اگرچه تصاویر ماهوارهای پس از بارشهای اخیر بر پهنه خشکشده دریاچه ارومیه از شکلگیری لکههای محدود آبی در بخشهایی از بستر این دریاچه حکایت دارد، کارشناسان حوزه آب و محیط زیست امید چندانی به احیای فوری این پهنه آبی ندارند. این تجمعهای مقطعی آب، بیش از آنکه نشانه بازگشت حیات به دریاچه باشد، بازتاب بارشهای فصلی و موقتی است که از نظر علمی برای احیای کامل دریاچه ارومیه کافی نیست.
بخش مهمی از امیدواریهای اخیر ریشه در آمارهای منتشرشده از میزان بارندگی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه دارد. ششم دیماه، موسسه تحقیقات آب ایران اعلام کرد که حوضه دریاچه ارومیه با ثبت میانگین ۳۵.۱ میلیمتر و بیشینه ۲۱۴.۴ میلیمتر بارش، در کنار حوضه دریای عمان و سواحل خلیج فارس، در فهرست نقاط پربارش کشور قرار گرفته است. با این حال، کارشناسان تاکید دارند که اتکا به چنین دادههایی بدون در نظر گرفتن روندهای بلندمدت اقلیمی و تراز آبی دریاچه، به برداشتهای خوشبینانه و نادرست منجر میشود.
افزایش حدود ۳۷ درصدی بارشها در استان آذربایجان غربی، در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، تنها زمانی معنا پیدا میکند که در کنار آن، فاصله این میزان بارندگی با میانگین دورههای بلندمدت نیز دیده شود. براساس دادههای موجود، میزان بارشهای امسال همچنان حدود ۵ درصد کمتر از میانگین بلندمدت است- نکتهای که نشان میدهد حتی افزایشهای مقطعی نیز نتوانستهاند کسری انباشته منابع آبی این حوضه را جبران کنند.
بارشهای ناکافی و چشمانداز مبهم احیا
خشک شدن کامل دریاچه ارومیه در تابستان سال جاری، موجی از گمانهزنیها درباره امکان احیای آن را به دنبال داشت. با آغاز بارشهای پاییزه، این امیدواریها بار دیگر مطرح شد، اما ارزیابیهای کارشناسی هنوز تصویری روشن و امیدوارکننده ارائه نمیدهد. احمد فاخریفرد، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی آب دانشگاه تبریز، بحران حاکم بر دریاچه ارومیه را فراتر از یک دغدغه ملی میداند و معتقد است این وضعیت باید بهمثابه بحرانی منطقهای و حتی بینالمللی مورد توجه قرار گیرد.
به گفته فاخریفرد، تداوم خشکی دریاچه و افزایش سطوح نمکی بستر آن میتواند به شکلگیری طوفانهای نمک منجر شود؛ پدیدهای که پیامدهای آن محدود به ایران نخواهد ماند و کشورهای همجوار ازجمله ترکیه، عراق، گرجستان و جمهوری آذربایجان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. از نگاه این کارشناس، بارشهای اخیر بههیچوجه توان احیای دریاچه را ندارند و صرفا میتوانند در خوشبینانه حالت روند تخریب را اندکی کندتر کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بر اساس مطالعات انجامشده، برای حفظ حداقل پایداری زیستمحیطی دریاچه ارومیه، تامین دستکم ۲.۳ میلیارد مترمکعب آب در سال ضروری است. این میزان آب تنها برای جلوگیری از تشدید وضعیت موجود و تثبیت شرایط فعلی کفایت میکند و بهمعنای احیای کامل دریاچه نیست. فاخریفرد تاکید میکند حتی اگر در خوشبینانهترین حالت حدود ۳.۵ میلیارد مترمکعب آب به دریاچه وارد شود، فرایند احیای کامل آن دستکم ۱۴ سال زمان خواهد برد؛ آن هم مشروط به مدیریت دقیق منابع و مصارف آب در کل حوضه آبریز.
شوری بالا و بستر نمکی؛ موانعی جدی بر سر راه بازگشت حیات
یکی از چالشهای اصلی احیای دریاچه ارومیه افزایش شدید شوری آب و شکلگیری لایههای ضخیم نمک در کف دریاچه است. این لایههای نمکی نهتنها مانعی فیزیکی برای نفوذ و پایداری آب به شمار میآیند، که خود به منبع تشدید بحرانهای زیستمحیطی بدل شدهاند. طرح لایهبرداری از بستر دریاچه، هرچند در نگاه نخست راهکاری فنی به نظر میرسد، اما بسیاری از کارشناسان هزینه و پیچیدگی چنین عملیاتی را فراتر از توان اقتصادی و اجرایی کشور ارزیابی میکنند.
مهدی زارع، کارشناس محیط زیست، مهرماه امسال با اشاره به تبعات خشک شدن کامل دریاچه ارومیه تاکید کرده بود که وقتی یک دریاچه کاملا خشک و به دشت نمک بدل میشود، مسئله نه شوری آب باقیمانده، که لایه عظیم نمک رسوبشده روی بستر آن است. به گفته او، تاکنون هیچ پروژه بزرگ و موفقی که توانسته باشد بستر یک دریاچه خشکشده را بهطور موثر نمکزدایی کند شناخته نشده است.
از نگاه زارع، راهکار فوری و واقعبینانه تمرکز بر افزایش ورودی آب شیرین به دریاچه است تا امکان حل تدریجی لایههای نمکی فراهم شود. او معتقد است احیای سطح آب دریاچه با ورود مجدد آب رودخانهها به آن، موثرترین مسیر برای کاهش شوری و بازگشت تدریجی زیستبوم است- مسیری که نیازمند تصمیمهای سخت و محدودکننده در حوزه مصرف آب، بهویژه در بخش کشاورزی است.
چاههای غیرمجاز و سدهایی که مانع رسیدن آب به دریاچه میشوند
در کنار عوامل طبیعی، بیتوجهی به دلایل انسانی خشکشدن دریاچه ارومیه، امکان احیا را بیشازپیش کاهش داده است. تداوم فعالیت چاههای غیرمجاز در محدوده ورودیهای دریاچه، برداشتهای بیرویه از سفرههای زیرزمینی و وجود سدهایی که بهرغم ادعای رهاسازی آب، سهم اندکی به دریاچه میرسانند، ازجمله عواملی است که بحران را تشدید کرده است.
محمدرضا کاویانپور، رئیس موسسه تحقیقات آب، همزمان با آغاز بارشها در نیمه دوم آذرماه اعلام کرده بود که دریاچه ارومیه قابل احیاست، به شرط آنکه چاههای غیرمجاز کشاورزی مسدود شوند، مصارف کشاورزی کاهش یابد و جریان ورودی آب به دریاچه تا حد امکان برقرار شود. او با اشاره به مطالعات ماهوارهای، بر ضرورت مدیریت همزمان منابع و مصارف آب، بهویژه در بخش کشاورزی، تاکید کرده بود.
با این حال، فعالان محیط زیست این اظهارات را فاقد پشتوانه اجرایی جدی میدانند. به باور آنان، اولویتدادن به مصارف کشاورزی و نادیدهگرفتن پیامدهای پروژههایی مانند ساخت پل در دل دریاچه، طی دهههای گذشته، نقشی تعیینکننده در وضعیت کنونی این دریاچه داشته است.
نادیدهگرفتن هشدارهای علمی
بیتوجهی به طرحهای علمی و هشدارهای کارشناسی، موضوعی است که متخصصان بارها آن را مطرح کردهاند. حسین اردکانی، استاد پیشکسوت و پدر علم هواشناسی ایران، آبانماه امسال با انتقاد از اصرار دولتها بر ادعاهای غیرعلمی، یادآور شد که سالها پیش، زمانی که دریاچه هنوز کاملا خشک نشده بود، طرح جامعی برای احیای آن ارائه شده است. به گفته او، این طرح که با همکاری پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی تهیه شده بود، بر استفاده از روشهای علمی و سامانههای جوی خاص برای افزایش بارش در منطقه تمرکز داشت، اما پذیرفته نشد.
اردکانی معتقد است اکنون که دریاچه به منبعی گرمایی بدل شده، امکان مداخله موثر بهمراتب دشوارتر از گذشته است. این الگو، به باور بسیاری از فعالان محیط زیست، همچنان در رویکرد مدیران قابل مشاهده است، رویکردی که در آن، هشدارهای علمی نادیده گرفته میشود و اقدامات اساسی به تعویق میافتد.
وجود بیش از ۷۳ هزار چاه غیرمجاز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، در شرایطی که حتی مدیران استانی و کشوری بر نقش برداشتهای بیرویه از آبهای زیرزمینی در شکلگیری این بحران اذعان دارند، نشانهای روشن از نبود اراده جدی برای نجات این پهنه آبی است. پژوهشهای انجامشده در سال ۱۳۹۷ نیز بهصراحت بر ضرورت کنترل برداشت از سفرههای زیرزمینی تاکید کرده بودند، اما با گذشت بیش از هفت سال، اقدام موثری در این زمینه صورت نگرفته است.
نادیده گرفتن مستمر توصیههای علمی طی چند دهه گذشته، امروز به شکلگیری نوعی بدبینی عمیق در میان ساکنان منطقه و فعالان محیط زیست انجامیده است. بسیاری معتقدند هر سال با آغاز بارشها موضوع مدیریت بحران دریاچه ارومیه به حاشیه میرود و با شروع تابستان و تبخیر آبهای جمعشده، بار دیگر جلسات و نشستهای بیحاصل از سر گرفته میشود، نشستهایی که تاکنون دستاورد مشخصی برای نجات یکی از مهمترین پهنههای آبی تاریخی ایران نداشتهاند.
در چنین شرایطی، دریاچه ارومیه بیش از هر زمان دیگر نیازمند تصمیمهای سخت، مبتنی بر علم و همراه با اراده سیاسی است، تصمیمهایی که اگر بار دیگر به تعویق بیفتند، شاید آخرین فرصتهای احیای این زیستبوم ارزشمند را تباه کنند.

