اقدام جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی برای انتقال سریع مصدومان چشمی انفجارهای لبنان به ایران و درمان آنان، واکنشهای زیادی در پی داشت و بار دیگر رویکرد دوگانه این نهاد را در قبال بحرانهای داخلی و بینالمللی در کانون توجه قرار داد.
طی روزهای اخیر، برخی کاربران شبکههای اجتماعی انتقال مجروحان لبنان به ایران و درمانشان را وظیفه ذاتی سازمانی دانستند که باید در بحرانهای داخلی و بینالمللی نقش امدادرسانی ایفا کند. در مقابل، برخی دیگر یادآور شدند که جمعیت هلالاحمر در جریان اعتراضهای مردمی ایران بهویژه خیزش سراسری ۱۴۰۱ و رخدادهای آبان ۱۳۹۸ برخلاف وظیفه ذاتی آن، در جهت امدادرسانی به مصدومان اقدامی انجام نداد. به همین دلیل، شمار زیادی از معترضان مصدوم به دلیل نگرانی از بازداشت به مراکز درمانی مراجعه نکردند و برخی آسیبدیدگان چشمی نیز مجبور شدند برای پیگیری درمانشان مهاجرت کنند.
پیرحسین کولیوند، رئیس جمعیت هلالاحمر، روز چهارشنبه، هجدهم مهر طی مراسمی در سمنان، گفت که نیروهای هلالاحمر ظرف شش ساعت پس از انفجار پیجرهای حزبالله لبنان خود را به بیروت رساندند و بیش از ۵۰۰ آسیبدیده چشمی را که وضعیت وخیمی داشتند، به ایران منتقل کردند.
به گفته کولیوند، با وجود اینکه این حادثه همزمان با تعطیلات در ایران بود، همه امکانات و تجهیزات موردنیاز برای جراحی و درمان مصدومان بهسرعت فراهم شد و اکنون ۸۵ درصد از آنان سلامتیشان را به دست آورده و ترخیص شدهاند.
رئیس جمعیت هلالاحمر پیشتر نیز از آمادگی این سازمان برای احداث بیمارستان صحرایی در لبنان بهمنظور درمان مصدومان جنگی خبر داده بود.
ساختار و ماموریت جهانی هلالاحمر
هلالاحمر بینالمللی یکی از شاخههای نهضت بینالمللی صلیب سرخ و هلالاحمر است که با هدف امدادرسانی به قربانیان جنگ، بحرانهای انسانی و حوادث طبیعی و بر اساس اصول بیطرفی، بیغرضی و استقلال عمل میکند. اعضای این نهضت در کشورهای مختلف به رعایت این اصول متعهد و موظفاند در زمان بحرانها، بدون توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی، به همه قربانیان کمک کنند؛ اما در کشورهایی مانند ایران خلاف این رویه عمل میشود و جمعیت هلالاحمر در قبال حوادث داخلی و خارجی رویکردی دوگانه دارد.
از جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران تا جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی
«جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» به عنوان عضوی از صلیب سرخ جهانی سال ۱۳۰۱ تاسیس شد، ولی به جای استفاده از نشان صلیب سرخ یا هلالاحمر، نماد شیر و خورشید را انتخاب کرد. به این ترتیب، نشان شیر و خورشید بهعنوان سومین نشان موردحمایت بینالمللی در کنفرانس ژنو ۱۹۲۹ تایید و تصویب شد.
حدود دو سال پس از وقوع انقلاب اسلامی، دولت وقت جمهوری اسلامی نشان شیر و خورشید را حذف و به جای آن، نشان هلال احمر را جایگزین کرد اما تغییر در جمعیت ملی ایران به حذف نشان شیر و خورشید محدود نبود و ساختار و ماهیت آن نیز به کلی دگرگون شد.
یکی از مهمترین تغییرات جداسازی مراکز درمانی و بهداشتی از جمعیت هلالاحمر بود. به این ترتیب، دهها بیمارستان، درمانگاه، پایگاه اورژانس، مراکز انتقال خون، پرورشگاه و مراکز آموزشی از مالکیت هلالاحمر خارج و به وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی منتقل شدند.
جمهوری اسلامی تجهیزات ترابری جمعیت هلالاحمر را نیز به نهادهای دیگر واگذار کرد. برخی املاک و داراییهای این سازمان را نیز نهادهای وابسته به رژیم مصادره کردند.
در نهایت، این سازمان بینالمللی به نهادی بدون امکانات، اختیارات و تجهیزات در ایران تبدیل شد تا طبق اساسنامه جدید آن در جمهوری اسلامی به فعالیت ادامه دهد. فرایند این تغییرات حدود پنج سال طول کشید تا اینکه در زمستان ۱۳۶۲، در ادامه حذف عنوان «ملی» از سازمانهای مختلف بر اساس خواست روحالله خمینی، مجلس شورای اسلامی نام «جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» را نیز به «جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی» تغییر داد.
در بسیاری از کشورهای دنیا، رئیس صلیب سرخ یا هلالاحمر از طریق انتخابات محلی یا گزینش هیئتمدیره معرفی میشود و این افراد معمولا از میان کسانی که تجربه و تخصص امور بشردوستانه دارند، انتخاب میشوند اما در کشورهایی مانند ایران، رئیس جمعیت هلالاحمر را رئیسجمهوری منصوب میکند و فرایند انتصاب رئیس جمعیت هلالاحمر در ایران کلا سیاسی و تحت کنترل و نظارت حکومت است.
پیرحسین کولیوند، رئیس فعلی جمعیت هلالاحمر، آبان ۱۴۰۰ با حکم رئیسجمهوری وقت به این سمت منصوب شد. ابراهیم رئیسی در این حکم از کولیوند خواسته بود که در اجرای وظایفش «روحیه انقلابی» داشته باشد. کولیوند، ریاست بیمارستان خاتمالانبیا، وابسته به بنیاد شهید، را در کارنامه دارد و وابستگی او به جمهوری اسلامی مشهود است.
رئیسی حدود یک ماه پیش از انتصاب کولیوند نیز شماری از وابستگان نظام و فرماندهان سپاه از جمله غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت دولت سیزدهم، و محسن منصوری، عضو جبهه پایداری، را عضو شورای عالی جمعیت هلالاحمر کرده بود.
بررسی پیشینه سیاسی این افراد و دیگر اعضای شورای عالی جمعیت هلالاحمر و رئیس کنونی این سازمان نشان میدهد که این سازمان تقریبا بهطور کامل از ماموریت جهانی خود فاصله گرفته است و طبق سیاستهای جمهوری اسلامی عمل میکند. به همین دلیل، در جریان اعتراضهای مردمی، هیچ اقدامی در جهت امدادرسانی به مصدومان انجام نداد.
بیاعتنایی به وضعیت مصدومان اعتراضها
در جریان خیزش سراسری ۱۴۰۱، شمار زیادی از مردم با گلولههای ساچمهای نیروهای سرکوب بیناییشان را از دست دادند. برخی رسانههای بینالمللی، از جمله روزنامه نیویورکتایمز در گزارشهایی به این موضوع پرداختند و از این حقیقت پرده برداشتند که سرکوبگران، چشمان معترضان را از فاصله نزدیک هدف قرار دادند و بسیاری از آنان نابینا شدند.
در این گزارش که آبان ۱۴۰۱ منتشر شد، آمده بود که چشمپزشکان سه بیمارستان رسول اکرم، لبافینژاد و فارابی تخمین زدهاند که از زمان شروع خیزش سراسری بالغ بر ۵۰۰ بیمار را که چشمهایشان در اثر اصابت گلوله آسیب دیده بود، پذیرش کردهاند.
بنابر اعلام پزشکان استان کردستان نیز دستکم ۸۰ تن در اثر اصابت گلوله به چشم روانه بیمارستان شدند. نیویورکتایمز در این گزارش به معترض ۱۸ سالهای اشاره کرده که در اثر اصابت گلوله، بینایی هر دو چشمش را از دست داده و پدرش در پیامی صوتی به نهادهای حقوق بشر کردستان گفته بود توان پرداخت هزینه شش عمل جراحی او را ندارد.
نیویورکتایمز در ادامه به مواردی از مشاوره مجروحان با پزشکان در یک گروه واتساپی اشاره کرد و افزود که برخی عکسهای چشمان مجروحان «دلخراش و هولناک»اند.
منابع خبری در زاهدان نیز از شلیک به چشم شهروندان و دیگر اعضای بدن آنان خبر دادند. در همان محدوده زمانی، بیش از ۲۰۰ چشمپزشک در نامهای خطاب به محمود جباروند، رئیس انجمن چشمپزشکی ایران، از او خواستند «تبعات جبرانناپذیر این آسیبهای شدید چشمی» را به اطلاع دولت برساند.
در هیچیک از این موارد، مسئولان جمعیت هلالاحمر نه واکنش نشان دادند و نه به وظیفه امدادرسانی و کمک به مجروحان و آسیبدیدگان عمل کردند. در نتیجه انفعال و سکوت معنادار هلالاحمر، شمار زیادی از معترضان به دلیل نگرانی از احتمال بازداشت به مراکز درمانی مراجعه نکردند و درمان نشدند. برخی نیز به اشکال مختلف خود را به خارج از ایران رساندند تا فرایند درمانشان را پیگیری کنند.
جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی بهعنوان نهادی حاکمیتی در جریان اعتراضهای سراسری آبان ۱۳۹۸، اعتراض کشاورزان اصفهانی، اعتراضهای دیماه ۱۳۹۶، جنبش سبز (۱۳۸۸) و دیگر اعتراضهای مردمی نیز همین رویه را در پیش گرفت و به رغم وظایف ذاتی آن در قبال قربانیان خشونت و حوادث، هیچگونه حمایت مستقیم و کارآمدی از مصدومان نکرد؛ رویکردی که با عملکرد سریع این نهاد در قبال مجروحان لبنانی در تضاد کامل است.