ونزوئلا و اوکراین در حال حاضر در صدر اولویتهای سیاست خارجی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، قرار دارند، اما این موضوع مانع آن نشده است که دولت سایر پروندهها، چه قدیمی چه جدید، را دنبال نکند.
در واقع، ترامپ مصمم است که جمهوری اسلامی ایران و حزبالله را از کاراکاس تا تهران و از طریق عراق، یمن و لبنان با اقدامهای مستقیم و هشدارهای تند، از جمله افزودن پهپادهای پیشرفته آمریکایی به معادله، در محاصره قرار دهد. با این حال، تیم ترامپ تلاش میکند از جنگ با جمهوری اسلامی و نیروهای شبهنظامی نیابتیاش اجتناب کند، و همچنان اسرائیل را از چنین اقدامی منع میکند، زیرا برای رئیسجمهوری آمریکا، وادارسازی از طریق فشار همچنان بر استفاده از نیروی نظامی ارجح است.
اما اکنون جهت فشار به کدام سو است؟
در ونزوئلا، آمریکا در تلاش است از اقدام نظامی اجتناب کند و در عین حال، نیکلاس مادورو، رئیسجمهوری ونزوئلا، را با ترکیبی از مشوقها و تهدیدها به کنارهگیری وادارد. رئیسجمهوری آمریکا منافع راهبردی عظیمی در بیرون راندن دامنه نفوذ روسیه از آمریکای لاتین و مسدودسازی دسترسی غیرمستقیم چین به نفت ایران از طریق شراکت ونزوئلاــجمهوری اسلامی میبیند.
این شراکت حزبالله در لبنان را نیز در بر میگیرد و قاچاق مواد مخدر، تولید پهپاد، همکاری اطلاعاتی و پولشویی برای دور زدن تحریمها را شامل میشود.
ترامپ ونزوئلا را ابزاری دیگر میبیند برای خفه کردن آنچه «محور مقاومت» نامیده میشود، و علاوه بر این، در صورتی که ونزوئلا زیر پرچم نفوذ آمریکا قرار بگیرد، فرصتی برای تسلط آمریکا بر بازار جهانی نفت است. قطع شریانهایی که ونزوئلا را به این محور متصل میکند، نیازمند عملیات نظامی دقیق و پرهزینه خواهد بود، اما این طرحها در صورت شکست فشار دیپلماتیک آمادهاند.
پیامد این وضعیت برای جمهوری اسلامی و حزبالله شدید خواهد بود. هر دو در موقعیتی شکننده قرار دارند و کاملا آگاهند که دولت ترامپ با شدتی فزاینده آنها را به گوشه رانده است. جنجال اخیر در عراق، پس از انتشار روزنامه رسمی دولت که حزبالله را جزو «سازمانهای تروریستی» فهرست کرده و دستور توقیف داراییهایش را صادر کرده بود، هنوز فروکش نکرده است؛ حتی پس از آنکه بغداد تاکید کرد اشتباهی صورت گرفته است و وعده تحقیق داد. اما فارغ از اینکه این اتفاق تصادفی بوده است یا آزمایشی حسابشده، پیام واضح بود و ابزارهای مهار متنوع و خلاقانهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در لبنان، محاصره از طریق مذاکرات با اسرائیل صورت گرفت. جمهوری اسلامی و حزبالله تلاش کردند دولت لبنان را از ورود به مذاکرات بازدارند و حتی تمایل داشتند جنگی دیگر با اسرائیل به راه بیفتد که به اشغال کامل جنوب لبنان منجر شود تا مانع گفتوگوها شوند. تعرض جمهوری اسلامی به حاکمیت لبنان چندلایه بود و با تحریکهای حزبالله علیه دولت و تلاش برای تضعیف اعتبار ارتش لبنان همراه شد.
اما دولت ترامپ با هشدارهایی قاطع و بیابهام پاسخ داد و از بیروت خواست تصمیم به قرارگیری همه سلاحها تحت اختیار انحصاری دولت را بهسرعت اجرا کند، وگرنه اسرائیل با زور این کار را انجام خواهد داد و واشنگتن نیز مانع نخواهد شد.
واشنگتن آشکارا گفت در صورتی که لبنان بخواهد حقوقش را پس بگیرد، نمیتواند از مذاکره با اسرائیل طفره برود. آمریکا تعهد داد که در صورت تعهد لبنان به گفتوگو، اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و دامنه مذاکره را گسترش داد تا نمایندهای غیرنظامی در کنار مقام نظامی در سازوکار نظارت بر آتشبس حضور داشته باشد. واشنگتن همچنین روشن کرد هدف، ترسیم مرزها و در نهایت، عادیسازی روابط لبنان و اسرائیل پس از خلع سلاح حزبالله و خروج نیروهای اسرائیلی را همچنان مد نظر دارد.
پیام آمریکا به بیروت روشن بود: یا در مورد حاکمیت دولت و برچیدن زیرساختهای حزبالله جدی عمل کنید، یا با تشدید اقدام قریبالوقوع اسرائیل مواجه شوید.
رهبری لبنان پیام را کامل دریافت کرد. جوزف عون، رئيسجمهوری، بیدرنگ واکنش نشان داد و پس از موافقت، نواف سلام، نخستوزیر، و نبیه بری، رئیس پارلمان، سیمون کرم را برای ریاست هیئت لبنانی در مذاکرات منصوب کرد.
هر سه مقام متوجه خطر بودند: یا دولت حاکمیتش را پس میگیرد، یا لبنان با دست خودش نابودی را دعوت میکند. آنها پیش از آنکه دیر شود اقدام کردند. این مسئله برای حزبالله و جمهوری اسلامی شوکآور بود، بهویژه پس از اینکه تهران مطلع شد که در صورت تشدید تنش، اقدام نظامی بلوف نیست، نه تنها در لبنان، بلکه بهطور مستقیم علیه جمهوری اسلامی. آمریکا تصریح کرد اگر تهران انتخاب اشتباهی کند، پهپادهای پیشرفتهاش آماده حملهاند.
از اینرو، جمهوری اسلامی خود را زیر سایه پهپادهای آمریکا و در مناطقی از ونزوئلا، لبنان، و عراق از طریق هشدارها و اقدامها در محاصره دیده است. تهران در همین حال پایگاهش در سوریه را نیز از دست داده و پروژه بزرگ «هلال شیعی» فرو پاشیده است.
چشمانداز آمریکا برای ایجاد منطقه حائل پیشنهادی در جنوب لبنان، راهبرد جمهوری اسلامی و حزبالله برای تبدیل منطقه به سکوی تحریک و تخریب تحت لوای «مقاومت» را رد میکند. این چشمانداز جمهوری اسلامی را کامل کنار میگذارد، مگر آنکه تهران سوار قطار تحول خاورمیانه شود.
این منطقه حائل بر دو ستون استوار است: امنیت و اقتصاد. چشمانداز آمریکا ثبات، سرمایهگذاری، بازسازی و شکوفایی را از طریق مشارکت عربی، آمریکایی و اروپایی در اولویت قرار میدهد. این روند همچنین به مهار چشماندازهای جمهوری اسلامی و اسرائیل درباره آینده لبنان کمک میکند. این مذاکرات که واشنگتن آن را هدایت میکند و بیروت پذیرفته، گامی در مسیر درست است.
دستکم اکنون میتوان به پرسشی که هر لبنانی میپرسد پاسخ داد: جنگ یا نه به جنگ؟ پاسخ در چنین شرایطی همچنان نامعلوم است، اما پس از مذاکرات دیگر شبیه پس از مذاکرات نخواهد بود. فعلا، جنگ به تعویق افتاده است.
ترجمه از نشنال نیوز

