محکومیت اجباری سالمندان مجرد، قربانیان تابوهای اجتماعی و خانوادگی

در بخش‌هایی از جامعه، هنوز هم داشتن شریک عاطفی یا همسر جدید برای مردان و زنانی که همسرشان را از دست داده‌اند یا جدا شده‌اند، غیرقابل‌قبول است

یک زن و دو مرد سالمند در پارک نشسته‌اند‌ــ اقتصادنیوز

وادار کردن زنان و مردان میانسال و سالمند به زندگی تجردی در انزوا و تنهایی‌، پدیده‌ای است که با وجود تغییرات فرهنگی گسترده در سطح جامعه، هنوز هم قربانیان زیادی می‌گیرد و چه بسیار مردان و زنان تنها که به دلیل ترس و نگرانی از برخورد و قضاوت خانواده و اطرافیان، پس از مرگ یا جدایی از همسر به زندگی در سکوت و تنهایی محکوم می‌شوند.

البته در این میان، کسانی هم وجود دارند که چون نخواسته‌اند به این اجبار تن دهند، بهای گزافی پرداخته‌اند. یکی از آن‌ها پروانه، زن ۵۰ ساله‌ای، است که اواسط سال ۱۴۰۱ در یکی از محله‌های اسلامشهر در خانه مسکونی خود با اصابت ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. این زن که مدتی پس از فوت همسرش تصمیم گرفته بود با انتخاب شریک زندگی جدید، تنهایی دوران میانسالی و سالمندی خود را پر کند، قربانی یک خشونت خانوادگی بی‌سابقه شد که در قضاوت و توقعات سنتی اطرافیانش، ریشه داشت.

تحقیقات اولیه و سرنخ‌ها خیلی زود مشخص کرد که رامین و شاهین، پسران پروانه، او را به قتل رسانده‌اند. شاهین، فرزند کوچک‌تر پروانه، در اعترافاتش گفت: «روز حادثه به خانه مادرم رفته بودم تا از او بخواهم زندگی مشترک خود را تمام کند.» طبق روایت شاهین، مادرش نه‌تنها حاضر به جدایی از همسرش نشد، بلکه از عشق و علاقه‌اش به او گفت و تاکید کرد پسرانش حق دخالت در زندگی‌ او را ندارند و در همین لحظه بود که جنایت خونین اتفاق افتاد.

به گزارش روزنامه هفت صبح، شاهین در دادگاه اذعان کرد که تحت فشار محیط و اطرافیان بوده است و حتی یکی از دایی‌هایش، او و رامین، برادرش، را شماتت کرده بودند که چون به ارتباط مادرشان با یک مرد واکنش نشان نمی‌دهند، «بی‌غیرت»‌اند و مادربزرگ مادری هم پروانه را نفرین کرده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این به آن معنا است که دایی‌ها، مادربزرگ و فرزندان همگی ازدواج مجدد پروانه را به منزله «آبروریزی» تلقی کردند. شاهین در بازجویی‌ها گفته بود: «به من و برادرم خیلی حس بدی دست داده بود. چون فکر می‌کردیم حالا که دایی‌هایمان متوجه این موضوع شدند، لابد بقیه اهل محل هم این موضوع را فهمیده‌اند و آبرو برایمان نمانده است. همان جا بود که تصمیم گرفتیم مادرمان را که فکر می‌کردیم برایمان لکه ننگ شده است، پاک کنیم.»

هرچند اتفاقی که برای پروانه رخ داد، انگشت‌شمار است و قابل‌تعمیم به کل جامعه نیست، دست‌کم از این موضوع پرده برمی‌دارد که در بخش‌هایی از جامعه هنوز هم داشتن شریک عاطفی یا همسر جدید برای مردان و زنانی که همسرشان را از دست داده‌اند یا از هم جدا شده‌اند، تابو است.  

آمار سالمندی و ساختارهای اجباری جامعه

درک پدیده «سالمندی مجردی» در ایران نیازمند واکاوی عمیق ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است که فرد را به‌ویژه پس از میانسالی، در تله تجرد و تنهایی گرفتار می‌کند.  

این تنهایی در بیشتر مواقع نه انتخابی آگاهانه و آزادانه، بلکه غالبا تحمیلی است که در انتظارات خشک و انعطاف‌ناپذیر خانواده و جامعه ریشه دارد. زنان و مردان، خصوصا پس از مرگ همسر یا طلاق در سنین بالاتر طبق قاعده‌ای نانوشته‌ حق ازدواج مجدد یا داشتن یک رابطه عاطفی جدید را ندارند و فشار خانواده، فرزندان و حتی خویشاوندان این افراد را به «مجرد زیستن اجباری» وادار می‌کند.

بر اساس تعریف بین‌المللی، سالمندان به سه گروه سنی تقسیم می‌شوند: سالمندان جوان (۶۰ تا ۷۴ سال) که بیشترشان فعال و پویا باقی مانده‌اند، سالمندان میانسال (۷۵ تا ۸۴ سال) و سالمندان پیر (۸۵ سال به بالا).

تازه‌ترین براوردها نشان می‌دهد که حدود ۶.۸ میلیون نفر از سالمندان ایرانی (۶۰ سال به بالا) به دلایل مختلف از جمله فوت همسر، طلاق یا هرگز ازدواج نکردن، بدون همسر یا تنها زندگی می‌کنند که این رقم تقریبا ۶۷ درصد کل جمعیت سالمندی را تشکیل می‌دهد.

پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که در سال ۱۴۳۰، بیش از یک‌سوم جمعیت ایران سالمند خواهند بود که بیش از نیمی‌از آنان را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین در حال حاضر، حدود ۷۰۰ هزار دختر و پسر مجرد بالای ۴۰ سال در ایران وجود دارد که احتمال زیادی دارد به جمعیت سالمندان مجرد آینده اضافه شوند.

زندگی در انزوا و تنهایی

آمارهای نگران‌کننده جمعیت سالمندان مجرد در ایران زمانی اهمیت و عمق فاجعه را نشان می‌دهد که با وجود این تعداد بالای افراد تنها، فشارهای اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی همچنان به‌شدت مانع از خروج این افراد از وضعیت تجرد اجباری می‌شود.

البته بسیاری از مردان سالمند مجرد نیز به‌تنهایی آزاردهنده محکوم‌اند، اما جامعه به‌طرز معناداری، نسبت به ازدواج مجدد مردان، با نگاه مثبت‌تری برخورد می‌کند و حتی در مواردی به آن‌ها حق می‌دهد زنانی را انتخاب کنند که یک تا سه دهه کوچک‌تر از خودشان‌اند، اما نه جامعه و نه خانواده، اغلب چنین حقی را برای زنان سالمند به رسمیت نمی‌شناسد.

داده‌های آماری حاکی از آن است که اکنون تعداد زنان سالمند بدون همسر در ایران بین ۳ تا ۳.۵ میلیون نفر است. برخی پژوهشگران، این آمار را نشان‌دهنده «زنانه شدن چهره سالمندی» در ایران دانسته‌اند، چرا که نشان می‌دهد حدود ۵۵ درصد کل زنان سالمند، بدون همسر زندگی می‌کنند.

پدیده «سالمندی مجردی» در زنان تحمیلی است. بسیاری از فرزندان، به‌ویژه پسران، پذیرش شریک زندگی جدید مادر را مساوی «بی‌غیرتی» می‌دانند و این ازدواج را تهدیدی برای میراث پدری یا آبروی خود قلمداد می‌کنند. نکته قابل توجه اینکه در بسیاری از بافت‌های سنتی، خویشاوندان نیز به جای حمایت از نیاز عاطفی فرد، او را به حفظ «رسم و رسوم» و «عزت خانواده» وادار می‌کنند تا مبادا حرف و حدیثی ایجاد شود.

این فشار اجتماعی برای مجرد ماندن در کنار آمار بالای تنهایی، سالمندان و به‌ویژه زنان را، در معرض آسیب‌های جدی قرار می‌دهد که انزوای اجتماعی و افسردگی فقر و انواع بیماری‌های روان‌تنی از جمله آن‌ها است.

بر اساس داده‌های علمی، زندگی مشترک و داشتن همسر در دوران سالمندی عامل حیاتی و محوری برای ارتقا سلامت جسمانی، روانی و افزایش کیفیت زندگی فرد محسوب می‌شود. فرد سالمندی که به تجرد محکوم نیست و همسر یا شریک عاطفی انتخاب می‌کند، از حمایت روانی برخوردار می‌شود و کمترین دستاورد این انتخاب نیز کاهش افسردگی و اضطراب در دوران سالمندی است. پژوهش‌ها نیز نشان داده‌اند که سالمندان متاهل به طور کلی شادترند و در مواجهه با استرس‌های زندگی، بهتر عمل می‌کنند.

همچنین داشتن یک شریک زندگی انگیزه‌ای قوی برای ادامه ایجاد می‌کند و نگرانی از مرگ در تنهایی را که یکی از ترس‌های اصلی این دوران است، به‌شدت کاهش می‌دهد.

وجود همسر نه‌تنها وضعیت روانی، بلکه سلامت جسمی سالمند را نیز بهبود می‌بخشد. مطالعات نشان داده است که افراد دارای شریک زندگی، سطح قند خون پایین‌تری دارند؛ آنچه خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ و سایر بیماری‌های مرتبط را کاهش می‌دهد. ضمن اینکه همسر نقش اصلی را در مراقبت‌های غیررسمی (مراقبت خانگی) شامل یادآوری مصرف داروها، تشویق به فعالیت‌های ورزشی مشترک، کنترل تغذیه و همراهی در مراجعه به پزشک ایفا می‌کند.

به این موارد باید این نکته را نیز افزود که آمارها نشان می‌دهد نرخ مرگ‌ومیر در سالمندان متاهل کمتر است و ازدواج موفق با طول عمر بیشتر مرتبط دانسته می‌شود.