به‌عنوان نخستین مسلمان کنگره آمریکا نگران اتفاقات بریتانیا هستم

دونالد ترامپ و نایجل فاراژ دوست یکدیگرند و استراتژی‌هایشان مشابه است

AFP

من از نزدیک، نفرت را تجربه کرده‌ام. در دهه ۹۰ میلادی که یک وکیل کیفری جوان بودم، وکالت مردان جوانی را در دو پرونده پذیرفتم که جرم‌شان دفاع از خویش در مقابل حامیان برتری نژاد سفید بود. آنها در نهایت تبرئه شدند.

از آن زمان تاکنون، از نزدیک رخنه کردن ادبیات و تفکرات راست افراطی در جامعه را دنبال کرده‌ام و اینکه چگونه تلاش می‌کند موجودیت خود را توجیه کرده و خشونتش را پنهان کند و چطور تبدیل به یک جنبش به هم پیوسته جهانی شده است.

چندی است شاهد اوج گرفتن خشونت حامیان برتری سفیدپوستان در گوشه و کنار جهان بوده‌ایم؛ از پیتسبورگ تا حملات مسلحانه به کنیسه یهودیان در سان دیه گو و قتل در راه‌پیمایی معترضان به نژادپرستی در شارلوتزویل؛ از کشتار مسجد کرایست چرچ در نیوزیلند تا ترور سیاستمدار لیبرال آلمانی «مایکل لوبکه».

این قاتلان، نه تنها یک ایدئولوژی مشترک داشتند بلکه یکدیگر را تجلیل می‌کردند و از هم الهام می‌گرفتند. با این حال، «اف بی ای» و وزارت دادگستری آمریکا، تحت رهبری دونالد ترامپ، تحقیق پیرامون خشونت‌های گروه‌های راست افراطی را از اولویت خارج کرده‌اند.

این رویدادها که به نظر با هم ارتباطی ندارند بخشی از یک جنبش جهانی راست افراطی هستند که ایدئولوژی محوری آن دموکراسی را به ورطه نابودی می‌کشاند. این جنبش با نقاب ملی‌گرایی خود را نشان می‌دهد ولی اشتباه نکنید: اساس آن، برتری نژاد سفید است.

ما در دو سوی اقیانوس اطلس شاهد این پدیده هستیم. در یک طرف، نایجل فاراژ، رهبر «حزب برگزیت» را داریم که مدارکی از ارتباطش با نژادپرستان و یهودی ستیزان در دست است و بارها همسویی خود را با گروه‌های ملی‌گرای سفید پوست در کشورهای دیگر نشان داده است. اما این دونالد ترامپ را از ملاقات خصوصی با او در سفر ماه ژوئن خود به لندن باز نداشت. چرا بازدارد؟

در سوی دیگر اقیانوس اطلس، مقامات ارشد دولت ترامپ از جمله جان بولتون، مشاور امنیت ملی علنا خود را همسو با باورهای اسلام هراسی و ملی گرایی سفیدپوستی نشان داده است. او و دیگر مقامات دولتی با شبکه گسترده‌ای از اتاق فکرها و تارنماهای مروج ایدئولوژی اسلام هراسی ارتباط دارند.

کسی که ارتباطی مستقیم با فاراژ و ترامپ دارد، استیو بنن، مشاور پیشین ترامپ است. همان استیو بننی که در نشست حامیان برتری سفیدپوستان علنا گفت آنها باید نژادپرستی را مانند نشان افتخار به سینه بزنند. بنن، یکبار فاراژ را هُل داد تا جلودار اتحاد جهانی سیاستمداران راست افراطی چون ویکتور اوربان دیکتاتور مجارستان و رادریگو دوترته رئیس جمهور قاتل فیلیپین شود.

بی دلیل نیست که جنایت‌های ناشی از نفرت در بریتانیا و آمریکا از زمان رأی به برگزیت و انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ و نیز در سایر نقاط جهان، افزایش یافته است. این جنایت‌ها با تئوری موسوم به «جایگزینی» به هم متصل می‌شوند؛ نظریه‌ای که مهاجم مسجد کرایست چرچ در نیوزلند، «واعظ نفرت» برای توجیه اعمالش به آن استناد کرد. این نظریه ادعا می‌کند افراد غیراروپایی - بیشتر عرب‌ها و بربرها از منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا و مناطق جنوب صحرای بزرگ آفریقا- به صورت سیستماتیک جایگزین سفیدپوستان اروپایی می‌شوند. مهاجم کنیسه سان دیه گو با استناد به منطق تروریست کرایست چرچ از او الهام گرفت. ملی‌گراهای سفید پوست در تظاهراتشان در شارلوتزویل فریاد می‌زدند «یهودیان جایگزین ما نخواهند شد.»

ما باید هشیارانه و بطور مداوم با این اعمال خشونت بار و نفرت انگیز در جامعه خود مقابله کنیم. مردم با حسن نیّت مینه سوتا، جائی که دادستان هستم، همین کار را می‌کنند. امّا ما امکان و وظیفه داریم که – بیشتر عمل کنیم.

همان‌طور که در حال حاضر نفرت پراکنی یک جنبش جهانی است، مقاومت در مقابل آن هم باید جهانی شود. شکست ملی گرایی سفید پوست فقط با ایجاد یک مقاومت جهانی چند فرهنگی و چند نژادی سریع و موثر که از مرزها گذر کند، میسر است. سازمان دهندگان، حمایت کنندگان، سازمان‌های مدنی، احزاب سیاسی، اهداء کنندگان مالی، و سیاستمداران باید با یکدیگر در تماس باشند تا بتوانند با این تهدید مقابله و واکنش قدرتمندی را هماهنگ کنند.

از این جهت من این نوشتار را از لندن می‌نویسم، جائی که با نمایندگان ارشد پارلمان از گرایشات مختلف سیاسی در تماس هستم. برای آنها پیام ساده‌ای دارم: ما در موضوع‌های مختلف می‌توانیم با یکدیگر موافقت و یا مخالفت کنیم، امّا در برابر نیروهای نفرت باید فرصت را غنیمت داریم که موضع یگانه‌ای داشته باشیم و با همکاری یکدیگر یک مقاومت جهانی را ایجاد کنیم.

در بریتانیا، آمریکای شمالی، و تمام اروپا ما باید دو حقیقت مهم را تشخیص و به آنها واکنش نشان دهیم. نخست اینکه اسلام هراسی، یهود ستیزی، و نژاد پرستی ابزاری در دست جنبش جهانی دست راستی است تا در جامعه‌های به حاشیه رانده شده هر کشور شکاف ایجاد کنند تا بدین وسیله از اتحاد و تشکل آنها جلوگیری کنند.

دیگر اینکه جنبش جهانی دست راستی با سوء استفاده از ترس‌ها و نگرانی‌های مشروع سفید پوستان بریتانیایی، آمریکایی، و اروپایی کم درآمد یا متوسط درآمد، که بطور فزاینده‌ای از لحاظ اقتصادی به حاشیه رانده می‌شوند، از آنها بعنوان آلت دست موثر در قبولاندن ملی‌گرایی سفید پوست استفاده می‌کند.

از فاراژ و ترامپ فرا تر نرویم. ما نمی‌توانیم به سفید پوستان بگوئیم که ترس‌ها و نگرانی‌هایشان بی مورد است و بدین وسیله از آلت دست شدن آنها جلوگیری کنیم. می‌توانیم عمیقا و صادقانه به آنها گوش دهیم، به ویژه به روستانشینان و به آنها راه حل‌هایی را نشان دهیم که منافع مشروعشان آنها را به حاشیه نبرد – از این راه آنها هم از ملی‌گراهای سفید پوست رو بر می‌گردانند و هم از بی‌عدالتی اقتصادی که از ترس آنها بهره می‌برد.

با وجود این، اکنون زمان خطرناکی است: دموکراسی ما مورد حمله قرار گرفته و زندگی مردم در حال نابودی است. امّا ناامیدی سودی ندارد. مردم ما و دموکراسی ما روی ما حساب می‌کنند که با ارتباط با یکدیگر، مقاومت جهانی همبستگی و عشق، با جنبش جهانی نفرت به مبارزه برخیزیم.

* کیت الیسون اولین مسلمانی است که به کنگره آمریکا راه یافته، شش دوره نماینده ایالت مینه سوتا در کنگره بوده و معاون سابق رئیس کمیته ملی حزب دمکرات است. او دادستان ایالت مینه‌سوتا است.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه