در دورۀ حکومت باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده، هنگامی که جهت سیاست خارجی وی به سمت آسیا تغییر یافت، من یادداشتی برای سیاستگذاران پاکستان ارسال کردم که بذر جنگ سرد جدید میان ایالات متحده و چین را کاشتند.
رئیس جمهوری اوباما برای عملی ساختن این تصمیم، گامهایی برداشت. (برای مثال) نخست، به منظور تأمین روابط با ایران در همکاری با اروپا و سایر کشورها، پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کردند، اما این اقدام به مذاق عربستان سعودی و دیگر متحدان سنتی خوش نیامد. وی علاوه بر این، روند ایجاد اتحاد امور تجاری و نظامی با هند، ژاپن، استرالیا و کره جنوبی را تسریع کرد.
پس از پیروزی رئیس جمهوری ترامپ در انتخابات، جنگ سرد جدید شدت بیشتری گرفت، اما راهبرد او با راهبرد رئیس جمهوری قبلی متفاوت است. ترامپ تا کنون نه تنها مراتب نارضایتی تمامی متحدان ایالات متحده را فراهم آورده، بلکه توافقات بهدست آمده را نیز از بین برده است. او ایران، روسیه و چین را به عنوان یک اتحاد مخالف میشناسد، در حالی که اروپا را بخشی از نظام جهانی کهنه تلقی میکند و در نظم نوین، آن را بیاهمیت میداند.
ایالات متحده، بسیاری از مسایل اختلافی و تفرقهانگیز گذشته علیه چین را که فراموش شده بود، دوباره احیا کرده و جبهههای تازهای باز کرده است. تایوان که چین آن را برادر گمشدهاش میداند، یک بار دیگر از سوی آمریکا با امکانات و تجهیزات جنگی مدرن مسلح شده است تا بتوانند از آن در جنگ علیه چین استفاده کنند.
به گفتۀ رسانههای چینی، ایالات متحده نه تنها اعتراضات عمومی درهنگکنگ را حمایت و تشویق کرد، بلکه منابع و امکانات نیز در دسترسشان قرار داد. آمریکا و اروپا از رعایت قوانین جدید امنیتی طرح شده از سوی چین، خودداری کردند. ایالات متحده همچنین مسلمانان ایالت سین کیانگ را قشر ستمدیده خواند و حمایت خود را از آنان اعلام کرد، و هدف این اقدام روشن است: تبدیل مسلمانان آن ایالت به عنوان متحد خود، علیه دولت چین.
به نحوی، این همان راهبردی است که در گذشته علیه اتحاد جماهیر شوروی از آن استفاده شده است. علاوه بر این، وضع مالیات و تحریمها همواره با هدف آسیب رساندن به اقتصاد چین صورت میگیرد. تنشها بین نیروهای دریایی دو کشور در دریای چین جنوبی، چندین بار افزایش یافته است که ممکن است به دلیل اشتباهی، به درگیری و جنگ منتهی شود.
به عنوان یک کشور در حال توسعه، پاکستان نمیتواند در فضای جنگ سرد بین دو کشور قرار گیرد. ما باید در روابط خود بین دو کشور تعادل بر قرار کنیم که کار آسانی نیست، و باید در این خصوص دقت و تأمل صورت گیرد و برنامهریزی منظم انجام شود، که چنین امری از سوی دولت پاکستان، هنوز قابل مشاهده نیست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اخیراً، یک دیپلمات آمریکایی در مورد برنامههای CPEC (دهلیز اقتصادی چین و پاکستان) اظهاراتی داشت که تحت آییننامههای دیپلماتیک، مداخلۀ مستقیم در امور داخلی ما بود؛ اما دولت عمران خان، شاه محمود قریشی وزیر امور خارجه و ISPR (ادارۀ خدمات داخلی روابط عامه) همه سکوت اختیار کردند و چین مجبور شد تا پاسخ آن اظهارات را خود بدهد. این نشانۀ خوبی نیست و در واقع حاکمیت ما را زیر سؤال میبرد.
ما همچنان نگران این مسئله هستیم که اتحاد میان هند و آمریکا توازن قوا در منطقه را دچار تزلزل خواهد کرد. من هنوز فکر میکنم که با آن که سالهاست آمریکا در این جهت تلاش کرده است، اما هند هنوز تصمیم نگرفته است که متحد ایالات متحده علیه چین در منطقه باشد. یکی از نشانههای این وضعیت، در پی درگیریهای مرزی اخیر با نیروهای چینی رخ نمود، اما پیشنهاد آمریکا برای میانجیگری رد شد.
علاوه بر این، هند روابط دیرینهای با روسیه و ایران دارد که آن را به خاطر ایالات متحده قربانی نخواهد کرد. سلاحهای ارتش هند عمدتاً ساخت روسیه است. از این گذشته، روابط تجاری هند و چین خیلی سریع در حال گسترش است و هیچیک از آنان مایل به تخریب آن نخواهد بود.
در مورد کشمیر نیز، اگرچه چین دربارۀ مسئله لاداخ اختیاراتی در دست دارد، اما مخالفت چندانی با هند ندارد. نهایتاً، آرزوی مودی، نخست وزیر هند این است که هند نه به عنوان عامل یک ابرقدرت، بلکه خودش یک قدرت مهم در منطقه باشد.
شرایط در منطقه و جهان به سرعت در حال تغییر و تحول است. پاکستان باید برای حفظ منافع خود در این شرایط متغیر، در سیاست خارجی خود تجدید نظر کند. من هرازگاهی پیشنهادها و دیدگاههای خود را به سیاستگذاران کشور میفرستم، اما در حال حاضر به نظر میرسد که وزارت امور خارجه فاقد صلاحیت و ظرفیت است. از انتصاب و تعیین سفیران کاملاً آشکار است که روابط شخصی، حامیان مالی حزب و دوستنوازی، در این میان حرف اول را میزند.
به طور سنتی، سیاست خارجی ما همواره تحت تأثیر ارتش بوده است و در کشورهای دیگر نیز ارتش نفوذ و رسوخ خود را دارد. ارتش باید درک کند که در این شرایط حساس، ما نیازمند یک وزارت خارجۀ قدرتمند و کارآمد هستیم. علاوه بر امنیت، که ارتش در نظر دارد، به تجارت، فناوری و روابط اقتصادی نیز احتیاج داریم که در آن عرصهها بسیار عقب ماندهایم. در ساختار دولت فعلی، من امیدوار نیستم که بتوانیم سیاست خارجی خود را تغییر دهیم. ما باید نه تنها سیاست خارجی، بلکه ساختار مکمل دولت را نیز سازماندهی مجدد کنیم.
© IndependentUrdu