واهمه‌های بی‌نام و نشان قرنطینه‌گی

این‌که «چرا شهرقم قرنطینه نشد» پرسشی بدون جواب است

قرن نوزدهم میلادی  را سیاه‌ترین دوره شیوع بیماری‌های واگیردار در ایران می‌دانند که کاهش جمعیت ایران در عصر قاجار را در پی داشت. فقدان امکانات بهداشتی و بی‌توجهی کارگزاران دولتی به قاعده «گراختین» یا قرنطینه کردن شهرها، یکی از مهمترین علل فراگیری این همه‌گیری و افزایش تلفات دانسته می‌شود. تلاش‌های دیرهنگام در جهت بستن شهرها و مرزهای جانبی، سبب از دست رفتن بسیاری از مردم شد. قرنطینه، هر چند از زمان‌های دور همواره به عنوان یکی از راه‌های جلوگیری از شیوع بیماری نسخه‌ای شفابخش تلقی می‌شده است، اما این نسخه مشکل‌گشا به هنگام اجرا، دچار مشکلاتی می‌شود که رعایت و پیشبرد آن را ناممکن می‌سازد.

مخالفان قرنطینه شهر مبدا

با گذشت نزدیک به یک ماه از بروز بحران شیوع کرونا، اکنون اعتراض به نحوه مدیریت نسبت به این ناخوشی رساتر شنیده می‌شود. سوالی که اما رفته‌ رفته جزو خطوط قرمز حکومتی محسوب می‌شود، مسئله قرنطینه قم است. این که «چرا این شهر قرنطینه نشد»، پرسشی بدون جواب است که در همان روزهای اولیه شیوع با مخالفت مسئولان و دیگر مقامات جمهوری‌اسلامی مواجه شد و رویه‌ای قرون وسطایی نامیده شد.

این در حالی بود که شهر قم طبق گفته‌ها، جزو اولین میزبانان این ویروس کشنده بوده است و نخستین اقدام مناسب در چنین وضعیتی، همانند ووهان در چین و برگامو در ایتالیا، می‎توانست محدود کردن ورود و خروج به این شهر باشد. قرنطینه قم، هر چند مخالفانی در اکثریت داشت، اما موافقانی هم بودند که در میان آن سخنان دوگانه و ضد و نقیض، به دفاع از آن پرداختند. مسعود پزشکیان، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، در گفت‌وگویی تلویزیونی در این‌باره گفت: «ارزیابی مجلس در خصوص نوع مقابله با کرونا به گونه‌ای است که از روز اول هم معتقد بودیم باید قم قرنطینه شود و روند مقابله با قاطعیت پیش می‌رفت تا از شیوع و پخش ویروس در کشور جلوگیری به عمل می‌آمد. حاکمیت جامعه نباید اجازه دهند ناقلان ویروس به راحتی در جامعه تردد نمایند. این همان کاری است که چین در قبال ویروس کُرونا انجام داد.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

 با این حال، پزشکیان توضیح نمی‌دهد که پس از تصمیم غیررسمی مجلس، کدام نهاد با قرنطینه مخالفت می‌کند. در کشور همسایه نیز برخی از مسئولان نگران وضعیت قم شدند و پیشنهاد قرنطینه این شهر را دادند. فخرالدین کوجا، وزیر بهداشت ترکیه، در همان روزهای نخست بحران قم، از مقامات ایران می‌خواهد تا برای جلوگیری از گسترش کُرونا، قم را قرنطینه کنند. وی می‌گوید: «آنها این پیشنهاد را رد کردند و گفتند نیازی نیست.»

هر چند رسانه‌های رسمی و مسئولان دولتی سعی کردند تا وضعیت قم را عادی و تحت کنترل نشان دهند، اما به تدریج نشر گزارش‌های مردمی در شبکه‌های اجتماعی و مسدود کردن درهای حرم معصومه نشان از التهاب وخیمی داشت که در سکوت خبری تنها خاک «بهشت معصومه» قم شاهد آن بود.

 شترهایی که قرنطینه شدند 

اواخر مهرماه سال ۱۳۹۳ بود که نام کرونا با شترها وارد ایران شد. ۲۵۰ نفر شتر مبتلا به ویروس کرونا که از کشور پاکستان وارد شهرستان زابل شده بودند، در سه نقطه این شهرستان قرنطینه شدند تا یازده هزار شتر بومی استان سیستان و بلوچستان از آن بیماری  در امان بمانند. دستاورد مهم این قرنطینه، کنترل و جلوگیری از نفوذ این بیماری به انسان بود. تا زمان دفع آن بیماری، واردات و صادرات شتر به داخل و خارج استان ممنوع شد و معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زابل پیشگری‌هایی در مورد دست و دهان و بهداشت عمومی، که این روزها بسیار از آن می‌شنویم، اعلام کرد. اما علاوه بر شباهت‌های این توصیه‌های بهداشتی با این روزهای ما، قرنطینه موفق زابلی‌ها می‌توانست نمونه‌ای برای جامعه انسانی باشد. این نکته را که چرا قرنطینه انسانی بدل به هفت‌خوان رستم می‎شود، باید در دو وجه سیاست و فرهنگ جست‌وجو کرد. عدم مسئولیت‌پذیری دولت و نداشتن برنامه‌ای مشخص جهت بستن شهرها و کنترل بیماری، سبب شد تا رفته‌رفته بار قصور به گردن مردم بیفتد و آنها مقصر اول پخش سریع ویروس معرفی شوند، حال آن که وقتی مرزی مشخص نشده باشد، مردم بحران‌زده گریز را به عنوان یکی از راه‌های نجات خود پیش روی می‌بینند.

مردم علیه مردم

مردم استان هرمزگان از اولین معترضانی بودند که از ورود مسافران به استان خود ابراز نارضایتی کردند و با ایجاد پویشی مردمی در فضای مجازی برای کنترل ویروس کرونا، خواهان کنترل و محدودیت تردد مهمانان به استان هرمزگان شدند. این اعتراضات زمانی شدت بیشتری یافت که اولین مورد ابتلا به کرونا در جزیره قشم، مسافری از اهالی قم اعلام شد.

حساسیت به خودروهای پلاک قم در جاده‌های شمالی کشور نیز درگیری‌هایی میان افراد بومی و مسافرانی به‌وجود آورد که از شهرهای آلوده گریخته بودند و سعی در یافتن مکانی برای گذران دوران قرنطینه خود داشتند. مسئله‌ای که می‌توانست این سرگیجه و آشفتگی انسانی را در وضعیت بحران به حداقل برساند، ایجاد قرنطینه‌های مشخص در ورودی و خروجی شهرها بود تا این خط قرمز قاطع، از بار این هرج و مرج و وحشت سراسری بکاهد و جدی بودن اوضاع را از طریق قانون به گوش مردم برساند، تا مردم این چنین رو در روی یکدیگر قرار نگیرند. با این وجود، همچنان اعمال محصورکننده دولتی غایب بود و مسئولان به هر شکل، سعی در  ناکارآمد نشان دادن قرنطینه داشتند. برخی آن را ناعادلانه و تبعیض‎آمیز دانستند، و برخی نیز آن را باعث رشد افسردگی، حس گناه، و خودکشی دانستند و از پیامدها و آسیب‌های آن در میان شهروندان هشدار دادند، و صراحتا‌ً نوشتند که قرنطینه یک شهر می‌تواند این احساس را به شهروندان آن شهر بدهد که همه شما گناهکار هستید. چنین تفکری سبب شد تا قرنطینه و مسئولیت آن، از فضای کلانشهر به فضای خرد خانه تغییر جهت دهد و قرنطینه خانگی برای عموم تجویز شود و نجات همگان به این رعایت بسته شد.

قرنطینه اعتماد مردمی

پس از چین، ایتالیا کشوری بود که قرنطینه سفت و سختی را در حدود شهرهای خود ایجاد کرد. وضعیت در شهرهای این کشور، به‌خصوص شهرهای بحران‌زده شمالی، به گونه‌ای است که برای بیرون آمدن از خانه نیز نیازمند برگه‌ای هستید که تاییدگر ضرورت حضور شما در خیابان است. در صورت سرپیچی از این شرط، جریمه و زندان در انتظار فرد خطاکار خواهد بود. مردم با اعتماد به قانون، این شرایط را پذیرفته‌اند‌ و تن به خواست مسئولان داده‌اند تا بیماری، با این ترفند از دامان اجتماع رخت بربندد و مردمان با سپری کردن دوران مهجوری، روزگار وصل خویش را باز جویند.

غیاب این خطوط قرمز در وضعیت بحرانی اپیدمی، می‌تواند به هرج و مرج و آشفتگی بیشتر دامن بزند و بر هراس و وحشت مردمان بیفزاید. در ایران اما با وجود تمام راهکارها و توصیه‌های بهداشتی، همچنان بسیاری راه گریز را در قرنطینه سیار می‌دانند. دهشتی را که باعث بی‌قراری مردم شده است، نمی‌توان تنها به بی‌فکری و بی‌خیالی آنان نسبت داد. ریشه این نحو از مواجه با بحران را باید در نگاه مردم به دولت و سیاست‌های حکومتی دید. سابقه ناشفاف حکومت ایران در برخورد صادقانه با مردم، از عوامل گریز مردم از شرایط قرنطینه است.

سیاست انکار و ارائه آمار غیرواقعی در وقایع آبان‌ماه و شلیک به هواپیمای اوکراینی، اندک اعتماد عمومی میان مردم و دستگاه حاکمه را از بین برد و اکنون نیز مردم بر این باورند که در مورد ویروس کرونا، رویه انکار و ارائه آمار دروغین در پیش گرفته شده است. همبستگی و اعتماد از ارکان توفیق ملت‌ها بر حوادثی از این دست است. اما نبودِ آن در کنار فقدان دولتی مقتدر، منظم و دارای مدیریتی صحیح، سبب شده است تا پیاده شدن قرنطینه و اجرای آن در جامعه ایرانی، به دشواری امکان‌پذیر باشد.

بیشتر از