رسانههای داخلی و بینالمللی از کشته شدن چندین سرباز آمریکایی در یک حمله خودی در استان ننگرهار خبر میدهند. به نقل از رسانههای داخلی، روز شنبه، یک سرباز افغان در شهرستان شیرزاد استان ننگرهار، در شرق افغانستان، به روی نیروهای آمریکایی آتش گشوده است. به نقل از مقامهای محلی در این حادثه تعدادی از سربازان آمریکایی نیز زخمی شدهاند.
اما رسانههای بینالمللی ابعاد این حادثه را گستردهتر میدانند. نیویورک تایمز نوشته است که در اثر درگیری میان سربازان افغان و نیروهای آمریکایی در ساختمان شهرستان شیرزاد، در جریان یک برنامه آموزشی مشترک، شش سرباز آمریکایی و شش سرباز افغان کشته شدهاند. مقامهای محلی در استان ننگرهار همچنین گفتهاند که هلیکوپترهای نیروهای امنیتی به سرعت در محل درگیری فرود آمده و کشته و زخمیهای آمریکایی را از منطقه انتقال دادهاند.
داستان درگیری میان نیروهای داخلی و سربازان ناتو روایت تازهای نیست. از زمانی که نیروهای بینالمللی به کمک سربازان افغان آمده و آموزش آنان را بر عهده گرفتهاند، این درگیریها رخ داده است. این گونه درگیریها حمله سبز علیه آبی نام گرفته است؛ سبز نماد کلاه سربازان افغان و آبی نیز رنگ کلاه سربازان ناتو است. حملات سبز به آبی، از زمان شکلگیری ارتش و پلیس ملی و آموزش آنان از سوی سربازان ناتو آغاز شد، اما از سال ۲۰۱۲ گسترش و افزایش بیشتری پیدا کرد. این گونه حملهها که به حملات خودی نیز شناخته میشود، نخست از سوی سربازان افغان علیه همقطاران خودشان صورت گرفت، اما بعدتر به نیروهای بینالمللی هم گسترش یافت. حتی در سال ۲۰۱۴ یک سرباز افغان، هیرالد گرینی، ژنرال دو ستاره آمریکایی، را داخل دانشگاه نظامی افغانستان به قتل رساند.
چه کسی پشت پرده این حملات است؟
نخستین سئوال در این رابطه، این است که حملات خودی چگونه شکل میگیرد. کارشناسان نظامی حملات خودی - یا همان حمله سبز به آبی - را دارای چندین بُعد میدانند. نخستین بُعد آن بیگانهستیزی افغانها است که ریشه در حافظه تاریخی مردم دارد. هجوم ارتش سرخ روسیه به افغانستان در سال ۱۹۷۹، بار دیگر موج بیگانهستیزی را، که پس از سومین جنگ افغانستان و بریتانیا رو به فراموشی رفته بود، زنده کرد. با حضور نیروهای آمریکایی و برخورد نا آگاهانه آنان با مردم، خصوصا در روستاهای افغانستان، این بیگانه ستیزی رو به شعلهورتر شدن گذاشت. بخشی از حملههای سبز به آبی ناشی از همین طرز فکر است. در کنار آن برخورد سربازان آمریکایی با سربازان افغان همیشه از بالا به پایین بوده و گاهی باعث تنش و تقابل میشده که در بدترین حالت به درگیری با سلاح انجامیده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بُعد دیگر مسئله نفوذ مخالفان در بدنه ارتش و پلیس افغانستان است. نفوذیهای طالبان و وابستههای سازمانهای اطلاعاتی کشورهای مخالف افغانستان، با رویکرد انتقامجویانه وارد نیروهای امنیتی افغان شده و در فرصت مناسب هدف خود را عملی میکردند.
هرچند حکومت افغانستان، تدابیر همه جانبهای برای استخدام افراد در ارتش و پلیس ملی افغانستان به کار گرفته است، باز هم این تدابیر نتوانسته جلو حملات خودی را بگیرد. در بعیدترین حالت، فرد نفوذی که برای هدف قرار دادن همقطاران یا سربازان خارجی وارد ارتش یا پلیس میشود، به خوبی میداند که احتمال زنده بیرون آمدنش از مهلکهای که میآفریند، وجود ندارد. در چنین حملههایی آنها از قبل خود را برای مرگ آماده میکنند. بنابراین برای چنین فردی تدابیر پیشگیرانه، که شامل بررسی هویت فردی، و ضمانت افراد قابل اعتماد است، اصلا ارزشی ندارد. بارها شده که ضمانت کننده افرادی که حمله به خودی را سازماندهی کردهاند، پس از حمله بازداشت شدهاند، ولی هیچ اطلاعی از برنامه طرف نداشتهاند.
در کنار آن مخالفان دولت افغانستان و همچنان سازمانهای اطلاعاتی، با جذب افرادی که در ارتش یا پلیس هستند نیز، دست به چنین حملاتی میزنند. آنان با استفاده از روحیه بیگانهستیزی و علم کردن جنگ اسلام درمقابل کفر، که یکی از بهترین ابزار برای مخالفان است، از داخل ارتش یا پلیس برای خود هواخواه پیدا کرده و پس از چند جلسه شستوشوی مغزی آنان را آماده چنین حملاتی میکنند.
هرچند نیروهای ناتو هربار پس از صورت گرفتن چنین حملاتی گفتهاند که اعتماد میان نیروهای ناتو و سربازان افغان از بین نمیرود، واقعیت این است که این حملات نگرانی را در میان فرماندهان ناتو به اندازه کافی گسترش میدهد؛ تا حدی که دیگر نمیتوانند مانند سابق به سربازان افغان آموزش نظامی بدهند.