هشتم اردیبهشت ۱۳۷۱، آخرین میخ بر تابوت نظام افغانستان 

از دوره حکمرانی مجاهدین به عنوان سیاه‌ترین دوره معاصر افغانستان یاد می‌شود

ورود مجاهدین به کابل، ۲۸ آوریل ۱۹۹۲- DOUGLAS E. CURRAN / AFP

هشتم اردیبهشت ۱۳۷۱ نخستین جوخه‌های مجاهدین وارد شهر کابل شدند. آنان بدون جنگ و خونریزی کوچه به کوچه و خیابان به خیابان به سوی مرکز شهر و ارگ ریاست جمهوری پیش‌روی می‌کردند. 

حوالی عصر، تقریبا سراسر شهر کابل به تصرف مجاهدین درآمده بود. شب‌هنگام، برای نخستین بار چهره مجاهدین از تنها تلویزیون دولتی به نمایش درآمد که پیام پیروزی خود را به مردم افغانستان ایراد می‌کردند. 

مجاهدین همچنین عفو عمومی اعلام کردند و گفتند که هیچ کس حق ندارد شهروندان کابل را به دلیل تعلقات سیاسی یا کار در ادارات دولتی مجازات کند. 

مجاهدین در آن پیام همچنین عنوان کردند که پس از این، نظام اسلامی در افغانستان حاکم می‌شود و تمامی مظاهر کفر از بین برده خواهد شد. 

سقوط حکومت «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» و دولت دکتر نجیب‌الله و روی کار آمدن مجاهدین، خوش‌بینی‌های زیادی را در میان مردم به وجود آورد. 

برای اولین بار پس از چهارده سال، مردم ‌می‌رفتند که نفس راحتی بدون دغدغه جنگ و خون‌ریزی بکشند. راه‌های ورودی همسایه‌های جنوبی و شرقی و غربی کاملا به روی افغان‌ها باز شد. قیمت‌ها که به دلیل تورم و نبود اقتصاد سیال بسیار بالا بود، ناگهان به‌شدت افت کرد. 

ارزش «افغانی»، ارز رایج کشور، در مقابل دلار به شدت بالا رفت و مایحتاج اولیه به وفور و بسیار ارزان در شهر یافت می‌شد. 

این همه اما دولت مستعجل بود. گروه‌های جهادی نتوانسته بودند روی ساختار یک حکومت متحد به توافق برسند. 

همین بود که مدت کوتاهی پس از حضور طالبان در کابل، جنگ‌های میان‌گروهی شدیدی در آن شهر شعله‌ور شد. البته آن درگیری‌ها تنها به کابل محدود نماند، بلکه در هر شهری که گروه‌های جهادی مختلف نیرو داشتند، درگیری‌ها آغاز شد و شدت گرفت. 

پایتخت افغانستان به زودی تبدیل به ویرانه شد و شمار کثیری از شهروندان کابل کشته شدند. به همین دلیل، در حافظه مردم افغانستان، هشتم اردیبهشت نیز به اندازه هفتم اردیبهشت خونین و دردناک است. 

دست پاکستان در پس پرده درگیری‌های میان‌گروهی؟ 

در زمان اوج درگیری‌ها میان گروه‌های جهادی، مقام‌های پاکستانی زیادی به کابل می‌آمدند تا ظاهرا این گروه‌های درگیر را به صلح و آشتی ترغیب کنند. اما سال‌ها بعد مشخص شد که پاکستان بیشترین تلاش را برای تداوم جنگ‌های گروهی در میان مجاهدین صورت داده بود. 

با نزدیک شدن زمان سقوط حکومت دکتر نجیب‌الله، سازمان استخباراتی پاکستان انتظار داشت که یک دولت جهادی تحت نفوذ پاکستان، در افغانستان به قدرت برسد. 

«آی اس آی» مایل بود که گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی، در راس آن دولت قرار گیرد. اما قدرت بیشتر به دست جمعیت اسلامی و شورای نظار افتاد که ترکیب اصلی آن را تاجیک‌های سمت شمال افغانستان تشکیل می‌دادند. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به همین دلیل، حزب اسلامی از سوی «آی اس آی»، به نپذیرفتن مقام نخست‌وزیری در دولت مجاهدین و موشک‌باران شهر کابل تحریک و تشویق شد. سیاست‌های خام رهبران جهادی نیز هیزم بیشتر بر این آتش افکند. چنانچه بار‌های ائتلاف‌های عجیب وغریب میان گروه‌های جهادی شکل گرفت و دوستان گذشته تبدیل به دشمنان امروز شدند، و بالعکس.  

بیشترین نقش را در این پیوند، دو مقام عالیرتبه سازمان استخباراتی پاکستان به نام‌های «کرنل امام و نصیر‌الله بابر» بازی کردند. 

نصیر‌الله بابر که یک دوره وزیر کشور پاکستان نیز شد، در دوران جهاد رابطه نزدیکی با رهبران جهادی ایجاد کرد. او پس از روی کار آمدن مجاهدین در افغانستان، رفت آمد زیادی به این کشور داشت و ظاهرا در پی ایجاد صلح و آشتی در میان گروه‌های مختلف مجاهدین بود. اما بعد‌ها مشخص شد که نصیر‌الله بابر طرح متلاشی کردن ارتش قدرت‌مند افغانستان را پیش می‌برده است. 

در این راستا، مجاهدین کمک فراوانی به بابر کردند. چنان که در طول چهار سال جنگ بین جناح‌های درگیر در افغانستان، تقریبا تمامی تسلیحات و ابزارآلات جنگی افغانستان از بین رفت. آنچه هم باقی ماند، به عنوان آهن‌پاره توسط گروه طالبان به پاکستان فروخته شد.  

جنگ میان گروه‌های جهادی حتی به شهر‌های امنی چون مزار شریف و هرات نیز کشانده شد. سازمان استخباراتی پاکستان که دیگر امیدش را از گروه‌های جهادی بریده بود، به فکر جانشین برای این گروه‌ها افتاد. 

همان بود که در سال ۱۹۹۴ گروهی به نام «طالب» در حاشیه شهر قندهار و نزدیک مرز با پاکستان اعلام حضور کرد. 

این گروه در نخستین فرصت توانست نیروهای خود را تقویت کند و کم کم در صدد تصرف تمامی افغانستان برآمد. 

نصیر‌الله بابر نیز به عنوان پدر معنوی طالبان، مسئول تجهیز و تقویت این گروه شد. طالبان در سال ۱۹۹۶ شهر کابل را تصرف کردند و به آن ترتیب، به حکومت مجاهدین خاتمه دادند. اما مجاهدین «دولت در تبعید» خود را در منطقه کوهستانی پنجشیر و تعدادی از شهر‌های اطرافش همچنان برقرار نگه داشتند. تا آن که حوادث پس از یازدهم سپتامبر، طالبان را به کلی برانداخت و نظام جدیدی را در افغانستان به وجود آورد. 

از دوره حکمرانی مجاهدین، فارغ از آزادسازی افغانستان از حکومت وابسته به شوروی، به عنوان سیاه‌ترین دوره معاصر افغانستان یاد می‌شود. 

در این دوره آنچه از جنگ چهارده‌ساله داخلی در افغانستان سالم باقی مانده بود، نیز ویران شد و سرمایه‌های این کشور به تاراج رفت. به همین دلیل، خیلی‌ها «هفت» و «هشت» اردیبهشت را دو روی یک سکه می‌دانند. 

بیشتر از