پنجاه سال از زمانی که انسان پای بر کره ماه گذشت میگذرد. یا، به نظر برخی، ۵۰ سال از هنگامی که دولت آمریکا چشمگیرترین حقه بازی در تاریخ را سرهم بندی کرد.
روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹، نیل آرمسترانگ بر سطح ماه پا گذاشت، اوج کوشش عظیم دانشمندان و مهندسانی که سفینه حامل او و اخترشناسان دیگر برای سفر به ماه را ساختند، و با بهرهبرداری از انباشتههای گسترده دانش و خلاقیت، جهانیان را حیرت زده کردند.
اما برخی میگویند آن دستاورد بسیار باور نکردنی است، و حاضر نیستند باور کنند که کیهان نوردان به ماه رسیدند؛ میگویند تمام ماجرا دغلکاری بود ، یک حقه بزرگ علیه مردم.
توطئه تئوری نسبتا ساده است، حتی اگر کار بسیار زیادی برای سرهم بندی آن انجام گرفته باشد. میگویند کیهان نوردان آپولو ۱۱ هرگز واقعا به ماه نرفتند: به مدار فرستاده شدند و در آنجا منتظر ماندند در حالی که جهان صحنههائی را که در حقیقت در استودیو فیلمبرداری شده بود تماشا میکرد، پیش از آنکه به زمین بازگردند و به دروغ به عنوان قهرمان ستوده شوند.
این نگرش بارها و بارها با شواهد مستند و حقایق علمی رد شده است. عکسها و نمونههای خاک و سنگ سطح ماه بیانگر این واقعیت است که انسان به راستی به ماه رفته است. اما شیوهای که این باور بر آن متکی است نشان میدهد که مردم چگونه و تا چه اندازه به رهبرانشان بی اعتماد شدهاند، و چرا حاضر نیستند این دستاورد علمی بزرگ را بهرغم شواهد بیشمار باور کنند.
تئوریهای توطئه اغلب اشاره میکند که زمان فرود بسیار مناسب بود. به ادعای آنها، آمریکا بسیار نیاز داشت که دیده شود پای بر ماه میگذارد- و بنابراین مواظب بود حتما اتفاق بیافتد، حتی اگر کیهان نوردان به راستی به آن نرسیدند.
در ۱۹۶۲، جان اف کندی گفته بود آمریکا «باید خود را به رسیدن به هدف فرود آمدن انسان به سطح ماه و بازگرداندن سالم او به زمین پیش از پایان دهه جاری متعهد سازد».
افزون بر این، برنامه فضائی شوروی به نظر میرسید که به موفقیت ماموریت رسیدن به ماه نزدیک میشود. چنین فرودی برای آمریکا فاجعه بار میبود، چرا که در معرکه جنگ سرد و تنشهای گسترده، شهرت خود را در گرو رسیدن به آن، پیش از دیگران، گذاشته بود.
اما تئوری توطئه در این زمان آغاز نشد. توطئه فرود به ماه در حقیقت در دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت، پس از آنکه ماموریت تمام شد و برنامه آپولو به پایان رسید.
برعکس، بالا گرفتن تئوری توطئه ارتباطی به مقوله فرود آمدن بر ماه نداشته است بلکه از پاره شدن رشتههای اعتماد بین دولت آمریکا و شهروندانش مایه میگیرد. در سراسر دهه ۱۹۷۰، یک سلسله افشاگریها اعتماد به نظام حکومتی آمریکا را سست کرد.
در ۱۹۷۱، « اوراق پنتاگون» نشان داد که دولت بارها درباره جنگ ویتنام دروغ گفت؛ در ۱۹۷۶، یک کمیته مجلس نمایندگان به این نتیجه رسید که امکان وجود توطئهای برای کشتن جان اف کندی زیاد بوده است.
همین تفکر توطئه در سراسر جامعه جا افتاد. مردم زیر سئوال بردن حوادثی مانند ترور کندی در ۱۹۶۳ را آغاز کردند – و همین تفکر در رویدادهای نزدیکتر کاربرد دارد، از ۱۱ سپتامبر تا کسانی که ادعا میکنند تیراندازیهای انبوه در آمریکا یا اتفاق نیفتاد یا توسط وزارت خارجه طرح ریزی شد.
در این محتوا، تئوری توطئه هرگز فروکش نکرده است. حدود ۱۰ درصد آمریکائیان نشان دادهاند که توضیح رسمی را باور ندارند، و در روسیه حدود ۵۷ درصد مردم گفتند فکر نمیکنند آمریکا هیچوقت به ماه رفته باشد.
© The Independent