عراق و لبنان امروز بر سر دوراهی سرنوشتسازی قرار دارند: یا در مسیر شکلگیری دولتی واقعی قدم میگذراند، یا همچنان گرفتار دولتی ظاهری میمانند که نقابی است بر چهره دولتی پنهان که از پسِ ظاهری جعلی حکومت میکند.
به عبارتی روشنتر، وضعیت کنونی در عراق و لبنان میان دو گزینه خلاصه میشود: یا پذیرش تداوم دولتهای تحت تسلط گروههای شبهنظامی وابسته به جمهوری اسلامی که بر ساختار و شریانهای اصلی حکومت چنبره زدهاند، یا حرکت به سوی ایجاد دولتی ملی و مستقل که هدف آن تامین منافع ملی عراق و لبنان باشد. این اصل ماجراست، و راهحل آن نیز روشن و صریح است.
اکنون اندکی به جزئیات میپردازیم. در حال حاضر، در عراق و لبنان، کشمکشی سرنوشتساز جریان دارد که هدف آن مهار سلاحهای غیرمجاز و خارج از کنترل دولت است. البته منظور از انحصار سلاح سلاحهای سنگین جنگی است، نه سلاحهای شخصی افراد. بخش دیگر این کشمکش، تلاش برای خلع سلاح گروهها و شبهنظامیان خارج از چارچوب دولت و برچیدن کلیه ساختارهای نظامی و سازوکارهای وابسته به آنهاست که خارج از ارتش و دستگاههای امنیتی رسمی فعالیت میکنند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا این تلاش موفق خواهد شد؟ آیا رهبران جدید عراق و لبنان میتوانند این ماموریت بزرگ و دشوار را به انجام برسانند؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته پرسش مهم و عمیقتر این است که آیا جمهوری اسلامی واقعا تصمیم دارد به حمایت از گروههای نیابتی در منطقه پایان دهد و از آنها علیه کسانی که آنان را دشمنانش میداند استفاده نکند؟ یا اینکه پس از جنگ ۱۲روزه، که خطرناکترین نبرد جمهوری اسلامی پس از جنگ با عراق در دوران صدام حسین بود، بیشتر به نیروهای نیابتی متکی شده است؟
اغلب نشانهها حاکی از آن است که جمهوری اسلامی برای عبور از مرحله دشوار کنونی به دنبال خرید زمان است تا خسارات ناشی از جنگ ۱۲ روزه را جبران کند و براساس نگاه امروز رهبرانش، از رویارویی با اسرائيل و آمریکا تجربه کسب کند.
در گزارشی مهم که علی السرای (نویسنده عراقی) در روزنامه الشرق الاوسط نوشته است، به نقل از دو شخصیت برجسته گروههای مسلح وابسته به جمهوری اسلامی در عراق، آمده است: «شماری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، ازجمله اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس که پیوسته در بغداد حضور دارند، به این گروهها گفتهاند که موضع جدید تهران درباره تشدید تنشها با آمریکا و اسرائیل، تلاش برای خرید زمان است تا جمهوری اسلامی بتواند نفسی تازه بکشد و قدرت نظامیاش را بازسازی کند».
همچنین به گفته دو شخصیت یادشده، سپاه پاسداران از گروههای نیابتی در عراق و لبنان خواسته است «با هرگونه طرحی برای خلع سلاح بهشدت مخالفت کنند، زیرا هر قطعه سلاح در مرحله بعدی نقش بیشتری ایفا خواهد کرد».
در لبنان هم پس از چند دهه هرجمرج، سرانجام دولت این کشور با اتخاذ تصمیمی جسورانه برای بازگرداندن اقتدار دولت، به دنبال خلع سلاح حزبالله و انحصار سلاح در دست نهادهای رسمی است. به همین دلیل، وضعیت در این کشور نگرانکننده و هشدارآمیز است، زیرا رسیدن به این هدف بزرگ مستلزم پرداخت بهای هنگفت و عبور از چالشهای متعدد است.
حزبالله، که از تصمیم اخیر دولت بهشدت ناراحت و آشفته است، در حالت آمادهباش قرار دارد و میکوشد با استفاده از هر فرصت ممکن، به جز رویارویی مستقیم با ارتش لبنان، دیگران را مرعوب کند. بالا بردن سطح تنشهای لفظی و نمایش قدرت شبهنظامیان در ضاحیه جنوبی بیروت را میتوان بخشی از این راهبرد قلمداد کرد.
حزبالله در بیانیهای شدیداللحن، تصمیم دولت لبنان به ریاست نواف سلام را «خطایی بزرگ» خواند؛ تصمیمی که ارتش لبنان را موظف میکند تا پیش از پایان سال جاری، طرحی برای خلع سلاح این گروه تدوین کند. حزبالله همچنین ادعا کرد که این تصمیم تحت فشار و دیکته تام باراک، فرستاده ویژه ایالات متحده، گرفته شده است.
اکنون فارغ از تنشهای لفظی، این پرسش مطرح میشود که حزبالله لبنان در عمل چگونه با بزرگترین رویارویی «داخلی» علیه خود مواجه خواهد شد؟ شاید این حزب هم مانند شبهنظامیان نیابتی در عراق به راهبرد خرید زمان روی آورد.
در فرجام میتوان گفت، گذر زمان در این کشمکش تاریخی، که از یک سو میان دولت محمد شیاع السودانی و حشدالشعبی عراق و از سوی دیگر میان دولت نواف سلام و حزبالله لبنان جریان دارد، نقشی تعیینکننده دارد و نتیجه این پیکار را بهزودی آشکار خواهد کرد؛ بهویژه اینکه رویارویی کنونی کشمکشی است تعیینکننده و سرنوشتساز.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط