عراقی آزاد شده‌اند بدون آن که حتی یک بار سقوط آنها به اطلاع مردم رسیده باشد. این مناطق در طی هشت سال میان ارتش دو طرف دست به دست می‌شد اما دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی شکست‌ها را به اطلاع مردم نمی‌رساند. در طول دوران جنگ حتی یک بار میزان تلفات عملیات‌ها به اطلاع مردم نمی‌رسید و تنها مردم محل از تشییع جنازه‌ها یا حجله‌ها تعداد کشته‌ها را به نحو پراکنده حدس می‌زدند. این را مقایسه کنید با اطلاع رسانی پنتاگون که همیشه تعداد کشته شده‌ها را پس از اطلاع رسانی به خانواده با دقت به مردم آمریکا اعلام کرده است.  

مقایسه‌ی پنتاگون و سپاه

اگر به خبر رسانی پنتاگون و سپاه در تاریخ این دو نهاد نگاه کنیم کمتر موردی سراغ داریم که پنتاگون به جامعه‌ی آمریکا دروغ گفته باشد اما سپاه پاسداران دارای مثنوی هفتاد منی در دروغگویی به مردم ایران است. سپاه پاسداران چهل سال است روزنامه نگاران و نویسندگان ایرانی را به جاسوسی برای غرب متهم و برای آنها پرونده سازی می‌کند بدون آن که حتی یک سند در این مورد ارائه کرده باشد، غیر از اعتراف‌های تلویزیونی که در اطلاعات سپاه اخذ می‌شوند.

«اوضاع عادی و تحت کنترل است»

اگر قرار بود ادعاهای دول اقتدارگرا و تمامیت خواه باور شود هنوز نیروگاه چرنوبیل منفجر نشده بود. مقامات اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۶ پس از فاجعه‌ی چرنوبیل تلاش وافری داشتند که خبر این انفجار را پنهان سازند و تنها بعد از کشف مواد رادیو اکتیو توسط کارشناسان آلمانی در اروپا و اطلاع رسانی مقامات آمریکایی با استفاده از عکس‌های ماهواره‌ای بود که انفجار را پذیرفتند، اما تلاش کردند ابعاد دیگر آن را پنهان نگاه دارند. واکنش اولیه‌ی همه‌ی مقامات امپراطوری شر این بود که «اوضاع تحت کنترل است». بر اساس منابع رسمی اتحاد جماهیر شوروی تنها ۳۱ نفر در انفجار چرنوبیل و تشعشعات بعد از آن کشته شدند. (برای نحوه‌ی خبر رسانی مقامات شوروی در این باره نگاه کنید به مجموعه‌ی پنج قسمتی چرنوبیل که ماه گذشته از دو شبکه‌ی آمریکایی اچ بی او و بریتانیایی اسکای پخش شد.)

در یک سال و اندی که تحریم‌های آمریکا بر ایران اعمال می‌شود مقامات جمهوری اسلامی یک‌صدا گفته‌اند که اوضاع تحت کنترل و «شرایط عمومی کشورخوب است» (حسن روحانی) در حالی که بیش از پنجاه درصد مردم به زیر خط فقر مطلق سقوط کرده‌اند و زنان و کودکان فقیر در خیابان‌ها غذای خود را از سطل زباله گردآوری می‌کنند. نمی‌شود صدور نفت یک کشور که دهه‌هاست بدان وابسته بوده از  ۲.۳ میلیون بشکه در روز به زیر ۵۰۰ هزار کاهش یافته باشد و اوضاع خوب باشد.

سیاه نمایی و سفید نمایی

راهبرد توصیه‌شده به تک تک نیروهای درگیر در خبر رسانی در ایران سفید نمایی تحولات داخلی و سیاه نمایی تحولات در کشورهای غربی است. کسانی که این توصیه را رعایت نکنند به زودی حذف می‌شوند. تحت این راهبرد، خبرسازی، آمارسازی، و نظرسازی از روش‌های معمول در دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی آموزش و هنر و رسانه و فرهنگ را به تبلیغات تقلیل داده است. تجربه‌ی چهل ساله از رفتار حکومت دینی به ما می‌گوید که به هر گونه ادعای مقامات رژیم باید به دیده‌ی تردید نگاه کنیم. 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه