آتش، مهمان دائم جنگل‌های ایرانی

طی شش سال اخیر بیش از ۱۷۳۵۵ هکتار از مراتع جنگی توسط آتش از بین رفته است

آتش‌سوزی در زاگرس- عکس از باشگاه خبرنگاران جوان

آتش‌سوزی وسیع اخیر در جنگل‌های زاگرس نشان داد که سوختن جنگل‌ها در ایران دیگر از حادثه‌ای غیرمترقبه، خارج و به رویه‌ای معمول بدل شده است. رویه‌ای که سال‌هاست در ابتدای فصل گرم با حریقی جنگلی آغاز می‌شود و در سایه بی‌تدبیری و مدیریت ناصحیح اطفا حریق، آن‌قدر به سوختن خود ادامه می‌دهد تا هکتارهای وسیع این عرصه سبز به زمینی سوخته مبدل شوند. آمار سوختن درختان ایرانی در این سالیان نشان‌گر این واقعیت است که هیچ تدبیری جهت پیش‌گیری از ضایع شدن این ثروت ملی اتخاذ نشده و همه‌ چیز موکول به زمان حادثه شده است.

تنها در هفتادوچهار روز ابتدایی سال جاری ۲۴۰ فقره آتش‌سوزی در یازده استان کشور رخ داده که بیان‌گر وضعیتی بحرانی در تقابل با این پدیده طبیعی-انسانی است. طبق آمار بیش از ۹۰ درصد حوادث سوختن درختان به عامل انسانی مرتبط است و بی‌توجهی و نبود حمایت کافی از سوی دولت در کنار این مهم کافی است تا در آینده‌ای نه چندان دور این بستر سبز به بیابانی خشک بدل شود.

رتبه چهارم ایران در خاورمیانه

در هنگامه‌ای که دنیا در اعتراض علیه آتش نژادپرستی و کشته شدن جورج فلوید یک‌صدا شده بود، آتش دیگری بی‌صدا در میان درختان بلوط ایرانی روشن شده بود. درختانی که سال‌هاست به عنوان مظهر زاگرس شناخته می‌شوند و جنگل‌های آن با مساحتی شش میلیون هکتاری، ۴۰ درصد جنگل‌های ایران را تشکیل می‌دهند. این آتش‌سوزی گسترده در حالی رخ داد که در دهه‌های اخیر یک ششم مساحت این جنگل‌ها به اشکال مختلف تلف شده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

طبق آمار‌ سازمان منابع طبیعی، ۹۵۰ هکتار در سال ۹۵، ۷۰۰ هکتار در سال ۹۶ و ۳۶۴ هکتار در سال ۹۸ و ۵۰۰ هکتار در سال جاری تنها به دلیل وقوع حریق از بین رفته است. این روند افزایشی که هر ساله دامن جنگل‌ها را ‌می‌گیرد در حالی به سنتی دائمی بدل شده که تنها ۷٪ مساحت کشور از ثروتی به نام جنگل تشکیل شده و از دست دادن هر ساله این منابع، به مرور بیابان را جایگزین جنگل‌ها خواهد کرد. آن طور که FAO  گزارش می‌دهد؛ در ایران سالانه  ۶۵۰۰ هکتار از عرصه جنگلی درپی حریق عمدی یا طبیعی از بین می‌رود و این برای کشور خشک و نیمه‌خشکی که زیر خط فقر فضای سبز طبیعی قرار دارد رقمی سنگین به شمار می‌رود. همین امر باعث شده تا ایران در میان ممالک خاورمیانه و شمال آفریقا رتبه چهارم آتش‌سوزی جنگلی را از آن خود کند.

عاملان حریق جنگلی

طی شش سال اخیر بیش از ۱۷۳۵۵ هکتار از پهنه‌های جنگلی و مرتعی کشور توسط آتش از بین رفته است. از خطای انسانی گرفته تا گرمای هوا و صاعقه و خشک‌سالی به عنوان عوامل اصلی این واقعه نام برده می‌شود. ضرورت اطفا حریق اولویت این وضعیت در بدو امر است. امری که مشکلاتش، دسترسی سخت به منطقه، وسعت بسیار آن و کمبود نیروی انسانی و تجهیزات عنوان می‌شود.

اما مساله‌ای که همواره در این دشواری مهار و کنترل آتش، پاشنه آشیل نهادهای ذی‌ربط بوده، قصور و تاخیر در دفع حریق است. ساکنان بومی اولین نیروهایی‌اند که با دست خالی و به یاری امکانات اولیه و با شاخ و برگ تر درختان به یاری جنگل آتشین می‌شتابند حال آن‌که این گستره نیازمند تجهیزات و نیروهای آموزش‌دیده‌ای است که از سرعت نشت آتش جلوگیری کنند. بال‌گرد از جمله این امکانات است که می‌تواند تا حد زیادی از گسترش آتش و ایجاد خسارات به مناطق دیگر جلوگیری کند. این در حالی است که گفته می‌شود استان آسیب‌دیده اخیر؛ کهگیلویه و بویراحمد، برای مواقع بحرانی بال‌گرد دراختیار ندارد و از استان‌های مجاور مجبور به تامین این اضطرار است.

نایاب بودن بال‌گرد اطفای حریق به هنگام بروز آتش، چند سال است که مورد اعتراض فعالان محیط‌زیست و به شکل مکرر بیان شده است و بارها نگرانی خود را از نبود این امکان در مدیریت دفع حریق بیان داشته‌اند. در آتش‌سوزی اخیر اما مشخص شد درگیری میان مدیران بر سر بدهی ۳۰ میلیارد تومانی سازمان جنگل‌ها به وزارت دفاع، عامل اصلی در تاخیر اعزام بال‌گردها بوده است. درحالی که درختان خود را در محاصره آتشی وسیع می‎دیدند، رسیدگی به این بحران فدای معوقه‌ای شد تا آتش به نقاط بیش‌تری از جنگل‌ها سرایت کند و مهارش لحظه به لحظه دشوار و دشوارتر شود.

آتش ضعف مدیریت

سریال آتش‌سوزی جنگل‌ها در هفته جاری و با سوختن جنگل‌های «پیچاب» در استان کهگیلویه و بویراحمد ادامه یافت. آتشی که این بار خلاف آتش‌سوزی درختان زاگرسی، به یاری بال‌گردانی از شرکت بهره‌برداری نفت و گاز گچساران خیلی زود خاموش شد. موضوعی که خود بیان‌گر این مهم است که وجود امکانات و مهیا نمودن تجهیزات لازم جهت دفع حریق در مناطقی که پیش‌بینی این رویداد می‌شود، موضوعی حیاتی جهت حفظ منابع طبیعی قلمداد می‌شود. امری که پس از خاموشی آتش و به مرور زمان توسط مسؤولان رو به فراموشی می‌رود. نهادهای مختلف پس از شنیدن اعتراضات و انداختن قصور به گردن یکدیگر موضوع کمبود امکانات را به بایگانی می‌سپارند تا در روز حادثه با شعارهایی تکراری مجدداً به صحنه بازگردند.

دولت‌مردانی که در عرصه دستگاه اجرایی و در روز روشن اظهار می‌کنند که هزینه کردن برای دفع حریق جنگل‌ها صرفه اقتصادی ندارد، سهل‌انگارانی هستند که دغدغه زیست‌محیطی ندارند و اهمیتی برای منابع طبیعی قائل نیستند. از سویی عدم ارائه آموزش‌های لازم به جامعه محلی جهت دفع حریق و همین‌طور گردش‌گران آتش‎افروز برای رفتاری مناسب با محیط سبز از جمله غفلت‌های دیگر مسؤولینی است که در بدو امر تنها در جست‌و‌جوی مقصران ایجاد حریق هستند تا به مجازات‌شان برسانند. اختصاص مبلغ ناچیز ۱۵ میلیارد تومان از سوی سازمان برنامه‌وبودجه جهت دفع حریق جنگل‌ها یکی دیگر از نشانی‌های عدم درک مناسب مسؤولان از این موضوع تکراری است؛ این که مقابله و کنترل آتش پس از سوختن هکتارها جنگل، هنوز جزو اولویت‌های نهادها محسوب نمی‌شود.

با وجود خسارات شدید حاصل از این حریق و تصریح قانونی پیرامون وظیفه تمامی دستگاه‌ها در فرونشاندن آن، دستگاه‌های اجرایی هم‌چنان به هنگام وقوع آتش دچار غافل‌گیری و غفلت می‌شوند و برنامه و راه‌کاری برای مقابله با این غفلت ندارند. غافل‌گیری بابت امری که دیگر دور از انتظار نیست و با دست روی دست گذاشتن، حجم بالایی از عرصه‌های طبیعی در این سالیان را قربانی سیاست نامهربانی با فضایی کرده که دیگر جایگزینی ندارد و سال‌ها طول خواهد کشید تا باز این بستر سبز به شکل جنگلی متراکم کنار هم قرار بگیرد.

بیشتر از