نظم جهانی جدید و دگردیسی در مفهوم جهانی‌شدن

پس از فروپاشی اتحاد شوروی، جهان تک‌قطبی شد، اما از آنجا که قانون حاکم بر تاریخ تک‌قطبی را ‏برنمی‌تابد، قدرت‌های دیگری در برابر آمریکا ظهور کردند و با واشنگتن در رهبری جهان به رقابت ‏برخاستند

دیدار ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و شی جین‌پینگ همتای چینی‌اش در کرملین مسکو - ۲۱ مارس ۲۰۲۳ - AFP

به نظر می‌رسد اوضاع و شرایطی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به مدت چند دهه در عرصه بین‌المللی حاکم شده بود، اکنون در حال دگرگون شدن است و تا پایان دهه سوم قرن فعلی، صفحه جدیدی در مناسبات جهانی گشوده خواهد شد. علت آن است که تغییراتی که در توازن قوا به وجود آمده است، به دگرگونی‌های راهبردی منجر خواهد شد و پیمان‌ها، ائتلاف‌ها، و روابط کشورها را در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی از ریشه دگرگون خواهد کرد.

در دوران جنگ سرد- که جهان از لحاظ نفوذ میان دو ابرقدرت وقت دنیا، یعنی ایالات متحد آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، تقسیم شده و کشمکش سخت ایدئولوژیک بر گیتی سایه افکنده بود- کشورهای جهان در دو قطب دسته‌بندی شده و بر اساس تشابه ایدئولوژیک و اشتراک منافع، پشت سر یکی از آن دو ابرقدرت صف کشیده بودند. جنگ‌های ویرانگری که در کره و ویتنام و افغانستان رخ داد، برخی از پیامدهای آن قطب‌بندی ایدئولوژیک و راهبردی بود.

پس از فروپاشی اتحاد شوروی، در جهان یک قطب به رهبری آمریکا باقی ماند. اما از آنجا که قانون حاکم بر تاریخ تک‌قطبی را برنمی‌تابد، قدرت‌های دیگری در برابر آمریکا ظهور کردند و با واشنگتن در رهبری جهان به رقابت برخاستند. یکی از این قدرت‌های نوظهور چین است که اکنون، پس از آمریکا، دومین ابرقدرت جهان است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

چین برای رسیدن به این جایگاه از موضع‌گیری‌ها و گرایش‌های ایدئولوژیک که باعث برانگیخته شدن حساسیت‌ها و دشمنی‌ها می‌شود، روند پیشرفت و توسعه را از مسیر اصلی‌اش منحرف می‌کند، و انرژی و وقت را به هدر می‌دهد، دست برداشت و با تکیه بر اصل عمل‌گرایی و منافع اقتصادی و توسعه وارد میدان رقابت شد.

البته تردیدی نیست که اژدهای چینی برای گزینش چنین رویکردی تاریخ گذشته خود را با دقت از نظر گذرانده و به این ارزیابی رسیده است که کشمکش و تنش چین با اتحاد شوروی، به‌رغم اشتراک ایدئولوژی، چه زیان‌هایی برای هر دو طرف به بار آورد و تا چه اندازه انرژی و وقت آن‌ها را به هدر داد.

اکنون روش جدیدی که اژدهای چینی، پس از ترک رهیافت مائو تسه‌تونگ، به آن روی آورده است، رویکرد همگانی در روابط بین‌المللی شده است. اکنون اقتصاد عامل اساسی و جوهری در روابط بین‌المللی است و بسیاری از کشورهای جهان در حال حاضر محاسبات خود را بر مبنای منافع اقتصادی و توسعه پایدار انجام می‌دهند.

اما با توجه به اینکه تداوم پیشرفت اقتصادی و توسعه پایدار به پشتوانه نظامی نیاز دارد، قدرت‌های جهان همگام با پیشرفت فناوری، مشغول تولید سلاح‌های جدید و تقویت زیرساخت‌های نظامی‌شان هستند. این وضعیت خواه‌‌خواه به تغییر ریشه‌ای توازن قوا و معادلات قدرت در آینده نزدیک منجر خواهد شد.

در حال حاضر، جنب‌و‌جوش تازه‌ای در عرصه سیاست جهانی برای بازنگری نقشه سیاسی جهان و تغییر نظم جهانی موجود به راه افتاده و قدرت‌های متعددی در این زمینه مشغول تلاش و فعالیت‌اند. حتی می‌توان بدون گزافه‌گویی اذعان کرد که هم‌اکنون نشانه‌هایی از تولد نظم جهانی جدید در افق پدیدار شده و چندقطبی شدن جهان، به‌عنوان یک واقعیت، خود را در عرصه بین‌المللی تحمیل کرده است.

در حال حاضر، جریان‌های طرفدار تحولات اقتصادی و نظامی دروازه تغییر را گشوده‌اند تا روابط تازه‌ای، متفاوت با الگوی جنگ سرد و به دور از گرایش‌های ایدئولوژیک و قراردادهای صفر-صفر، در عرصه روابط بین‌المللی شکل بگیرد.

چالشی که نیروهای طرفدار تغییر و چندقطبی شدن جهان پیش رو دارند چگونگی رهایی از قوانین و هنجارهای حاکم بر سیستم جهانی‌شدن کنونی در ابعاد اقتصادی و سیاسی آن است، که باید به گونه حرفه‌ای، آرام، و تدریجی صورت بگیرد. برای دستیابی به این هدف، لازم است که سازمان‌های سیاسی و اقتصادی تاسیس و تشکیل شود که در عرصه بین‌المللی با یکدیگر همکاری کنند، ولی در عین حال، ویژگی‌های ملی هر کشور را در نظر داشته باشند.

در بخش اقتصادی، یکی از سازمان‌های اقتصادی که با این هدف تاسیس شده است، «بریکس» یا گروهی متشکل از پنج کشور برزیل، روسیه، هند، چین، و آفریقای جنوبی است. «کومسا»، بازار مشترک شرق و جنوب آفریقا، نمونه دیگری از این نوع سازمان‌ها است که در حوزه یک قاره فعالیت می‌کند. تلاش برزیل و آرژانتین برای انتشار پول واحد، نمونه دیگری از این دست فعالیت‌ها در سطح منطقه‌ای است.

در بخش سیاسی، سازمان «شانگهای» نمونه شایان توجهی از ایجاد توازن سیاسی در عرصه روابط بین‌المللی است. برخی از ناظران در غرب به این باورند که سازمان شانگهای برای مقابله با پیمان ناتو و جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا در آسیای میانه و مناطق هم‌مرز روسیه و چین تاسیس شده است.

اما، با توجه به گسترشی که در این سازمان اخیرا صورت گرفته است، دیگر محدوده کار آن از منطقه یادشده تجاوز کرده است. این سازمان اکنون به خانه مشترک آسیایی مبدل شده است که می‌تواند در تقویت همکاری‌ها در ابعاد گوناگون مفید واقع شود و بستری برای مشارکت‌های سیاسی و امنیتی و اقتصادی در چارچوب جغرافیای سیاسی باشد. 

در آینده، به تاثیر تحولات نظامی بر جهانی‌شدن خواهیم پرداخت.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه