مادر غزاله چلابی در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی: خامنه‌ای مسئول مستقیم قتل دخترم است

فاطمه مجتبایی، مادر غزاله چلابی، به بیان وقایع روز ۳۰ شهریور و کشته شدن فرزندش در آمل ‏پرداخت و خطاب به علی خامنه‌ای گفت به‌زودی مردم ایران انتقام خون‌های ریخته‌شده را خواهند گرفت

فاطمه مجتبایی، مادر غزاله چلابی، جوان ۳۳ ساله کشته‌شده در خیزش سراسری اخیر در آمل، در گفت‌وگویی با ایندیپندنت فارسی، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، را مسئول مستقیم قتل دخترش دانست و به ادعاهای اخیر خامنه‌ای درباره «اراذل و اوباش» بودن معترضان در ایران پاسخ داد.

غزاله چلابی، جوان کوهنورد آملی در مازندران، روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ و در روزهای آغازین اعتراض‌های سراسری که با قتل حکومتی مهسا امینی در تهران آغاز شد، مقابل ساختمان فرمانداری آمل هدف شلیک نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار گرفت و پس از اصابت تیر جنگی به سرش جان باخت.

مادر غزاله امروز، چهارشنبه هفتم خرداد، در اولین مصاحبه‌اش با رسانه‌ها، سخنانش را خطاب به علی خامنه‌ای آغاز کرد و به ایندیپندنت فارسی گفت: «نمی‌دانم چرا بعضی‌ها عادت دارند صفاتی که مخصوص خودشان و اعوان و انصارشان است را به دیگران نسبت دهند. شاید بدبخت‌هایی که فقط با پول و رانت اطرافت جمع شده‌اند برایت سلام و صلوات هم بفرستند، اما پرواضح هست که تک‌تک القابی که به مردم معترض و جوانان وطنم داده‌ای، کاملا برازنده خودت و هم‌پیاله‌هایت است. اراذل و اوباش کسانی هستد که با پول و اسلحه آن‌ها را به جان مردم بی‌گناه انداخته‌ای و در ازای هر نفری که می‌کشند، آن‌ها را تشویق می‌کنی و همچنان آن‌ها را آماده‌تر از قبل به جنگ مردم بی‌گناه و بی‌سلاح می‌فرستی.»

فاطمه مجتبایی در ادامه به شرح وقایع روز ۳۰ شهریور سال گذشته در آمل پرداخت و از نحوه کشته شدن فرزندش گفت: «غزاله برای دفاع از هموطنان خود و رسیدن به آزادی به خیابان رفت. پس از خروج از خانه، دو بار با من تماس گرفت و گفت حالش خوب است. ولی حدود نیم ساعت پس از تماس دومش، و وقتی هوا تاریک شده بود، با شنیدن صدای تیراندازی هراسان شدم و به خیابان رفتم، چون از خانه ما تا فرمانداری آمل راهی نیست. وضعیتی کاملا متشنج و امنیتی حاکم بود و گروه‌های سرکوبگر در دسته‌های ۲۰ تا ۴۰ نفره با لباس فرم سازمانی در حال کتک زدن مردم بودند و خیابان اصلی را بسته بودند. در راه، جوانی را دیدم که به سرش تیر خورده بود و مردم درحال کمک به او بودند. چندین بار با موبایل غزاله تماس گرفتم، اما جواب نداد و همین من را نگران‌تر کرد.»

مادر غزله چلابی می‌گوید آن روز جاده منتهی به ساختمان فرمانداری آمل را بسته بودند و شماری از مردم در حال فرار بودند. «دوباره با موبایل غزاله تماس گرفتم که دیدم پسری جوان جواب داد و پرسید چه نسبتی با غزاله دارم. گفتم مادرش هستم. گفت تیر خورده و او را بردند بیمارستان. پرسیدم به کجایش تیر خورد؟ گفت به سرش! نابود شدم... آرزو داشتم به قسمت دیگری از بدنش تیر می‌خورد تا زنده بماند. نمی‌دانم چطور با پدرش خودمان را به بیمارستان ۱۷ شهریور رساندیم و پس از نیم ساعت معطلی و دعوا با ماموران لباس ‌شخصی و سپاهی در بیمارستان، غزاله را در آی‌سی‌یو بیمارستان پیدا کردیم. ماموران حتی در کمال وقاحت می‌خواستند دخترعموی غزاله را به اتهام حضور در اعتراض‌ها بازداشت کنند که مانع شدیم.»

این مادر جسم بی‌جان دخترش را روی تخت بخش آی‌سی‌یو پیدا می‌کند، اما از جواب پزشکانی که گفتند دخترش فوت شده، راضی نمی‌شود و به مدت ۵ روز او را در همان بخش نگه می‌دارد تا پزشکان متخصص دیگری بر بالینش حاضر شوند. ولی تلاش‌ها بی‌فایده بوده و پزشکان دیگر نیز گفتند که پیکر دخترش باید دفن شود.

در آن ۵ روز نیز او و پسرش را بارها به فرمانداری آمل احضار کردند. «فرماندار تهدید می‌کرد که سروصدا نکنیم و گفت دخترمان را منافقین با هدف کشته‌سازی به قتل رسانده‌اند! می‌گفت به اقوامتان بگویید این قدر در فضای مجازی برای غزاله هشتگ نزنند تا تبدیل به یک مهسا امینی دیگر در آمل نشود! گفت اگر این هشتگ‌ها ادامه پیدا کند، مسئله ملی و امنیتی می‌شود. کار از دست فرمانداری خارج می‌شود و اینکه امنیتی‌ها می‌گویند فرماندار با مادرش صحبت نکند، چون خانواده غزاله اغتشاشگر هستند. همچنین تهدید کرد که شاید ماموران جنازه دخترمان را بدزدند و مخفیانه در جایی که نمی‌دانیم دفن کنند. همین‌قدر وقیح.»

ادیبهشت سال جاری، مادر عرفان رضایی نوایی، دیگر جوان کشته‌شده در آمل، در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی فاش کرده بود که  قاتل فرزند او و غزاله چلابی در روز ۳۰ شهریور «ک.ن.» از نیروهای سپاه پاسداران در مازندران بوده که در حال حاضر متواری است.

فاطمه مجتبایی درباره این موضوع می‌گوید: «من اطلاع دقیقی ندارم که این فرد قاتل بوده یا خیر. اگرچه شاید صحبت مادر عرفان درست باشد، اما مسئله مهم‌تر برای من این است که چه کسی دستور داده تا بچه‌های ما را بکشند. هر فردی می‌تواند قاتل باشد، اما آمر مهم است که دستور کشتار را صادر کرد تا روز ۳۰ شهریور در تمام شهرهای ایران صدها جوان کشته شوند. آن فرد آمر فکر می‌کرد با دستور کشتار گسترده در آن روز می‌تواند اعتراض‌های مردمی را در نطفه خفه کند، اما دیدیم که تا ماه‌ها بعد مردم در خیابان ماندند. بچه‌ها می‌گویند غزاله در لحظات آخر مقابل فرمانداری خوشحال بود و فریاد می‌زد که داریم پیروز می‌شویم. بچه‌ام فکر می‌کرد همه‌چیز تمام شده، چون خب بی‌تجربه بود و تا به حال در اعتراضی شرکت نکرده بود. احتمالا همین فریادهای غزاله باعث شد آن‌ها فکر کنند غزاله لیدر اصلی تجمع است و به سرش شلیک کردند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از مادر غزاله چلابی درباره روند پیگیری پرونده قتل دخترشان و شکایت از نهادهای سرکوبگر سوال کردیم، که پاسخ داد: «مگر می‌شود از قاتل به خود قاتل شکایت کنیم؟ مگر شکایت خانواده کشته‌شدگان دیگر در اعتراض‌ها را بررسی کردند که جواب ما را بدهند؟ نخیر، هیچ شکایتی نکردیم. همان اوایل خودشان به‌عنوان مدعی‌العموم پرونده‌ای باز کردند و در دادگستری آمل به همسرم گفتند آیا می‌دانی غزاله دقیقا جلوی فرمانداری تیر خورده یا نه؟ و گفتند شاید پیکر غزاله را از جایی دیگر به مقابل فرمانداری آوردند! از این طور حرف‌های مزخرف دیگر. اما تکلیف همان پرونده را هم هنوز مشخص نکردند. این‌همه دوربین دولتی و خصوصی که مقابل فرمانداری آمل وجود دارد، قطعا صحنه تیر خوردن غزاله را ثبت کرده و تصویر قاتلش در دوربین‌ها وجود دارد، اما مردم و بازاری‌ها به ما گفتند ماموران اداره اطلاعات آمل همان شب ۳۰ شهریور تمام حافظه‌های دوربین‌های مغازه‌دارها را جمع‌آوری کردند تا سرکوبگران و قاتلان بچه‌های ما شناسایی نشوند. حتی محل تیر خوردن غزاله را نیز همان شب با ماشین آتش‌نشانی شستند تا مدرکی باقی نماند.»

فاطمه مجتبایی همچنین توضیح داد که ماموران امنیتی در آمل اجازه برگزاری مراسم ختم و سوم و هفتم غزاله را با حضور مردم ندادند، اما برای چهلم، با وجود اینکه چند بار او و خانواده‌اش را تهدید کردند، این مراسم روز ۱۲ آبان سال گذشته با حضور هزاران نفر که از استان‌ها و شهرهای دیگر آمده بودند برگزار شد. در آن مراسم نیز نیروهای سرکوبگر به سمت ده‌ها نفر، که شعارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی سر می‌دادند، تیراندازی کردند.

مادر غزاله چلابی در بخش پایانی صحبت‌هایش با ایندیپندنت فارسی، بار دیگر به توهین‌های اخیر علی خامنه‌ای به جوانان شرکت‌کننده در اعتراض‌های سراسری اخیر پاسخ داد و گفت: «فریب‌خورده همان بسیجی‌هایی هستند که با پول و رانت و هزار و یک وعده حکومتی آن‌ها را به سوی مردم کیش می‌دهی تا با اسلحه جنگی، ساچمه‌ای، یا گاز اشک‌آور به سرها، کمرها، پهلوها و بدن مردم آزادی‌خواهی که فقط با دست‌های خالی خواهان حقوق حقه خود هستد، نشانه بگیرند و آن‌ها را کور کنند یا بکشند. فعلا که اسلحه و پول و قدرت در دست توست، اما آگاه باش که همیشه طناب ظلم از کلفتی پاره می‌شود. خون کودکان و جوانان وطن که خیابان‌های ایرانم را گلگون کرده، و فریاد آزادی‌خواهی هم‌وطنانم که خواب را از چشمانت گرفته، هیچ‌گاه خاموش نخواهد شد و از جوشش نمی‌افتد.»

او همچنین به توصیف خصوصیات فردی دخترش پرداخت و گفت مطمئن است که خون جوانانی مانند غزاله به هدر نخواهد رفت: «غزاله بسیار سرزنده و شاد بود. دختری دوستدار و حامی طبیعت و حیوانات که کوهنورد حرفه‌ای هم بود. تمام قله‌های مازندران و همچنین قله دماوند را فتح کرد. اما او را با بی‌رحمی تمام کشتند. کشتار و سرکوب جزو لاینفک هر حکومت دیکتاتوری مانند جمهوری اسلامی است، اما هیچ حکومت دیکتاتوری تا ابد ماندگار نیست. این‌ها هم می‌روند و خون بچه‌های ما هدر نمی‌رود. مردم ما جز خودشان کسی را ندارند و قدرت‌های بزرگ هم همگی دوست دارند این نظام پابرجا بماند. پس همه‌چیز دست خودمان است تا روزهای آخر نظام را زودتر ببینیم. همه‌چیز کف خیابان به دست می‌آید. شجاعت نسل جدید بسیار بیشتر از نسل ماست.»

این مادر داغدار در پایان افزود: «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست.»