۲۴ سال پس از فاجعه ۱۱ سپتامبر؛ سایه تروریسم همچنان بر سر جهان

معضل تروریسم بنیادگرا نه از میان رفته است و نه به این زودی از صحنه ناپدید خواهد شد، چراکه رویارویی با آن در اصل نبردی فرهنگی و تربیتی است

۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، عابران از پل بروکلین می‌گذرند و از برج‌های دوقلوی در حال فروپاشی فاصله می‌گیرند- Henny Ray Abrams/AFP

پنجشنبه گذشته (۲۰ شهریور ۱۴۰۴) مصادف بود با بیست‌وچهارمین سالروز حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، حملاتی که برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان پنتاگون در واشینگتن را هدف قرار داد.

از زمان وقوع آن رخداد، که به شکل‌گیری جهانی نوین منجر شد، تقریبا نزدیک به ربع قرن می‌گذرد، اما پیامدها و بازتاب آن رویداد نه‌تنها در آمریکا و اروپا، که در جهان خودمان، یعنی کشورهای عربی و جهان اسلام، همچنان ادامه دارد.

آیا «سازمان القاعده» به پایان رسیده است؟ آیا اندیشه‌ای که این سازمان را پدید آورد از میان رفته است؟ آیا اکنون با فرهنگی که بنای القاعده بر آن استوار شد، از نظر «معرفتی» گسست داریم؟

به مناسبت فرارسیدن سالگرد این عملیات تروریستی، سازمان القاعده نشریه‌ای جدید منتشر کرد که در آن تصاویر تازه‌ای از اسامه بن لادن، رهبر این گروه، و شماری از دستیاران ارشدش ازجمله خالد شیخ محمد، تبعه پاکستانی‌ که در کویت بزرگ شد، و سلیمان ابوغیث از کویت، همراه با دیگران، در حالی که در دامنه یکی از کوه‌های افغانستان به جشن و سرور مشغول‌اند دیده می‌شوند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ناگفته نماند که این خود گواه دیگری است بر اینکه حملات ۱۱ سپتامبر توسط القاعده، به رهبری اسامه بن لادن و برنامه‌ریزی خالد شیخ محمد انجام شده است. اسامه سرانجام در حمله‌ای ناگهانی به مخفیگاهش در شهر ایبت‌آباد پاکستان به‌دست نیروهای آمریکایی کشته شد و جسدش، پس از انتقال با هواپیما، از عرشه یک ناو آمریکایی به آب‌های دریای عرب افکنده شد. اما خالد شیخ محمد هنوز در یکی از زندان‌های آمریکاست.

همگان هنوز نظریه‌های توطئه درباره این حملات را به یاد دارند؛ نظریه‌هایی که ادعا می‌کردند عاملان واقعی این حملات یک گروه صرب‌ یا حتی خود آمریکایی‌ها بوده‌اند تا بتوانند به این بهانه جنگی را علیه اسلام و مسلمانان به راه اندازند.

این مهملات مربوط به زمانی بود که هنوز نابغه‌های پرحرف رسانه‌های اجتماعی به میدان نیامده بودند تا پرچم شایعه‌پراکنی و خیال‌پردازی‌های بی‌حد و مرز را در دست گیرند.

به نظر من، اختلاف میان «القاعده» و «داعش» صرفا یک اختلاف فکری سطحی است، نه اختلافی بنیادین؛ یعنی اختلاف بر سر شیوه و ساختار است، نه بر سر جوهر و مفهوم اصلی.

امروز هم «القاعده» و هم «داعش» در یمن، سومالی، صحرای آفریقا و نواحی جنوبی آن، افغانستان، سوریه، عراق و آسیای میانه فعالیت می‌کنند، و علاوه بر این، هسته‌های پراکنده تروریستی آن‌ها نیز در اعماق جوامع عربی و غربی ریشه دوانده‌اند.

فعالیت گروه‌های افراطی و نظامی پایان نیافته است، نه در حوزه عملیات امنیتی و نظامی، نه در زمینه آموزش و نظریه‌پردازی، و نه در تبلیغات رسانه‌ای. این فعالیت‌ها در شبکه‌های اجتماعی مانند «تلگرام» و سایر شبکه‌های مورد علاقه‌ گروه‌های مزبور بازتولید شده و توسعه یافته‌اند.

ترویج اندیشه القاعده در بیست‌وچهارمین سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر نشان می‌دهد که تروریسم همچنان جامعه بشری را تهدید می‌کند، اما رسانه‌ها افکار عمومی را از تمرکز بر این تهدید دور کرده‌اند. علاوه برآن، جریان‌های فکری و فرهنگی موثر بر افکار عمومی درباره این تهدید غفلت کرده‌اند، چه از روی ناآگاهی و بی‌توجهی، چه به دلیل توطئه برخی افراد و گروه‌ها از میان نخبگان روشنفکران، و چه به دلایل دیگر.

معضل تروریسم بنیادگرا نه از میان رفته و نه به این زودی از صحنه ناپدید خواهد شد، چراکه رویارویی با آن در اصل یک نبرد فرهنگی و تربیتی است. درست است که برخی، چه در غرب و چه در شرق، به‌ویژه ماموران سازمان‌های اطلاعاتی، این گروه‌ها را به ابزار سیاسی بدل کرده‌اند که مستلزم بحث‌های مفصل و طولانی است، اما بحث ما در این‌جا به جنبه‌ای دیگر مربوط می‌شود.

برگرفته از الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه