با توجه به تحولات بیسابقه زندگی بشر در چند دهه گذشته، جهان اسلام امروز به یک گفتمان دینی نوین نیاز دارد که علاوه بر سازگاری با معیارهای زندگی معاصر، محور و شالوده آنرا ارزشهای انسانی، سازش، صلح و فرهنگ، پذیرش دیگری در میان ادیان، مذاهب و اندیشههای گوناگون، تشکیل دهد.
پیمان مکه اخیراً از سوی دانشمدان اسلامی و درحضور ۱۳۰۰ شخصیت اسلامی از ۱۳۹ کشور جهان، به پادشاه عربستان سعودی تقدیم شد. این پیمان آغازی برای ایجاد همان گفتمان اسلامی جدید است که مبتنی بر ارزشهای انسانی و اسلامی بوده و در برابر گفتمان مذهبی افراطی قرار دارد که جز نفرت، بدبینی و خشونت، ارمغانی دیگری برای بشریت ندارد. گفتمان مذهبی افراطی با نفرت پراکنی میان مسلمانان از یک سو و میان مسلمانان و اتباع سایر باورهای دینی از سوی دیگر، جامعه بشری را درگیر تنفر و انزجار کرده است. روند همین شیوه فکری تنفر آمیز منجر به ظهور گروههای افراطیای چو: داعش، القاعده، انصارالله، اخوان المسلمین و غیره شده و پدیده بدبینی و نفرت را در جهان گسترش داده است.
پیمان مدینه
پیمان مکه، با الهام از کلیه اصول و پیمانهای حقوقی تاریخ و تمدن بشر به ویژه «پیمان مدینه» که به عنوان نخستین آییننامه در تاریخ اسلام به شمار میرود، تدوین شده است. در تاریخ آمده است زمانی که پیامبر اسلام از مکه به مدینه هجرت کرد، نخستین تصمیمی که گرفت، تدوین «پیمان مدینه» بود که به منظور سازماندهی جامعه جدید و تثبیت ارزشها و قوانین حاکم بر اجتماع مدینه به تصویب رسید.
پیمان مدینه، در واقع، همان قانون اساسی دولت جدید بود که ویژگیهای پیوند میان تودههای مختلف جامعه یثرب را که شامل مهاجران، انصار و یهودیان بود، معین کرده و همگان را به عنوان ملت واحدی میشناخت که با پذیرش مقررات پیمان مدینه، از حقوق و مسئولیتهای برابری برخوردار بودند.
تردیدی نیست که در گفتمان مذهبی افراطی، هرگز اشارهای به «پیمان مدینه» نمیشود، زیرا این پیمان با رعایت تمام اصول و ارزشها، تأکید بر سازگاری، صلح و مشارکت همه افراد و گروههای جامعه و به تعبیر امروز «شهروندان» در سایه دولت جدید داشت.
بیداری راستین دینی
به نظر و حتی یقین من، پیمان مکه، طرح عملی برای ایجاد یک بیداری مذهبی راستین است که در مقابل «بیداری» و یا به عبارت دیگر، غفلت مذهبی که همه را با دشواریها روبرو کرده است، قرار میگیرد. حرکت افراط گرایی، خصومت را علیه انسانیت، دینداری و ارزشهای والای معنوی آغاز کرد و به عنوان مانعی فرا راه پیشرفت و ترقی جوامع اسلامی قرار گرفت. این تاریکی مذهبی به ترویج نفرت، خشونت و انزجار پرداخت و با القای احساس گناه به جوانان، چنان روحیه آنها را افسرده و خلاقیت آنها را تضعیف کرد که همه چیز به نظر آنان زشت و ناپسند دیده میشد. جنبش خشکاندیشی، پرده تعصب و خرافات را بر ذهن و دیدگان جوانان انداخت، سپس آنها را در مسیر خشونت و ریختن خون انسانها، به نام جهاد به سوی هلاکت سوق داد. البته آنچه را این کور اندیشان، جهاد مینامند هیچ رابطه و پیوندی به جهاد واقعی ندارد.
اما چرا پیمان مکه را به عنوان آغاز بیداری راستین دینی و بازگشت به اصالت اندیشههای انسانی و مذهبی در برابر حرکت افراط گرایی و تعصب فکری میدانیم؟ پاسخ این پرسش را میتوان در اصول بنیادین پیمان مکه یافت که با تمسک به مکتب اعتدال مذهبی و همگرایی انسانی در برابر گفتمان نادرست گروههای افراطگرا و خشکاندیش که جامعه را به تکفیر، نفرت، خشونت و دشمنی کشانده و مایه شرمساری به امت اسلامی و عامل نابودی فرهنگ و تمدن انسانی شدهاند، قرار میگیرد.
پیمان مکه، تأکید بر رعایت ارزشهایی دارد که نه تنها در دین اسلام حائز اهمیت و احترام بوده بلکه تمام مکتبهای فکری و مذهبی انسانی، بر اجرا و توسل به آنها اصرار کرده و آنها را جوهر اساسی تفکر والای وارستگی میدانند.
قرائت نادرست رهبران بدسرشت و فرومایه گروههای افراطی، که جز وحشت، بدبینی و هراس، تفسیر دیگری از دین نداشته و عامل گریز مردم از دین میشوند، هیچ بهرهای از رحمت و بخشایش الهی در آن وجود ندارد، بلکه در کمال مغایرت با جوهر مهربانی دین قرار دارد، در حالی که خداوند بزرگ، به بندگانش از مادر مهربان تر است.
بازگشت مسلمانان به عرصه تمدن
در ۲۷ ماده پیمان مکه، تمرکز بر بازگشت مسلمانان به عرصه تمدن است. مسئلهای که در پرتو گفتمان افراطی، پس از اینکه امت اسلامی نقش بارزی در پیشرفت و ترقی تمدن داشت، مسلمانان را تبدیل به آفت و مصیبتی بر تمدن بشری کرده بود.
نخستین ماده پیمان مکه، نژاد پرستی و خودخواهی را رد میکند و هیچ توجیهی برای این صفت شیطانی نمیپذیرد. در واقع، همه انسانها از نسل آدم و حوا بوده و با هم برابرند، از این رو، دستکم گرفتن مقام زن در جامعه، در تضاد با سرشت و طبیعت انسانی است، زیرا زن نیز، همان انسان است.
ماده سوم این پیمان که توجهم را جلب کرد، اشاره به وجود تفاوت میان ملتها، باورهای فکری و فرهنگی در جامعه بشری دارد و همه اینها را برگرفته از تقدیرات الهی میداند. بنابراین، تشویق و ترغیب مردم به باورهای مذهبی و فرهنگی مشخص، مغایر با اراده و مشیت خداوند متعال است
پلورالیسم (کثرتگرایی) دینی و تفاوت سرشتها، مسئلهای طبیعی و عامل ایجاد فرهنگها و تمدنهای مختلف بشری است.
با توجه به همین ویژگی آفرینش انسان، ماده چهارم پیمان مکه برخورد تمدنها و فرهنگها را رد میکند. ویژگی تنوع و گوناگونی، محرک اساسی پیشرفت انسان است و در پرتو همین خصوصیت، جامعه بشری به ارزشها و دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی شگرفی دست یافته است. تفاوت و تنوع، زمانی عامل برخورد میان تمدنها و فرهنگها میشود که از نگرش نژادپرستی و توطئهجویی دیده شود. تفاوتهای نژادی و فکری برای برتری جویی و چیرگی بر تمدنها و فرهنگهای دیگر نیست که جوامع مختلف بشری را درگیر تنشهای ددمنشانه کند و در فرجام منجر به نابودی همه شود.
شاید بتوان گفت که تنشهای بی اساس امروز جوامع بشری که آتش آنها از سوی افراط گرایان شعلهور میشود به نحوی بازتاب دهنده مفهوم برخورد فرهنگها باشد، اما پذیرش این واقعیت نباید باعث نا امیدی و مانع تلاش برای ایجاد اصلاحات در جامعه شود.
زندگی بشر همواره در فراز و فرود چالشهای روزگار قرار میگیرد اما تصمیم نخبگان فکری و فرهیختگان فرهنگی، جامعه را از عمق اینگونه بحرانها نجات میدهد. بدینسان، جامعه بشری باید در جست و جوی چنان فرهنگ همزیستی مسالمت آمیزی باشد که سود و مصلحت کلیه افراد بشر در آن نهفته است. تردیدی نیست که امت اسلامی نیز بخشی از جامعه انسانی است و نمیتواند از این ویژگی همزیستی و همگرایی مستثنا باشد، پس باید برای رسیدن به هدف بزرگ همزیستی و دیگر پذیری، دست به کار شد. هر سفری، هر چند طولانی، با برداشتن یک گام کوچک آغاز میشود.