جنگ لبنان چگونه پایان خواهد یافت؟

بعید است که حزب‌الله از محدوده‌ای که جمهوری اسلامی برای آن تعیین کرده است، پا فراتر گذارد و ملت لبنان را از اسارت برهاند

دود و آتش ناشی از حمله مرگبار اسرائيل به حومه جنوبی بیروت‌ــ عکس از ایرنا

در حال حاضر، در سراسر لبنان این پرسش مطرح است که جنگ چگونه و چه زمان پایان خواهد یافت؟

پاسخ دادن به این پرسش آسان نیست، زیرا سرنوشت این جنگ به عوامل متعددی بستگی دارد که از جمله می‌توان به تصمیم‌های لبنان و اسرائیل به ادامه نبرد، تنش بین جمهوری اسلامی و اسرائیل، راه‌حل‌های پیشنهادی برای آینده نوار غزه و کرانه باختری و رویکرد جهان و منطقه در قبال منازعه اسرائیل و فلسطین و کشوری که برای فلسطین‌ها تاسیس خواهد شد، اشاره کرد.

البته لبنان همواره در برابر دو گزینه قرار می‌گیرد. پس از جنگ داخلی، لبنان دو سناریو کاملا متفاوت پیش رو داشت: اول سناریو هنگ‌کنگ که بر اساس آن، لبنان می‌توانست مانند هنگ‌کنگ به سمت پیشرفت، رشد اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌ها گام بردارد و به ساحل آرامش و رفاه برسد. و سناریو دوم به نام هانوی که مفهوم آن ادامه جنگ و مقاومت و ایجاد پایگاه‌های نظامی و سنگر‌های بیشتر است.

شهروندان لبنان برای پایان دادن به جنگ داخلی، در برابر دو گزینه قرار گرفته‌اند: یا پذیرش توافق طائف یا شورش علیه دولت و نهادهای قانون اساسی. از زمان انعقاد توافق طائف و تغییرات ناشی از آن، قانون اساسی لبنان بر لزوم انحلال همه گروه‌های شبه‌نظامی و تحویل تسلیحات آن‌ها به دولت لبنان تاکید می‌کند. با این حال، حزب‌الله به بهانه «مقاومت در برابر اشغالگر» از انحلال مستثنی شد و در حالی که اسرائيل سال ۲۰۰۰ از خاک لبنان عقب‌نشینی کرد، حزب‌الله سلاح‌هایش را زمین نگذاشت و از رعایت قانون اساسی کشور سر باز زد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سازمان ملل در سال ۲۰۰۴، قطعنامه ۱۵۵۹ را صادر کرد که در آن، بر لزوم تحویل تمامی سلاح‌ها به دولت لبنان تاکید شد. این قطعنامه هیچ حزب و گروهی را مستثنا نکرد، اما پس از آنکه از اجرایی شدن قطعنامه مزبور صحبت به میان آمد، حزب‌الله رویکردش را تغییر داد و درصدد حذف شخصیت‌هایی برآمد که مخالف مسلح ماندن این حزب بودند. در نتیجه، رفیق حریری، نخست‌وزیر وقت لبنان، مروان حماده، نماینده مجلس، و ۱۳ نفر دیگر که مخالف سلاح‌ داشتن حزب‌الله بودند، به طرز مرموزی به قتل رسیدند.

حزب‌الله در ژوییه ۲۰۰۶، برای دور زدن قطعنامه ۱۵۵۹ که بر لزوم تحویل تسلیحات همه شبه‌نظامیان به دولت تاکید می‌کرد، وارد درگیری با اسرائيل شد و پای لبنان را به جنگی ویرانگر کشاند. اما صدور قطعنامه ۱۷۰۱ که به جنگ حزب‌الله و اسرائيل پایان داد، آرامش و امنیت را به منطقه بازگرداند.

اگر قطعنامه ۱۵۵۹ اجرا می‌شد، نه از جنگ ژوییه ۲۰۰۶ خبری بود و نه امروز لبنان در آتش جنگ می‌سوخت. اکنون حزب‌الله با دو گزینه سرنوشت‌ساز مواجه‌است: زمین گذاشتن سلاح یا ادامه جنگ برای تحمیل پروژه توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی و تحقق اهدافی که رژیم ایران برای دستیابی به آن، لبنان و غزه را نابود و ساکنان آن‌ها را قربانی خشم اسرائيل کرد.

پس از ترور رهبران و فرماندهان ارشد حزب‌الله، نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان لبنان، ماموریت تلاش برای برقراری آتش‌بس را بر عهده گرفت و آمادگی لبنان را برای این اقدام اعلام کرد. این امر نمایندگان مجلس را به دلیل همسویی یا مخالفت با جنگ حزب‌الله علیه اسرائیل، به دو دسته تقسیم کرد. همین بود که نجیب میقاتی، نخست‌وزیر موقت این کشور، اعلام کرد که دولت لبنان برای اجرای همه‌جانبه قطعنامه ۱۷۰۱ آمادگی دارد و در این راستا هر تلاشی لازم باشد، انجام می‌دهد.

این رویکرد جسورانه نگرانی جمهوری اسلامی را برانگیخت و باعث شد عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، برای جلوگیری از اجرایی شدن قطعنامه ۱۷۰۱، در سفری غیرمنتظره عازم بیروت، پایتخت لبنان، شود.

در این قطعنامه، برای پایان دادن به جنگ، راه‌حل سیاسی ارائه شده است که بر اساس آن، حزب‌الله باید تسلیحات سنگینش را به ارتش لبنان تحویل دهد و جنگجویان این حزب از مناطق مرزی عقب‌نشینی کنند. سپس نیروهای ارتش لبنان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل کنترل منطقه را در دست بگیرند تا زمینه اجرایی شدن تمامی مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ فراهم شود. علاوه بر آن، لبنان باید رئیس‌جمهوری جدیدی انتخاب کند که حمایت همه گروه‌های لبنان را با خود داشته باشد؛ اما سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به لبنان مسیر هرگونه راه‌حل سیاسی را بست و فرصت نجات لبنان را بر باد داد.

اکنون لبنان بار دیگر با دو گزینه مواجه است: اجرا نکردن قطعنامه ۱۷۰۱ و فرو بردن کشور در عمق بحران یا پیروی از مفاد توافق طائف، قطعنامه‌های ۱۵۵۹ و ۱۶۸۰ و پایان دادن به وضعیت فاجعه‌بار این کشور. این در حالی است که اسرائيل به عملیات نظامی ویرانگر علیه جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی آن در منطقه ادامه می‌دهد و قصد دارد برای پایان دادن به تهدید منطقه‌ای رژیم ایران، دامنه حملاتش را گسترش دهد.

از سوی دیگر دولت نتانیاهو اعلام کرده است که ساکنان شمال اسرائيل به‌زودی به روستاها و شهرهایشان باز خواهند گشت؛ در حالی که ساکنان جنوب لبنان، حومه جنوبی بیروت و استان بقاع به دلیل سطح بالای تخریب ناشی از حملات اسرائيل، تا سال‌ها نخواهند توانست به خانه‌هایشان بازگردند.

به‌رغم مواجهه با این صحنه دردناک و ناتوانی دولت لبنان در دفاع از شهروندانش و نجات آوارگان از بحران، جنگ اسرائيل علیه لبنان تا زمان تسلیم شدن حزب‌الله ادامه خواهد یافت. البته حزب‌الله هم در حال حاضر با دو گزینه روبرو است: یا با انتخاب گزینه جنگ و ویرانی لبنان خود را از صفحه روزگار محو کند یا اینکه سلاح‌هایش را به دولت تحویل دهد و آنچه را از این سازمان باقی مانده است نجات دهد. با این حال بعید است که حزب‌الله از محدوده‌ای که جمهوری اسلامی برای آن تعیین کرده است، پا فراتر بگذارد و ملت لبنان را از اسارت برهاند.

البته تصمیمی که در حال حاضر برای قطع بازوهای جمهوری اسلامی در منطقه گرفته شده است، می‌تواند مسیر نجات لبنان را هموار کند؛ به‌ویژه اینکه حزب‌الله با توجه به وضعیت دشوار کنونی، توان مقابله با اسرائيل را ندارد و باید دیر یا زود سر تسلیم فرود آورد و به سرمایه‌گذاری هنگفت جمهوری اسلامی در لبنان پایان دهد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه